بازدید امروز: 367
بازدید دیروز: 301
کل بازدیدها: 2242629 عشق ناپایدار - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

  
چرا عشق های ابتدای آشنایی و ازدواج رنگ می بازند؟

چگونه باید این عشق را شعله ور نگاه داشت؟

شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می کندو خواب و خوراکمان را می گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می کند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد؛ ولی ما نمی توانیم فقط با استارت زدن و باک بدون بنزین حرکت کنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد:

مثلا پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس می گیرد، گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند یا عکس آنها را نشانشان داد؛ کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت هایی فعال می شود که مربوط به پاداش فوری است، همان قسمت هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می شود .

دو پژوهشگر دیگر به اسم های بارتل و ذکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند. همان نوع عشقی که  شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش باقی مانده و با مرور زمان زیاد هم شده است؛ عکس کارکرد مغزی این افراد نشان داد که فکر کردن به عشقشان قسمت هایی از مغز آنان را فعال می کند که مربوط به پاداش های بلند مدت است، همان قسمت هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقتان فکر می کنید یا موسیقی مورد علاقتان را گوش می دهید یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود .

نتیجه این پژوهش ها نشان می دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رومانتیک هم که دستمایه شعر و غزل و رمان و فیلم های زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست، اما قابل اتکا نیست. در عوض عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.

یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد، تا عشق افراد پایدار بماند؟

ابتدا نظریه ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صمیمیت و رفاقت بیشتری بین آنها به وجود می آید که می تواند ازدواج موفق را تضمین کند . اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی افتد . آقای استنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق ها، خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است، یعنی افراد در ابتدای ازدواج شباهت هایی با هم داشته اند، اما پس از ازدواج تغییر کرده اند . پس خیلی وقت ها مشکل اینجاست که آدم ها تغییر می کنند، اما با هم تغییر نمی کنند، در دو مسیر یا با سرعت های متفاوتی تغییر می کنند .

پس حالا این سوال پیش می آید که اگر شباهت های اولیه هم ضامن صمیمیت نیست، پس چه چیز می تواند صمیمت و رفاقت بلند مدت را بین زوج ها تضمین کند؟ پژوهش های زیادی نشان داده اند که هوش عاطفی یکی از مهم ترین عوامل ازدواج موفق است .

هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می کند وقتی دچار تعارض در احساساتمان می شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مسئله ای معمولی حلش کنیم، به احساساتمان آگاه باشیم، بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم، آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم، ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت نسبت به خودمان داشته باشیم؛ از طرف دیگر بتوانیم عواطف طرف مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آنها واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم .

این نوع هوش ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می گیرد و در میان تمام عوامل موثر موفقیت در ازدواج ، کلیدی ترین نقش را دارد.

بسیاری از روابط هنگامی که یکی از طرفین نیاز به اصلاحات را تشخیص داده ولی دیگری از همکاری سر باز  می زند، دچار بحران می شود؛ اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند، می توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود .




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

سوالات ارشد تا دکتری1391 
<>
 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط