بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 2271251 محسن - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

کودکان چیزهای زیادی از طبیعت و آدم‌های پیرامون خود یاد می‌گیرند اما باز هم پدر و مادر مهم‌ترین الگوهای زندگی آنها هستند! امروزه والدین آنقدر مشغله کاری دارند که فرصت ندارند وقت خود را با فرزندان‌شان بگذرانند.

چه احساسی دارید وقتی فرزندتان از مدرسه برمی گردد و از تنبیه بدنی خودش توسط معلم شکایت می‌کند؟ تنبیه بدنی به هرگونه ضرب و جرح یا رفتار غیرقابل قبول اطلاق می‌شود! اکنون باید چه کار کنید؟ آیا از این سیستم انضباطی حمایت می‌کنید یا با دلسوزی و همدردی درباره اتفاقی که افتاده با فرزندتان حرف می‌زنید؟ این تجارب بر سلامت روحی کودک تاثیر می‌گذارد، دوران رویایی کودکی را بر هم می‌زند و آینده او را نیز خراب می‌کند. همگی ما درباره تنبیه بدنی شدید کودکان در برخی مدارس یا حتی خانواده‌ها شنیده‌ایم! فقط تصور کنید یک کودک چگونه می‌تواند با چنین پدر و مادر و معلم سختگیری کنار بیاید! بررسی‌ها نشان می‌دهد کودکانی که تنبیه بدنی می‌شوند در دوران بزرگسالی بیشتر پرخاش می‌کنند. آنها از کتک زدن به عنوان ابزاری برای درس دادن به دیگران استفاده می‌کنند و در نتیجه زندگی مشترک خشونت‌آمیزی خواهند داشت. این کودکان بیشتر از سایرین قربانی سوء استفاده، جرم و جنایت و خشونت می‌شوند. شما به عنوان یک پدر یا مادر مسئول باید از عواقب تربیت کودک خود به وسیله تنبیه بدنی آگاه باشید. بنا به عللی که خواهید خواند شما نباید کودک خود را کتک زده یا تنبیه بدنی کنید.

فرزند شما نیز در آینده کتک کاری می‌کند

تنبیه بدنی کودک او را به یک فرد مهاجم تبدیل می‌کند. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد بین تنبیه بدنی کودکان و رفتار خشونت‌آمیز و پرخاشگری آنها در دوران بزرگسالی ارتباط وجود دارد. بیشتر مجرمان افرادی هستند که در دوران کودکی مورد ارعاب و تنبیه بدنی واقع شده‌اند. این قانون طبیعت است که کودکان از شیوه‌های تربیتی والدین، معلمان و بزرگترهای خود درس می‌گیرند.

کودک رفتارهای منفی را از شما می‌آموزد

کودکان چیزهای زیادی از طبیعت و آدم‌های پیرامون خود یاد می‌گیرند اما باز هم پدر و مادر مهم‌ترین الگوهای زندگی آنها هستند! امروزه والدین آنقدر مشغله کاری دارند که فرصت ندارند وقت خود را با فرزندان‌شان بگذرانند. وقتی پدر یا مادر خسته از سرکار به خانه باز می‌گردد و می‌بیند فرزندش هنوز تکالیف مدرسه‌اش را انجام نداده، عصبانی می‌شود و به شیوه‌های انضباطی مانند فریاد کشیدن و کتک زدن او متوسل می‌شود. این کار، غلط و ناجوانمردانه است.

کودک روش‌های حل اختلاف را یاد نمی‌گیرد


تنبیه بدنی، حواس بسیاری از کودکان را پرت می‌کند. به این ترتیب آنها دیگر یاد نمی‌گیرند با شیوه‌های اجتماعی قابل قبول اختلاف خود با دیگران را حل کنند. وقتی کودکی تنبیه بدنی می‌شود، احساساتی مانند خشم، ناامیدی و ترس بر روح و روان او حاکم می‌شود. ممکن است او افکار انتقام‌جویانه در سر خود بپروراند و دیگر یاد نگیرد چگونه با موقعیت‌های مشابه روبه‌رو شود. او هرگز یاد نمی‌گیرد در آینده چطور باید از پس یک اتفاق ناگوار بربیاید بنابراین به یک فرد خشن تبدیل می‌شود.

کودک ممکن است آسیب ببیند


تنبیه بدنی از بسیاری جهات می‌تواند خطرناک باشد، مثلا اگر در اثر خشم به صورت او سیلی بزنید ممکن است برخورد انگشتان شما موجب آسیب‌دیدگی یا خونریزی در صورت او شود. ضربه زدن به نقاط ظریفی از صورت مانند چشم و گوش خیلی خطرناک است. بعضی از کودکان در اثر تنبیه بدنی دچار آسیب دیدگی اعصاب شده، فلج می‌شوند یا جان خود را از دست می‌دهند.

کودک ممکن است فکر کند کتک زدن دیگران کار خوبی است


تنبیه بدنی کودک این باور غلط را در او ایجاد می‌کند که برای جلب موافقت دیگران باید آنها را کتک بزنید. کودک گمان می‌کند اجازه دارد با کسانی که از او کوچک‌تر هستند چنین رفتاری داشته باشد. او از قدرت خود در جهت منفی استفاده می‌کند و در دوران بزرگسالی، نمی‌تواند از دیگران «نه» بشنود یا مخالفت آنها را تحمل کند. هر گونه مخالفت از جانب همسالان، او را وادار می‌کند دست به خشونت بزند و با کتک زدن دیگران کار خود را راه بیندازد. کودکان ممکن است کتک زدن را به عنوان راهی برای حل مشکل بشناسند.

کودک ممکن است عزت نفس خود را از دست بدهد


تنبیه بدنی کودکان این پیام منفی قوی را به ذهن آنها القا می‌کند. کتک زدن کودکان موجب از دست رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس آنها می‌شود. آنها خیلی زود به این نتیجه می‌رسند که هیچ ارزشی ندارند و به درد هیچ کاری نمی‌خورند!

کودک احساسات منفی خود را سرکوب می‌کند

خشم، ناامیدی و تمام احساسات منفی که ممکن است کودک در لحظه تنبیه با آنها روبه‌رو شود، به مرور زمان در ذهن او جمع می‌شود. این احساسات ممکن است روزی مانند گدازه‌های آتشفشانی فوران کنند و یاس و ناامیدی برای تمام اعضای خانواده مضر است. باید با روش‌های صحیح و مناسب منظور خود را به کودک بفهمانید، بدون اینکه احساسات او را جریحه‌دار کنید.

کودک از شما فاصله می‌گیرد

تنبیه بدنی به هر شکلی که باشد قطعا بین شما و فرزندتان دیوار و حائل ایجاد می‌کند. خود ما از کسانی که به نوعی سعی می‌کنند به ما آسیب برسانند نفرت داریم. به هر حال این طبیعت انسان است و پدر و مادر باید بدانند تاثیر انضباطی تنبیه بدنی، سطحی و موقتی است! برای ایجاد یک پیوند دائمی با فرزندتان باید در کنار آموزش نظم و انضباط، به او احترام هم بگذارید. تنبیه بدنی مولد احساس ترس است و برای همیشه بین والدین و فرزندان فاصله می‌اندازد. بسیاری از والدین اغلب به یاد نمی‌آورند که خودشان در دوران کودکی تا چه اندازه از تنبیه شدن متنفر بوده‌اند. شیوه‌های مثبت و متعددی برای نزدیک شدن به کودک و یادآوری اشتباهاتی که مرتکب شده وجود دارد. از کتک زدن کودک هیچ چیز عایدتان نمی‌شود!

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/9/18 توسط 

مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید.

 

این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً با مشاور معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند.  به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.
متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.
عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.
این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

 

مشاوره قبل از ازدواج اگر بر اساس معیارها و شرایط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهی و اطلاعات کافی برخوردار باشد، به دو طرف کمک زیادی خواهد کرد. بنابراین دو نفری که برای مشاوره مراجعه می کنند، باید با صداقت کامل مسائل خود را با مشاور در میان بگذارند و به عبارتی تسلیم مشاور باشند و به این نکته توجه داشته باشند که مشاوران هیچ گاه توصیه به ازدواج نمی کنند، همان طور که توصیه به طلاق نمی کنند.


در واقع آن ها با استفاده از تعاریف و فرمول های علمی و بررسی مولفه های تاثیرگذار در ازدواج، مسائل پیش روی جوانان را به آنان یادآوری و درصد موفقیت یک ازدواج و ریسک های آن را گوشزد می کنند. مشاوران هیچ گاه اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار طرف مقابل نمی گذارند بلکه دو طرف را متوجه تناقض ها می کنند، بنابراین بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده کمک بگیرند.

مشاوره قبل از ازدواج به یک فرآیند تخصصی تبدیل شده و در همه جای دنیا مرسوم است. اهمیت این مشاوره زمانی مشخص می شود که به این نکته توجه داشته باشیم انسان ها از یکدیگر شناخت کافی ندارند، بنابراین به منظور دستیابی به این شناخت برای ازدواج به کمک مشاور نیاز داریم. محققان معتقدند که مشاوره قبل از ازدواج آن قدر اهمیت دارد که انسان برای آن وقت زیادی بگذارد.

در واقع ازدواج تولد اختیاری است و فرد به اختیار خود تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیرد. بنابراین یک مشاور حاذق می تواند به فرد در انتخاب احسن کمک کند. در منابع اسلامی به امر ازدواج بسیار توجه شده است و در بعضی روایات از آن به عنوان اکمال دین و همچنین عبارت قرآنی «میثاقاً غلیظاً» یاد می شود.

فردی آمادگی ازدواج دارد که تعهد پایدار داشته باشد، یعنی برای فردی که وارد زندگی او شده است بار نباشد، زندگی بالنده ای داشته باشد، باعث آرامش وی شود، سرعت حرکت او را به سمت تعالی و پیشرفت بیشتر کند و اگر چنین نباشد، در واقع ازدواج تنها برای رفع بخشی از نیازها خواهد بود که به فرد برای پیشرفت و تعالی کمک نمی کند.


آمادگی و شناخت


در مشاوره ازدواج به دو فرآیند توجه می شود؛ اول این که فرد بداند برای ازدواج آمادگی دارد یا نه و بعد از طرف مقابل شناخت کافی داشته باشد. فرد برای این که بداند آمادگی ازدواج دارد یا نه، می تواند از مشاور کمک بگیرد. فردی آمادگی ازدواج دارد که تعهد پایدار داشته باشد، یعنی برای فردی که وارد زندگی او شده است بار نباشد، زندگی بالنده ای داشته باشد، باعث آرامش وی شود، سرعت حرکت او را به سمت تعالی و پیشرفت بیشتر کند و اگر چنین نباشد، در واقع ازدواج تنها برای رفع بخشی از نیازها خواهد بود که به فرد برای پیشرفت و تعالی کمک نمی کند. بنابراین برای این که فرد میزان آمادگی خود را برآورد کند می تواند از مشاور حاذق در این حوزه کمک بگیرد. مشاور باید درباره موضوعات مختلف اطلاعات کافی داشته باشد و مولفه ها را بر اساس اهمیت آن بررسی کند. در مشاوره قبل از ازدواج دو عامل آمادگی و آشنایی مهم است.

برای بسیاری از افراد یک یا تعدادی از ملاک های کم اهمیت محور توجه قرار می گیرد و در صورتی که باید به مجموعه عوامل توجه کرد، بنابراین در مشاوره قبل از ازدواج مجموعه عواملی که یک فرد باید به آن توجه کند، بررسی می شود.

به عنوان مثال میزان تاثیرگذاری و بار ارزشی هر کدام از عوامل خانواده، زیبایی و اعتقادات مشخص است و مشاور با تعیین ریسک پذیری عوامل مختلف تعیین می کند که به عنوان نمونه در زمینه خانواده ها در زندگی آینده دو نفر احتمال ریسک وجود دارد یا نه ،او تشخیص می دهد که آیا فرد می تواند از این ریسک گذر کند یا نه و فرد را متوجه این موضوع می کند که در زندگی آینده چه میزان از وقت و انرژی خود را باید صرف مدیریت عوامل ریسک پذیر و حذف و خنثی کردن آن ها کند. بر اساس مدل ملی میانگینی از ارزش گذاری فاکتورها با خطای 5 یا 6درصدی تعیین شده است و از طرفی هر یک از عوامل برای هر مشاوره به تنهایی و در کنار سایر عوامل سنجیده و ارزش گذاری می شود.

به عنوان مثال دو نفری که از نظر خانوادگی با یکدیگر هماهنگ نیستند، میزان ریسک پذیری این عامل در کنار عوامل دیگر مانند آمادگی ازدواج یا پختگی سنجیده می شود. یعنی اگر کسی به پختگی لازم رسیده باشد ریسک ناهماهنگی خانواده ها را به راحتی پشت سر می گذارد، اما اگر این آمادگی را نداشت احتمالاً در 80درصد موارد وقت آن ها صرف برطرف کردن مشکلاتشان با خانواده ها خواهد شد. بنابراین برای هر فردی فاکتور خانواده در کنار دیگر عوامل معنای خاصی پیدا می کند. وقتی فاکتورها با هم بررسی شود میزان ریسک پذیری هر ازدواج مشخص می شود.

عوامل موثر در ازدواج

عوامل موثر در ازدواج به دو دسته تقسیم می شود؛ یکی عوامل پیش بینی کننده موفقیت ازدواج و دیگری عوامل حمایت کننده از ازدواج.به عنوان مثال اگر کسی همه فاکتورهای مثبت را داشته باشد، اما دچار اختلال روانی باشد، این مشکل همه فاکتورهای مثبت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین فردی که دچار اختلال روانی است، ابتدا باید سلامت خود را به دست آورد و بعد تصمیم به ازدواج بگیرد؛ مگر این که یک متخصص با اطمینان کامل تایید کند که فرد مضطرب یا افسرده با ازدواج درمان می شود. یا فردی که با وجود سن مناسب، آمادگی لازم را برای ازدواج ندارد یعنی نمی تواند به طرف مقابل اعتماد کند، نمی تواند سرمایه گذاری عاطفی داشته باشد، اراده ضعیفی دارد، هدفمند نیست، وفادار نیست و ... چنین فردی اگر ازدواج کند در واقع باید خود را برای طلاق آماده کند.

بنابراین با یک مشاوره خوب قبل از ازدواج می توان همه فاکتورها را سنجید و آن ها را کنار هم قرار داد و به صورت دقیق به فرد گفت که با چه مسائلی مواجه است.

البته نباید لطف خدا و توکل به او را فراموش کرد؛ چنان که بعضی معتقدند در ازدواج باید تایید خداوند هم باشد و اگر نیت فرد درست باشد، خداوند نیز به او کمک می کند. افرادی که برای مشاوره می آیند، احتمالاً دچار تردید هستند که آیا این فرآیند به آن ها کمک می کند یا نه و بعضی به توصیه دیگران مراجعه می کنند و عده ای هم با آگاهی به نزد مشاور می آیند. در همه این شرایط توصیه و تاکید ما این است که افراد به این موضوع توجه داشته باشند که روان شناس الزاماً نمی تواند در مشاوره قبل از ازدواج موفق باشد مگر این که در این زمینه تجربه داشته باشد.

اگر مشاور حاذق باشد، به افراد یادآوری می کند که در چه زمینه هایی اطلاعاتشان ناقص است و آن ها را راهنمایی می کند که باید درباره چه موضوعاتی جلسه بگذارند و بیشتر صحبت کنند. به عنوان مثال کسی که مدل زندگی ندارد و طرز فکر خود را مطرح نکرده است و یا فکر می کند که می تواند همسر خود را تغییر دهد و ... نیاز به مشاوره دارند. مشاور این موضوعات را با دو طرف در میان می گذارد و وقتی اطلاعات آن ها کامل شد،میگنا دات آی آر.دوباره مراجعه می کنند و مشاور با انجام بررسی های لازم نتیجه را اعلام می کند. افراد در مراجعه به مشاوره معمولاً باید تسلیم مشاور باشند و یا اگر در زمینه ای تردید دارند، آن را با مشاور در میان بگذارند.
معمولاً مشاوره قبل از ازدواج باید پیش از تصمیم قطعی انجام شود زیرا زمانی که تصمیم به ازدواج قطعی شد، مشاور دیگر نمی تواند کاری جز اصلاح رابطه انجام دهد.

مشاوران معمولاً همان طور که توصیه به ازدواج نمی کنند، به جدایی هم توصیه نمی کنند و مسئولیت آن بر عهده خود فرد است اما مشاور مسائل و مشکلات احتمالی را به افراد گوشزد می کند. در مشاوره پیش از ازدواج، مشاور معمولاً می داند که علایق افراد شکل گرفته یا نه و وقتی این افراد برای کمک گرفتن مراجعه می کنند، ممکن است اطلاعات نادرستی دهند که مشاور این موارد را تشخیص می دهد. در مراجعه برای مشاوره پیش از ازدواج، افراد سعی می کنند خود را بهتر نشان دهند اما همه این موارد برای مشاور قابل تشخیص است.

مشاوران به لحاظ اخلاقی اطلاعات خصوصی افراد را فاش نمی کنند، بنابراین مراجعه کنندگان باید متوجه پیام های مشاور باشند به عنوان مثال شخصی با خانمی دیگر گفت وگو می کند و همزمان برای مشاوره ازدواج با فرد دیگری هم مراجعه می کند، وقتی مشاور متوجه می شود مانع از ادامه مشاوره خواهد شد و به افراد این نکته را یادآوری می کند که هنوز آمادگی ازدواج ندارید و یا اطلاعات ناقص است.

استقلال مالی چقدر مهم است؟
استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.

 

با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟
بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.
البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.
موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.

ازدواج جداً ممنوع!
گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و ... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.



بهترین زمان برای مشاوره


معمولاً مراجعه به مشاوره زمانی که هنوز هیچ صحبتی بین افراد نشده است، مناسب نیست، همان طور که مراجعه افراد بعد از مدت ها حرف زدن و رابطه داشتن و شکل گرفتن علاقه، تاثیر چندانی ندارد، بنابراین بهترین زمان برای مراجعه به مشاور زمانی است که فرد آمادگی دارد و حداقل 8 تا 10ساعت با طرف مقابل درباره مسائل مختلف گفت وگو کرده است.

معمولاً مشاوران اگر نیاز باشد از خانواده ها هم دعوت می کنند تا در جلسات حضور یابند از آن جا که مسئولیت ازدواج بر عهده دوطرف است، مشاوران بیشتر جلسات را با حضور دختر و پسر برگزار می کنند. معمولاً اگر جریان مشاوره خوب پیش رود، در نهایت 3 تا 4 جلسه 1.5ساعت کافی است. اگر مشاور نیاز به جلسه اضافه داشته باشد در این جلسه معمولاً درباره ریسک ها صحبت می کند تا زوج ها بتوانند به مدلی برای خانواده موفق دست یابند.


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/9/18 توسط 

درس:  زبان روانشناسی       
PART A: Vocabulary
Directions: Choose the word or phrase (1), (2), (3), or (4) that best completes each sentence. Then mark the answer on your answer sheet.
1. Psychoanalysis emphasized the role of ………… conflicts" in determining behavior and personality.
1) overt    2) conscious    3) unconscious     4) covert
2. In a ………. study, the researcher is aware of critical information.
1) double-blind    2) single-blind    3) direct    4) indirect
3. Rogers emphasized the conscious experiences of his patients.
1) children    2) illnesses    3) tolerances    4) clients
4. A ……… is an irrational fear of an object, activity, or situation that is out of proportion to the actual danger.
1) acquisition    2) phobia    3) reinforcer    4) modifier
5. Learning is defined as a process by which experience results in: ………. .
1) relatively permanent changes in behavior    2) delayed genetic changes
3) increased motivation to behave    4) increased attention to the environment
6. Memory experts have many objections to the use of hypnosis and other highly suggestive techniques to ………. repressed memories.
1) convey    2) expect    3) indicate    4) recover
7. Much of the early research on meditation focused on its use as a relaxation technique that …….. stress and improved cardiovascular health.
1) implied    2) relived    3) disturbed    4) maintained
8. In contrast to the rapid speed of information ……… in the nervous system, communication in the endocrine system takes place much more slowly.
1) condition    2) interaction    3) reputation    4) transmission
9. Attributions can strongly influence our opinions of other people, but the attribution process is ……… to many biases.
1) specific    2) tolerable    3) susceptible    4) suspicious
10. Coping refers to the ways in which we try to change circumstances, or our ………. of circumstances to make them more favorable and less threatening.
1) component    2) description    3) implication    4) interpretation

PART B: Reading Comprehension
Directions: Read the following three passages and answer the question by choosing the best choice (1), (2), (3), or (4). Then mark the correct choice on your answer sheet.
Passage 1:
Three centuries before the birth of Christ, Greek philosopher Aristotle wrote extensively about topics like sleep, dreams, the senses, and memory. Hundreds of years later. French philosopher Rene" Descattes (1596-1650) proposed that mind & brain were separate entities, an issue that is still discussed in psychology today. In later centuries, philosophers asked whether human character and knowledge are inborn or the results of environmental influences – an issue that today is called nature – nurture debate. Early philosophers could only advance the understanding of human behavior to a certain point. Their methods "Were limited to intuition, observation, and logic.

11. Rene Descartes (1596-1650) Proposed that ……….. .
1) mind & nature of human are detached categories
2) mind & brain are attached entities
3) human nurture and brain are the same categories
4) mind & brain are separate entities
12. The study of human inborn knowledge and ability can be referred to as the ………. .
1) observational investigation    2) nature debate
3) environmental assessment    4) nurture debate
13. The adopted methods of early philosophers who could only advance the understanding of human behavior to a certain point, were merely limited to ………. .
1) nature – nurture debate and logic
2) intuition, observation & logic
3) insight, intuition & logical observation
4) observation, philosophical discussions & logic

Passage 2:
The transmission of information between two neurons occurs in one of two ways:
1) electrically or 2) chemically.
When communication is electrical, the synaptic gap is extremely narrow, and specialized channels serve as a bridge, the neurons. Electrical communication between the two neurons if virtually instantaneous. Although some neurons in the human nervous system communicate electrically, over 99 percent of the synapses in the brain use chemical transmission. In general terms, chemical communication occurs when the presynaptic neuron creates a substance that diffuses across the synaptic gap and is detected by the postsyaptic neuron.
14. Messages from other neurons and sensory receptors ……….. .
1) are collected by the synaptic vesicles
2) are relayed by glial cells to the correct node of Ranvier
3) are received by the dendrites
4) can close the synaptic gap
15. Chemical communication occurs when the ……… creates a chemical substance that diffuses across the synaptic gap and is detected by the ……….. .
1) presynaptic neuron – postyptic neuron    2) postsyaptic neuron- presynaptic neuron
3) pituitary gland- axons    4) pituitary gland-synapse

Passage 3:
The impact of the environment upon the individual is mainly through learning. The study of learning, together with memory, is indeed one of the very central interests of psychology.
Because all learning processes in human beings and animals appear to have certain features in common, at least at the fundamental level, the psychology of learning is often comparative in its approach. It is also largely experimental, in that knowledge of learning processes is often achieved most readily by manipulating and observing behavior under varying experimental conditions. Much the same may be said about the study of perception. It too, tends to be comparative and experimental. In animals, we infer perception from responses to sensory stimulation. In human beings we rely to a great extend on the reports of our experimental subjects.
16. What is the main idea of the passage?
1) Experimental learning and human beings    2) Experimental learning and animals
3) Basic interests of psychology of learning    4) Memory and learning environment
17. According to the writer, human learning and animal learning ………. .
1) are exclusively rooted in experimental conditions
2) are contradictory in nature
3) are in complementary distribution
4) share something mainly at basic level
18. According to the writer, animal perception ………… .
1) stimulates the sensory perception of the animal
2) is realized by their responses to sensory stimulation
3) has no relation with an experimental approach to perception
4) does guarantee our knowledge about human understanding
19. What is the best synonym for the underlined word "features"?
1) potentials    2) aspects    3) traits    4) realities
20. The underlined word "its" refer to ……… .
1) approach        2) learning
3) psychology of learning    4) level






 


برچسب‌ها: زبان تخصصی, روانشناسی


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/9/18 توسط 

یک مطالعه جدید نشان می دهد افرادی که سابقه ضربه به سر داشته و در نزدیکی
مناطقی که از آفت کش paraquat استفاده می شود، زندگی و یا کار کرده اند
ممکن است سه برابر بیشتر احتمال ابتلا به بیماری پارکینسون داشته باشند.
این مطالعه در نوامبر2012 درمجله پزشکی نورولوژی آمریکا به چاپ رسیده است.

به گزارش بنیان به نقل از medicalxpress؛ دکتر Beate Ritz از دانشگاه UCLA
گفت: "درحالی که هر یک از این دو عامل به خودی خود با افزایش خطر ابتلا به
پارکینسون درارتباط است، ترکیب آنها با هم سبب افزایش خطرابتلا به این
بیماری می شود. او گفت: این مطالعه نشان می دهد که روند فیزیولوژیکی ناشی
ازضربه به سر ممکن است آسیب پذیری سلول های مغزی را دربرابرآفت کش هایی که
می تواند برای مغز سمی باشند، افزایش می دهد، به عنوان مثال قرار گرفتن در
معرض دوز پایین مزمن آفت کش ها ممکن است خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را
پس از ضربه به سر افزایش دهد. "


در این مطالعه 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون و 754 فرد عاری از این
بیماری که همه آنها در یک منطقه کشاورزی در مرکز کالیفرنیا زندگی می کردند،
مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر گونه آسیب به سر خود را که سبب
از دست دادن هوشیاری حدقل به مدت بیش از پنج دقیقه شده بود گزارش کردند.

محققان میزان مواجهه شرکت کنندگان با علف کش های را بر اساس فاصله 500 متری
با خانه و یا محل کارآنها، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
مشخص کردند.

تعداد افراد مبتلا به بیماری پارکینسونی که احتمال ضربه به سرهمراه با از
دست دادن هوشیاری بیش از پنج دقیقه را داشتند نسبت به افرادسالم، دو برابر
بود. از 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون، 42 نفر (12 درصد)، در مقایسه
با 50 نفر(7 درصد) از 754 فرد سالم ، سابقه چنین ضربه ای را به سرداشتند.

36 درصد احتمال مواجهه با پاراکوات درافراد مبتلا به بیماری پارکینسون نسبت به افراد سالم بیشتر بود.

 



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط 
ماسه ها فراموشکارترین رفیقان راهند..!!

پا به پایت می آیند آنقدر


که گاهی سماجتشان در همراهی


حوصله ات را سر میبرد...


اما...



کافیست تا اندک بادی بوزد..



یا خرده موجی برخیزد تا برای همیشه از حافظه



ضعیفشان رد پایت پاک شود!!!



ما از نسل ماسه نیستیم...



ما از نسل صدفیم...



صدفهایی که به پاس اقامت یک روزه



تا دنیا دنیاست صدای دریا را برای



هر گوش شنوایی زمزمه میکند....




نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط 

استراتژی های بهبود ایمنی درمان با سلول های بنیادی به طور کلی بر
جدا کردن و یا حذف سلول های آسیب دیده طی تمایز سلولی متمرکز شده است.




به گزارش بنیان به نقل از medicalnewstoday.com، سلول های بنیادی
پرتوان القایی، پتانسیل بسیار زیادی در درمان بیماری های ناتوان کننده
مختلف نشان می دهند، اما  آنها درمعرض خطرقرار دارند: طی فرایند برنامه
ریزی مجدد سلول ها برای رشد و تمایز به بافت های مورد نظر، بخشی از DNA
آنها ممکن است آسیب دیده و باعث تبدیل آنها به تومورشود.
محققان در تلاش برای یافتن راهی برای غلبه براین مشکل بزرگ و ایجاد یک درمان بسیار امیدوار کننده هستند.
در حال حاضر، پژوهشگران کلینیک مایو در روچسترفکر می کنند که ممکن است
پاسخی برای این مشکل یافته باشند. آنها درگزارشی در مجله Stem Cells
Translational Medicine جزئیات روشی کم هزینه و بسیار موثر را برای شناسایی
و پاکسازی سلول های در معرض خطر طی مراحل اولیه فرایند تمایزرا توضیح
دادند.
دکتر Timothy J. Nelson، مدیر گروه زیست شناسی سلولی در کلینیک مایو
می گوید: استراتژی های بهبود ایمنی درمان با سلول های بنیادی به طور کلی بر
جدا کردن و یا حذف سلول های آسیب دیده طی تمایز سلولی متمرکز شده است. با
این حال، در حالی که این روش ها قادربه کاهش تعداد تومورها ی تشکیل شده و
همچنین کاهش قابل توجه اندازه آنها است، هزینه مواد تخصصی و تجهیزات مورد
نیاز برای انجام این کار یک چالش بزرگ برای برنامه های کاربردی گسترده
بالینی می باشد. 
تیم مایو، درمقابل ، یک پروتکل نسبتا ساده را ابداع کرده که شامل کشت
سلول های بنیادی با genotoxin – ماده ای که جهش های ژنی یا تغییرات
کروموزومی درسلول های آلوده  را حس کرده و آنها را می کشد- قبل از درمان
است.
آنها نظریه خود را با استفاده از سلول های بنیادی گرفته شده از یک مدل
موشی آزمایش کردند.
Nelson می گوید: نتایج به دست آمده نشان داد که نه تنها سلول های
آلوده می میرند، بلکه بر توان تمایزی سلول های سالم باقی مانده تاثیر
نگذاشته و هیچ گونه پیامد منفی بر ثبات ژنومی آنها ندارند. این روش برهر دو
نوع سلول بنیادی به دست آمده از منابع طبیعی و مهندسی زیستی موثر بوده
است.



دکتر Anthony Atala گفت:" پتانسیل بالقوه این سلولها درتشکیل تومور،
مانع قابل توجهی دراستفاده درمانی این جمعیت های سلولی خاص بوده است،
استراتژی مشخص شده دراین مقاله امیدهایی را برای جلوگیری از خطر رشد خارج
ازکنترل این سلول ها بر پیوند ایجاد کرده است."



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط 



پسر بچه ای 6 ساله مبتلا به نوع 4 بیماری استئوژنزیس
ایمپرفکتا به علت درد علت درد پای چپ به دنبال زمین خوردن به بخش اورژانس
آورده شد. رادیوگرافی ساده وجود یک شکستگی عرض بدون جابه جایی را در قسمت
میانی شفت استخوان تیبیا نشان داد (تصویر A، پیکان). همچنین وجود خطوط
رادیوگرافیک گورخری در این تصاویر جلب توجه می کرد (نوک پیکان ها). خطوط
رادیوگرافیک گورخری در نتیجه تجویز دوره ای بیسفسفونات ها در کودکان پیش از
بسته شدن صفحات رشد اپی فیزی ایجاد می شوند.
در زنان تجویز بیسفسفونات ها
استخوان تراکم بیشتری پیدا می کند و در رادیوگرافی خطوط عرضی متعدد کدر در
محل متافیز استخوانهای در حال رشد ایجاد می کند. فاصله بین خطوط به سن
بیمار، سرعت رشد استخوان و دوز بیسفسفونات بستگی دارد. این پسر بچه برای
کاستن از شکنندگی افزایش یافته استخوانها که مشخصه بیماری استئوژنزیس
ایمپرفکتا است هر 3 ماه یک بار تزریق وریدی پامیدرونات دریافت می کرده است.
درمان با استفاده از گچ گرفتن به مدت 3 ماه انجام شد و رادیوگرافی در این
زمان جوش خوردن کورتیکال را (تصویر B، پیکان ها) به همراه بهبود بالینی
کامل شکستگی نشان داد. همانطور که انتظار می رفت خطوط رادیوگرافیک گورخری
همچنان قابل مشاهده بودند (تصویر B، نوک پیکان ها).


پزشکی بالینی



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط 

تمایز سلولی می توانند با خصوصیاتی مانند کسب صفات اختصاصی در طول چندین
مرحله از تکوین توصیف شود که به موجب آن، جمعیت های سلولی شبه پروژنیتورها و
بنیادی می توانند در نهایت فنوتیپ خاصی با عملکردهای سلولی بسیار اختصاصی
را به دست آورند.

فرآیند بالغ شدن مداوم می تواند به موازات کاهش ظرفیت
تکثیر انواع سلول های مختلفی انجام گیرد که به عنوان بافت های اختصاصی در
مرحله پس از میتوز عمل می کنند. بر عکس، جمعیت های سلولی دیگری (مانند سلول
های ایمنی مجزا) ممکن است پس از تحریک تکثیر یافتن، عملکرد اختصاصی خود را
انجام دهند. درحالیکه این فنوتیپ های تمایز یافته در کل بدن ارگانیسم
کارآمد به وظایف اختصاصی مناسب خود عمل می کنند،

طبیعت ممکن است جایگزین
های جالبی را در این مفاهیم حیات ارائه دهد: گاهی اوقات، مراحل تمایز به
نظر می رسد که قابل معکوس شدن هستند. بنابراین، تمایز برگشتی یا retrodifferentiation
و اساساً جوان سازی و احیا ممکن است با از دست رفتن خصوصیاتی که سلول
تمایز یافته در طی فرآیند بلوغ کسب کرده است، رخ دهد. در نتیجه، تمایز
برگشتی و جوان سازی می تواند پتانسیل بالایی را برای ترمیم بافت و تکثیر
سلولی فراهم آورد. هرچند، ناکارآمدی تنظیمی در این فرآیندهای تکین برگشتی
ممکن است خطر تشکیل تومور را نیز به همراه داشته باشد.
 




نوشته شده در تاریخ جمعه 91/9/17 توسط 

متن انگلیسی

Loneliness is an indicator of social well-being and pertains to the feeling of

missing an intimate relationship (emotional loneliness) or missing a wider

social network (social loneliness).

 

احساس تهایی متمایز کننده بهزیستی اجتماعی و احساس فقدان ارتباط درونی و(احساس تهایی عاطفی)یا فقدان روابط اجتماعی گسترده (احساس تنهایی اجتماعی) است.

 

Loneliness is one of the main indicators of social well-being. It reflects

an individual’s subjective evaluation  of his or her social participation or

isolation. Investigating social participation and isolation requires the identification

of the objective characteristics of the functioning of communities

and the sizes, compositions, and functioning of networks of personal relationships.

 

احساس تنهایی یکی از مهترین شاخصه های بهزیستی اجتماعی است.احساس تنهایی منعکس کننده ارزریابی ذهنی از مشارکت یا انزوای اجتماعی شخص است.ارزیابی انزوا یا مشارکت اجتماعی مستلزم شناسایی ویژگی های عینی  از کارکردهای اجتماعی دارد و نیز ترکیب شبکه های روابط بین فردی میباشد.

Perlman and Peplau (1981) formulated loneliness as “the unpleasant

experience that occurs when a person’s network of social relationships is

deficient in some important way, either quantitatively or qualitatively” (p. 31).

A second definition explicitly takes into account the standards that are central

in the evaluation process leading to loneliness: Loneliness is a situation

that occurs from a lack of quality relationships. This includes “situations in

which the number of existing relationships is smaller than is considered

desirable or admissible, as well as situations where the intimacy one wishes

for has not been realised” (De Jong Gierveld 1987:120). In both definitions,

loneliness is considered to be an expression of negative feelings of missing

relationships and occurs in individuals of all ages.

 

پرلمن و پپلوآ (1981) احساس تهایی را بصورت " رخداد یک تجربه نا خوشایند زمانیکه شبکه ها  شبکه روابط بین فزدی در چند زمینه مهم چه به لحاظ کمی چه کیفی کاهش میابد". تعریف دیگری بطور آشکار مربوط به استانداردهایی است که در فرآیندهای اساسی رسیدن به احساس تنهایی دخیل اند:احساس تهایی شرایط است که در اثر فقدان روابط با کیفیت است.این حالت شامل تعدادی روابط  است که کوتاه تر از آنچه که مورد انتظار است نه پذیرفتنی است و نه دلخواه. در هردو تعریف احساس تنهایی بصورت تجربه منفی از ازدست دادن روابط بین فردی در نظر گرفته شده است که در هر گروه سنی اتفاق می افتد.

 

Loneliness is one of the possible outcomes of the evaluation of a situation

in which an individual has a small number of relationships. However,

many determinants work together in explaining why some people with

small numbers of social contacts consider themselves lonely whereas others

feel good and sufficiently embedded.

احساس تنهایی یکی از پیامدهای احتمالی ارزیابی موقعیتی است که شخص خودش را کوچکترین عضو روابط می پندارد. با این حال شاخصه های زیادی در اینکه چرا برخی افراد با وجود در نظر گرفتن خود به عنوان کوچکترین عضو روابط احساس تنهایی میکنند و برخی دیگر به خوبی در گیر میشوند.

Among these determinants is the presence or absence of an intimate partner (Dannenbeck 1995; Dykstra and De Jong Gierveld 2004; Peters and Liefbroer 1997; Waite and Gallagher 2000; Wenger et al. 1996); the size and functioning of family relationships, particularly parent-child bonds (De Jong Gierveld and Peeters 2003; Kaufman and Uhlenberg 1998; Kitson and Morgan 1990; Pinquart 2003);nonkin relationships and participation in volunteer work, clubs, and the church(Pilusuk and Minkler 1980; Van Tilburg et al. 1998; Wagner, Schütze, andLang 1999); personality traits (Jones and Carver 1991; Windle and Woods2004); gender (Baltes, Freund, and Horgas 1999; Borys and Perlman 1985);and health (Havens and Hall 2001; Kramer et al. 2002; Mullins, Elston, andGutkowski 1996; Penninx et al. 1999; Steverink et al. 2001).

 

بین این شاخصه ها حضور یا عدم حضور دوست صمیمی ، اندازه و عملکرد روابط فامیلی بخصوص رشته ارتباطی والد کودک ، روابط غیر خویشاوندی و مشارکت در کارهای داوطلبانه ، کلیسساها و کلوپ ها،ویژگی های شخصیتی،جنسسیت، وس لامت جسمانی از مهمترین انها میباشند.

 

 

 

 

 

 

Two components of loneliness can be distinguished. Weiss (1973) differentiated

between emotional loneliness, stemming from the absence of an

intimate relationship or a close emotional attachment (e.g., a partner or a

best friend), and social loneliness, stemming from the absence of a broader

group of contacts or an engaging social network (e.g., friends, colleagues,

and people in the neighborhood). Emotional loneliness arises, for example,

when a partner relationship dissolves through widowhood or divorce and is

characterized by intense feelings of emptiness, abandonment, and forlornness.

Young people who have moved to places where they are newcomers

frequently report social loneliness.

 

دو جز احساس تنهایی میتوانند از هم متمایز گردند.وایز بین تنهایی هیجانی که ریشه در عدم حضور ارتباط عاطفی یا بسته شدن وابستگی عاطفی دارد.و تنهایی اجتماعی که ریشه در فقدان گروه ارتباطی وسعیتر یا شبکه اجتماعی دلنشین دارد. تنهایی عاطفی زمانی برانگیخته میشود که روابط دوستانه مثلا به دلیل طلاق از بین برود که بصورت احساس تهی بودن یاس و بیکسی مشخص میشود.افراد جوان رمانیکه به عنوان تازه وارد به مکانهایی وارد میشوند متعاقبا گزارشی از احساس تنهایی اجتماعی داده اند.


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/9/15 توسط 

مطالب ارائه شده جمع آوری مقالات علمی میباشد و معنی نظر نویسنده نمی باشد. موارد نظر شخصی بعنوان نظر مولف ذکر شده(امیدمولایی)

خودارضائی با نام علمی ( masturbation ) به معنای انجام عملی توسط خود فرد جهت رسیدن به اوج لذت جنسی یا ارضای جنسی (urgasm ) بدون عمل نزدیکی (intercours ).البته این تعریف کامل نمیباشد چون ممکن است این عمل توسط همسر و زوج جنسی بدون عمل نزذیکی صورت گیرد. لذا اصطلاح (masturbation ) طیف گستردهای را شامل میگردد که بسته به مذهب و فرهنگ و شرایط روحی و جسمی فرد متفاوت است وممکن است در فردی بعنوان اقدام درمانی یا بعنوان قسمتی از نزدیکی قلمداد گردد.

 

 


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/9/15 توسط 
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >