بازدید امروز: 45
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 2271237
رشد روانی- جنسی چیست؟
بر طبق نظریه فروید، شخصیت انسانها غالباً تا سن 5 سالگی
شکل میگیرد. تجربیات اولیه، نقش مهمی در رشد شخصیت ایفاء میکند و تأثیرات
آنها در رفتارهای بعدی انسان در زندگی تداوم مییابد. نظریه رشد شخصیت
فروید، یکی از معروفترین و در عینحال بحث برانگیزترین نظریههاست. فروید
اعتقاد داشت که شخصیت انسانها طی یک سری مراحل دوران کودکی شکل میگیرد که
در خلال آنها، انرژیهای لذتجوی «خود» ( id ) بر ناحیههای تحریکپذیر
خاصی متمرکز میشود. این انرژی روانی-جنسی یا «زیست مایه» ( libido ) به
عنوان نیروی محرکی که در پشت رفتارها قرار دارد، در نظر گرفته شده است.
اگر این مراحل با موفقیت تکمیل گردند، نتیجهاش شخصیت
سالم خواهد بود. و چنانچه جنبههای خاصی در مرحله مناسب خود حل نشده باقی
بماند، میتواند به «تثبیت» بیانجامد. تثبیت یعنی تمرکز ماندگار بر روی یک
مرحله روانی-جنسی قبلی. تا وقتی که این تعارض حل نشود، فرد در این مرحله
همچنان «گرفتار» باقی میماند. برای نمونه، کسی که در مرحله دهانی تثبیت
شده باشد. ممکن است بیش از حدّ به دیگران وابسته باشد و در جستجوی تحریک
دهانی از طریق سیگار کشیدن، نوشیدن یا خوردن برآید.
مرحله دهانی
در خلال این مرحله، تنها راه تعامل نوزاد با جهان خارج از
طریق دهان است و در نتیجه واکنش مکیدن اهمیت خاصی دارد. دهان برای خوردن،
ضرورت دارد و نوزاد از تحریک دهانی از طریق فعالیتهای ارضاءکنندهای نظیر
مکیدن و مزه کردن، لذت میبرد. به دلیل آن که نوزاد به طور کامل به پرستارش
وابسته است (کسی که به او غذا میدهد)، نوعی حس اعتماد و آسایش از طریق
این تحریک دهانی در او رشد مییابد.
تعارض اصلی در این مرحله، فرایند از شیرگرفتن است- بچه باید وابستگی کمتری
به پرستارش پیدا کند. اگر تثبیت در این مرحله اتفاق افتد، فروید معتقد است
که فرد در آینده با مشکلاتی از قبیل وابستگی یا پرخاشگری روبرو خواهد شد.
تثبیت دهانی میتواند به مسائلی در خوردن، آشامیدن، سیگارکشیدن یا ناخن
جویدن منجر شود.
مرحله مقعدی
در خلال این مرحله، به عقیده فروید تمرکز اصلی «زیست مایه»
بر کنترل حرکتهای ادرار و دفع است. تعارض اصلی در این مرحله، آموزش آداب
دستشویی رفتن است. بچه باید یاد بگیرد که نیازهای بدنی خود را کنترل کند.
رشد این کنترل به حس استقلال و پیشرفت میانجامد.
بنا بر گفته فروید، موفقیت در این مرحله به رویکرد پدر و
مادر در آموزش آداب دستشویی رفتن دارد. نخستین رویکرد، مستلزم پاداش و
تشویق به خاطر استفاده از دستشویی در زمان مناسب است. و دومین رویکرد،
تنبیه، تمسخر یا شرمنده کردن بچه به خاطر عدم استفاده از دستشویی است.
اگر پدر و مادر رویکر خیلی ملایمی را برگزینند، «شخصیت
مقعدی-دفعی» رشد خواهد کرد که شخصیتی مخرّب، نامرتب و ولخرج خواهد بود. و
چنانچه پدر و مادر خیلی سختگیر باشند و یا آموزش آداب دستشویی رفتن را از
خیلی زود شروع کنند، «شخصیت مقعدی-ضبطی» رشد خواهد کرد که شخصیتی محکم،
منظم، جدّی و وسواسی خواهد بود.
مرحله آلتی
در این مرحله، تمرکز اصلی «زیست مایه» بر دستگاه تناسلی
است. بچهها تفاوت بین زن و مرد را کشف میکنند. فروید عقیده داشت که پسرها
شروع به در نظر گرفتن پدر به عنوان رقیبی برای عاطفه مادر میکنند. «عقده
اُدیپ» به تشریح این احساس یعنی در اختیار داشتن مادر و تمایل به جایگزینی
پدر میپردازد. از طرف دیگر، بچه میترسد که به خاطر این احساس مورد تنبیه
پدر قرار گیرد. ترسی که فروید آن را «اضطراب اختگی» مینامد.
از عبارت «عقده الکترا» برای تشریح احساسات
مشابه در دختران جوان استفاده شده است. فروید این تجربه در دختران را «غبطه
قضیب» مینامد.
نهایتاً بچه با پدر یا مادر همجنس خود (پسر با
پدر، دختر با مادر) به شناخت جنسی بیشتری دست مییابد. در مورد دختران،
فروید عقیده داشت که غبطه قضیب هیچگاه به طور کامل از بین نمیرود و تمامی
زنان تا حدّی در این مرحله تثبیت شده باقی میمانند. روانشناسانی چون خانم
کارن هورنای این نظریه را رد کرده و آن را نادقیق و برای زنان تحقیرآمیز
دانستهاند. خانم هورنای در مقابل ادعا کرده است که مردان به دلیل این که
نمیتوانند موجود دیگری را به دنیا آورند با احساس حقارت و نقص دست و پنجه
نرم میکنند.
دوره نهفتگی
در این دوره، علائق «زیست مایه» سرکوب شدهاند. رشد «خود» ( ego ) و
«فراخود» ( superego ) در این دوره آرامش دخالت دارد. این مرحله حدوداً
زمانی آغاز میشود که کودک وارد مدرسه میشود و توجه بیشتری به روابط با
همسن و سالان و بازیها و ... پیدا میکند.
دوره نهفتگی، زمان کشف کردن است که در آن، انرژی جنسی هنوز وجود دارد امّا
به ناحیههای دیگری نظیر تعاملات اجتماعی منحرف شده است. این مرحله در رشد
مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و اعتماد به نفس اهمیت دارد.
مرحله تناسلی
در آخرین مرحله از رشد روانی-جنسی، میل جنسی شدیدی
به جنس مخالف به وجود میآید. در حالی که در مراحل قبلی، تمرکز صرفاً بر
روی نیازهای فردی بود، در این مرحله توجه به خوشبختی دیگران رشد مییابد.
اگر سایر مراحل با موفقیت تکمیل شده باشند، اکنون فرد باید متعادل، صمیمی،
مهربان و نوع دوست باشد. هدف این مرحله، برقراری تعادل بین جنبههای مختلف
زندگی است.
ارزیابی نظریه رشد روانی-جنسی فروید
روان درمانی از راه دور چیست؟ اغلب
مزایای روان درمانی از راه دور 1- دستیابی آسان به اطلاعات و مطالب مرتبط با سلامت روانی، خصوصاً برای کسانی که در مناطق دور افتاده زندگی میکنند.
5ـ احساس
6ـ روان درمانی از راه دور ابزار مهمی است که به مردم کمک میکند تا درباره سلامت روانی بیشتر بیاموزند.
معایب رواندرمانی از راه دور
1- در صورتی که بیماران برای روان درمانی از راه دور هزینه پرداخت کنند، این هزینهها مورد قبول و تحت پوشش بیمه نیست. 2- ملاحظات مربوط به محرمانگی اطلاعات. 3- عدم کفایت این روش درمانی در شرایط بحرانی و اضطراری. 4- نامناسب
5- نامناسب و ناکافی بودن این روش برای کسانی که بیماریهای جدّی روانی دارند.
6- روان
|
جسم و روان انسان ارتباط و وابستگی شدیدی با هم دارند و علایم و عوارض بیماری ها ی جسمی معمولا با چشم قابل دیدن و با حواس 5 گانه قابل درک اند اما علایم بیماری های روانی معمولا در عواطف و احساسات و رفتار فرد نفوذ می کند و در اوایل بیماری یک حس و حالت مبهمی وجود دارد که خود فرد درک نمی کند.
انواع نقسیم بندی های بیماری روانی :
_بیماری خلقی : هیجانی است که فرد گاهی حالت شاد و یا غم دارد که معمولا با احساس های افسردگی و یاس مشخص می شوند که فرد به صورت مداوم دارای حالتهایی می شود که شامل :
الف – بیماری افسردگی : خلق افسرده ، از دست دادن انرژی و علاقه ، احساس گناه ، کاهش تمرکز ، از دست دادن اشتها ، افکار خود کشی یا مرگ و مشکلات خواب و ... از علائم آن است که خود به چند دسته اختلال افسردگی اساسی ، افسردگی فصلی ، افسردگی اتیپیک یا غیرنرمال یا فیزئول ، افسردگی مضاعف ، اختلال افسرده خویی و... تقسیم می شود .
ب – بیماری اختلال دوقطبی : همچنان که از اسم آن پیداست دارای دو حالت است که یک حالت آن از علائمی مانند : خلق بالا ، پرش افکار ، کاهش خواب ، افزایش اعتماد به نفس ، خود بزرگ بینی ، افراط در فعالیت ، ولخرجی و افزایش میل جنسی و .... تشکیل شده است و حالت دوم برعکس ، احساس افسردگی می باشد که خود به چند دسته اختلال دو قطبی 1 ، اختلال دوقطبی 2، اختلال خلق ادواری و .. تقسیم میشود .
-بیماری های اضطرابی :
اضطراب در بعضی شرایط و مواقع امری طبیعی است اما اگر به صورت احساس فراگیری از نگرانی یا وحشت درآید بیماری تلقی می گردد که انواع آن عبارت است از:
الف – اختلال هول (پانیک ) : دوره ای از ترس یا ناراحتی شدید است که ابتدا و انتهای آن مشخص میباشد که اغلب با بازار هراسی همراه می باشد که علائم آن به صورت تپش قلب ، تعریق ، لرزش ، احساس خفگی ، درد سینه ، تهوع ، سرگیجه ، ترس از دیوانه شدن ویا مردن ، مورمور شدن ، سرما لرزه و.. می باشد .
ب – هراس های بیمارگونی (فوبیا) : فرد، ترس مداوم و شدید از موقعیتهای معین یا اشیاء خاص و یا مکانهای خاص دارد و انواع مختلفی مانند هراس اختصاصی ، جمعیت هراسی ، بازار هراسی و ... دارد .
ج – اختلال وسواسی – اجباری : وسواس عبارت است از : فکر ، احساس ، اندیشه یا حسی عود کننده و مزاحم و اجبار نیز فکر یا رفتاری آگاهانه ، معیارمند و عود کننده است مانند : شمارش ، وارسی ، اجتناب ، شستشو و ... که این افکار وسواسی باعث اضطراب و رفتارهای اجباری باعث کاهش اضطراب می شود .
د- اختلال فشار روانی پس از آسیب (PTSD): مجموعه ای از علائم که پس از مواجهه (دیدن یا شنیدن ) با یک عامل فشار آسیب زای بی نهایت شدید برای فرد بوجود می آید که فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسخ می دهد و واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم می کند و در عین حال می خواهد از یادآوری آن اجتناب کند .
هـ - اختلال اضطرابی فراگیر : اضطراب و نگرانی مفرط در اکثر اوقات روز درباره چندین واقعه یا فعالیت ، طی یک دوره حداقل شش ماهه تعریف می شود.
-اختلالات روان پریشانه (سایکوز):
این گونه بیماران به صورت چشمگیر حس واقعیت سنجی آنان مختل می شود و فرد علی رغم داشتن توهم یا هذیان نسبت به بیماری خود بصیرت و آگاهی ندارد که انواع آن عبارتند از :
الف – اسکیزوفرنی : فرد از علائم هذیان ، توهم ، تکلم نابسامان ، رفتار نابسامان ، علائم منفی حداقل 2 تای آن را به مدت 6ماه یا بیشتر داشته باشد درصورتیکه علائم کمتر از 6 ماه باشد به آن اسکیزوفرنی فرم اطلاق می شود .
ب – عاطفه گسیختگی( اسکیزوافکتیو ) : در این بیماری فرد هم خصایص اختلال خلقی و هم خصایص اختلال روانپریشی را دارد .
ج – اختلال هذیانی : اختلالی است که بیمار علامت غالبش عمدتاً یک هذیان ثابت می باشد و سایر حوزه های کارکرد او مشکلی ندارد که انواع مختلفی مانند : بدگمانی یا پارانوئید ، خودبزرگ بینی ، عاشقی ، حسادت و.... دارد .
د- اختلال روانپریشی گذرا: فرد در عرض یک روز تا حداکثر یک ماه به دنبال یک فشار شدید روانی ، اجتماعی ، حس واقعیت سنجی او مختل شده باشد .
- اختلالات شبه جسمی :
این نوع اختلالات عبارتند از : نشانه های جسمانی که عارضه ای طبی را تداعی می کنند ولی با هیچ عارضه طبی یا مصرف موادی خاص یا اختلال روانی دیگر قابل توجیه نمی باشند که انواع مختلف آن :
الف – اختلال جسمانی کردن : علائم مختلف جسمی متعدد است که با معاینات جسمانی و بررسی آزمایشات کافی قابل توجیه نمی باشند .
ب – اختلال تبدیلی : یک یا چند نشانه عصبی ( مثلاً ، فلجی ، کوری ، لنگیدن ، بی حسی ، غش کردن ) که با یک اختلال طبی یا عصبی شناخته شده قابل توجیه نبوده و با عوامل روانشناختی واسترس شروع و تشدید شود .
ج – خودبیمارانگاری : اشتغال ذهنی بیمار با ترس از بیمارشدن یا اعتیاد وی مبنی بر ابتلا به یک بیماری جدی .
د- اختلال بدریختی بدن : اشتغال ذهنی یا نقص تخیلی (مثل بینی بدریخت ) یا تحریف مبالغه آمیز یک عیب خفیف و جزیی در ظاهر جسمانی است .
هـ - اختلال درد : وجود دردی که مرکز اصلی توجه بالینی است . عوامل روانشناختی نقش مهمی در این اختلال به عهده دارند .
در تمام اختلالات ذکر شده اختلال ناشی ا زمصرف مواد و اختلال ناشی از طبی عمومی نیز باید به آنها اضافه کرد .
اختلالات جنسی : اختلالات تجزیه ای ، اختلالات خوردن ، اختلالات خواب ، اختلالات شخصیت ، اختلالات ناشی از سوء مصرف مواد ، اختلالات فراموشی و دمانس و .... از دیگر اختلالات مربوط به بیماریهای اعصاب و روان می باشد .
برچسبها: بیماری های اعصاب و روان
اسکیزوفرنی یک بیماری حاد روانی است که بر اثر گسیختگی فرآیند تفکر، رویارویی با واقعیت و پاسخ دهی رفتاری مناسب آن بوجود می آید. بارزترین نشانه های آن معمولا توهمات شنیداری، دیداری یا اختلالات فکری و گفتاری به همراه انجام کارهای غیر طبیعی است. شروع مشاهده نشانه های آن در جوانی است و در حدود 0.4 تا 0.6 درصد جامعه به آن گرفتار می شوند. تشخیص آن توسط گفته های خود بیمار درباره اعمال و گفتارش صورت میگیرد و تا کنون هیچ گونه آزمایش علمی برای اثبات آن وجود ندارد.
تحقیقات نشان داده است که ژنتیک، عوامل محیطی در گذشته، موارد عصبی و روانی و فرآیندهای اجتماعی از جمله مهمترین عوامل تاثیر گذارند. برخی از قرصها و تجویزات دارویی سبب بروز نشانه های بدتری از بیماری میگردند. تحقیقات روانپزشکی اخیر بر روی نقش نوروبیولوژی (عصب شناسی) توجه داشته ولی هنوز علایم بنیادی از نقش آن در بیماری بدست نیامده است. در نتیجه ترکیب بسیاری از نشانگان اسکیزوفرنی، این سوال پیش می آید که آیا وجود تمام نشانگان بیانگر یک اختلال روانی اند یا چندین بیماری جدای از هم؟! با ریشه یابی لغت اسکیزوفرنی به 2 کلمه یونانی اسکیزو (جدا شدن) و فرنی (ذهن) می رسیم و در لغت به معنی "گسستگی ذهنی" می باشد و این به معنای "چند شخصیتی بودن" نیست، که برخلاف تصورات مردم عموما با هم اشتباه گرفته می شوند.
بیش فعالی دوپامین در مسیر مزولیمبیک مغزی معمولا در افراد اسکیزوفرنیک دیده میشود. اساس درمان این بیماری بر پایه داروهای آنتی سایکوتیک (ضد اختلالات روانی شدید) است. اصول تاثیر این گونه داروها عمدتا به صورت سرکوب فعالیتهای دوپامینی است. اخیرا دز داروهای آنتی سایکوتیک کمتر از دهه های گذشته آنهاست. نا گفته نماند که روان درمانی، وضعیت شغلی، ورشکستگی و مشکلات اقتصادی از جمله عوامل خیلی مهم و تاثیر گذار در روند درمان است. در بیشتر موارد جدی (هنگامی که فرد برای خویش و دیگران خطر آفرین است) بهتر است که فرد بطور اضطراری بستری شود، اخیرا دوران بستری و درمان در بیمارستان کوتاه تر از قبل شده.
معمولا گمان می شود این اختلال فقط بر ادراک تاثیر گذار است در حالیکه بر روی مشکلات رفتاری و احساسی مزمن هم تاثیر گذارند. افراد اسکیزوفرنیک معمولا دارای مشکلات روحی و روانی دیگری نیز هستند که شامل افسردگی شدید و اختلالات اضطرابی است. در طول زندگی 40 درصد افراد اسکیزوفرنیک اقدام به خودکشی می نمایند که 5 درصد آنها میمیرند. مشکلات اجتماعی از قبیل بیکاری طولانی مدت، فقر و خانه به دوشی نیز دخیل اند. بعلاوه میانگین امید به زندگی در این افراد 10 تا 12 سال کمتر از دیگران است.
با وجودی که بسیاری از مردم اظهار می کنند که هوش آنان به تدریج با بالا رفتن سنشان کاهش مییابد امّا پژوهشها نشان دادهاند که در حالی که هوش سیّال پس از دوران نوجوانی رو به کاهش میگذارد، هوش متبلور همچنان در طول دوران بزرگسالی افزایش مییابد.
هوش سیّال و هوش متبلور چیست؟ ریموند کاتل، روانشناس، مفهوم هوش سیّال و هوش متبلور را ارائه کرد و پس از آن با همکاری جان هورن نظریهای را در این مورد مطرح ساخت. نظریه هوش سیّال و متبلور کاتل- هورن میگوید که هوش، مرکّب از تعدادی توانائیها و قابلیتهای متفاوت است که در تعامل و همکاری با یکدیگر، هوش کلّی فرد را به وجود میآورند.هوش سیّال چیست؟
کاتل هوش سیّال را چنین تعریف میکند: «توانایی درک روابط، مستقل از تجربه یا دستورالعمل قبلی در رابطه با آن.» هوش سیّال، قابلیت تفکر و استدلال انتزاعی و حل مسائل است. این قابلیت مستقل از یادگیری، تجربه و آموزش در نظر گرفته میشود. نمونههایی از به کارگیری هوش سیّال عبارت است از حل معماها و دستیابی به راهبردهای حل مساله.هوش متبلور چیست؟
هوش متبلور، یادگیری از تجربیات و آموزههای پیشین است. وضعیتهایی که به هوش متبلور نیاز دارند شامل امتحان خواندن و درک مطلب و امتحان واژگان است. این نوع از هوش بر پایه واقعیتها قرار دارد و ریشه در تجربیات قبلی دارد. این نوع از هوش با بالا رفتن سن و اندوختن دانش و درک جدید، قویتر میشود.هوش سیّال در مقابل هوش متبلور
به گفته ناکس (1977): «... آنها تشکیل دهندة ظرفیت کلّی یادگیری،استدلال و حل مساله هستند که اغلب مردم از آن به عنوان هوش یاد میکنند. هوش سیّال و هوش متبلور مکّمل یکدیگرند و یادگیری انسان عمدتاً از طریق آنها کنترل میگردد.»هوش سیّال و متبلور در طول زندگی
- این هر دو نوع هوش در دوران کودکی و نوجوانی افزایش مییابند.
- هوش سیّال در نوجوانی به نقطه اوج خود میرسد و از 30 تا 40 سالگی تدریجاً شروع به کاهش میکند.
- افزایش هوش متبلور در دوران بزرگسالی ادامه مییابد.
خودآگاهی
خودآگاهی ، توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است. رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مؤثر و همدلانه است.
همدلی
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتوانند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجار رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده ، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.
ارتباط مؤثر
این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند کلامی و غیر کلامی و مناسب با فرهنگ ، جامعه و موقعیت، خود را بیان کند بدین معنی که فرد بتواندنظرها ، عقاید ، خواسته ها ، نیازها و هیجان های خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران ، در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است.
روابط بین فردی
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و مؤثر فرد با انسانهای دیگر کمک می کند. یکی از این موارد ، توانایی ایجاد روابط دوستانه است.که در سلامت روانی و اجتماعی ، روابط گرم خانوادگی ، به عنوان یک منبع مهم روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی دارد.
تصمیم گیری
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیم گیری نماید. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیم گیری کنند ، جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند ، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل نماید . مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند ، استرس روانی ایجاد می کنند که به فشار جسمی منجر می شود.
تفکر خلاق
این نوع تفکر هم به مسأله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند . با استفاده از این نوع تفکر ، راه حلهای مختلف مسأله و پیامدهای هر یک از آنها بررسی می شوند . این مهارت ، فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم خود را دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی مطرح نیست ، با سازگاری و انعطاف بیشتر به زندگی روزمره بپردازد.
تفکر انتقادی
تفکر انتقادی ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است . آموزش این مهارت ها ، نوجوانان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها ، فشار گروه و رسانه های گروهی مقاومت کنند و از آسیب های ناشی از آن در امان بمانند.
توانایی حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد ، نحوه تأثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد . اگر با حالات هیجانی ، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت پیامدهای منفی به دنبال خواهند داشت.
توانایی مقابله با استرس
این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آنها بر فرد است . شناسایی منابع استرس و نحوه تأثیر آن بر انسان ، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار و استرس را کاهش دهد.
برچسبها: مهارت های ده گانه زندگی
عشق ، بنیان خانواده
چون نیک بنگریم و بیندیشیم، به روشنی درمی یابیم که عشق نه تنها رکنی از ارکان خانواده است ، بلکه در قوام و بقا و تعادل بنیان های دیگر نقش بی همتا دارد تا جایی که شاید بتوان گفت، عشق روح خانواده است یا این که خانواده به راستی خانه عشق و آشیان عشق است. اندیشمندان در اثبات سخن به آیه «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها و جعل بینکم موده? و رحمه?» (قرآن مجید 30/21) و نیز «هوالذی خلقکم من نفس واحده? و جعل منها زوجها لیسکُن الیها» (قرآن مجید /189 7) استناد می کنند و معتقدند: اساس روابط اجتماع درون خانواده که همانا دوستی، تفاهم متقابل و همیاری است، با ملات عشق به هم پیوسته و آمیخته است.
از این دیدگاه، اشاره به نفس واحده در آیه کریمه دیگر گویای این حقیقت است که نهاد خانواده ظرف رویش روح و جان، رستگاری و بالندگی زن و مرد تا رسیدن به اوج بالندگی (کمال انسانی) است؛ یعنی، نه مرد به تنهایی کامل است و می تواند به کمال برسد، نه زن. مگر با همگرایی و بودن و زیستن در محدوده خاص مقررات و دستورالعمل هایی که نهاد خانواده نام دارد. نهادی که سرآغاز راه رفتن به سوی کمال است.
انسانیت وقتی در عرصه معنویت استقرار می یابد که انسان ها با هم باشند و بتوانند به درستی (آن گونه که خداوند مقرر فرموده است) با هم زندگی کنند. هدف زندگی، فرجام حیات و رستگاری یا گمراهی هر انسان در وجود «انسان های دیگر» است. تعامل و همزیستی انسان هاست که همه مقوله های مطرح و قابل فهم در عرصه حیات و زندگی او را معنا می بخشد. خوبی و بدی، خوشبختی یا بدبختی، آرامش و تلخکامی، فقط در تعامل و اصطکاک روابط انسان ها معنا می یابد. پس انسان اجتماعی است و غیر از زیستن در اجتماع راه چاره ای ندارد.
نخستین اجتماعی که آدمی در آن بار می آید تا زیستن در جامعه بشری و همیاری و همزیستی با انسان های دیگر را به اقتضای فطرت بشری فراگیرد، خانواده است. یعنی نخستین هسته پیدایش اجتماع، چون جامعه بشری را به پیکری واحد تشبیه کنیم، خانوادهwww.psychology.harferooz.com را می توانیم نخستین سلول پدیدآورنده آن بدانیم.
به اعتبار این فلسفه وجودی، اندیشمندان می گویند: خانواده هم مکتب شایسته پرورش انسان و اجتماعی شدن اوست، هم پناهگاه و مأمن او تا سختی های زیستن در اجتماع بشری و مراوده و معاشرت و ارتباط با انسان های دیگر را با دستیابی به ابزارها و امکانات لازم که در نهاد خانواده است و دیگر اعضای خانواده در دسترس او می گذارند، تاب آورد. با این همبستگی اخلاقی و حقوقی، احساس وظیفه بیش از خواست و نیاز جنسی در روابط زن و مرد اهمیت می یابد و با این انگیزه است که زن و مرد می توانند عشق را با اخلاق درآمیزند تا محیط مساعدی برای رشد جسمانی واعتلای معنوی و اخلاقی فرزندشان فراهم آید.
ماهیت خانواده به گونه ای است که احساس و عاطفه در آن حرف اول را می زند و چنان که یک صاحب نظر می گوید: «طبع خانواده با حقوق و احکام آمرانه چندان سازگار نیست» و قانون در ایجاد نظم خانوادگی تأثیر اندک دارد؛ حال آن که درهای خانواده همیشه به روی ارزش های دینی و اخلاقی گشوده است. چون گلزاری که تشنه نور و پرتو آفتاب است، نه تنها از آن رمق و جان می گیرد که حیات و دوام و بقایش بسته به تابش نور است.
دکتر سید مصطفی محقق داماد، در تحلیل ژرفکاوانه اش، موضوعی جالب را مطرح کرده است:
بیشتر واژه های به کار رفته در مورد نهادهای حقوقی در روابط اعضای خانواده به گونه ای است که واژه ویژگی اخلاقی و عاطفی دارد، چنانکه واژه صداق مفهوم صدق و صفات را دربردارد یا این که «نحله» مفهوم اخلاقی هدیه دادن به همسر را برمی تابد.
وی در «حقوق خانواده» با اشاره به این که عقد نکاح در اسلام صرفاً یک قرارداد حقوقی نیست، بلکه پیمانی عاطفی، اخلاقی و حقوقی است، آورده است: حکمای باستان به نقش اصلی و محوری عاطفه و اخلاق در تنظیم کانون خانواده توجه کرده اند، رخنه دولت را به این سرای مردمی زیانبار و خطرناک دانسته اند و در بخش بندی حکمت عملی، تدبیر منزل را از سیاست مدن جدا کرده اند تا مرز قاطع و طبیعی میان دولت و خانواده نمایان شود.
به گفته محقق، دراین جداسازی، حق با حکماست، زیرا تجربه نشان داده است که دولت ها، بخصوص دولت های سکولار، هرگاه خواسته اند به استناد قوانین خودساخته، خود را به خانواده تحمیل کنند، به آن آسیب زده اند. ناگزیر، به ویرانی کمربسته اند تا مانع خودکامگی و قدرت نمایی شان را ازمیان بردارند یا این که به ساختن چارچوب بیرونی آن بسنده کرده اند تا مشکل دلخواه را به آرامی مستقر سازند. اما قوانین برگرفته از ادیان الهی که مبتنی بر اصول و مبانی اخلاقی است، به گونه دیگری است.
حکیم، شیخ الرئیس ابوعلی سینا، در رساله ای به منظور تشریح جایگاه و اهمیت خانواده و ارکان آن [تدابیر المنازل یا السیاسات الاهلیه (یک بار هم با عنوان «فی السیاسه المنزلیه» چاپ شده است)] و چگونگی روابط میان زن و شوهر و همچنین پدر و مادر و فرزندان، تصویری روشن از خانواده مطلوب برای تربیت فرزندان شایسته که اساس پدیدآمدن جامعه صالح است، ترسیم کرده است.
ابن سینا در تبیین هدف های خانواده مطلوب مبتنی بر موازین اخلاقی و عاطفی دین محور، بر 3 انگیزه اقتصادی، اجتماعی و همچنین محبت و آرامش تأکید کرده است. نظر او در توجیه نخستین انگیزه حاکی است: «انسان برای حفظ دارایی خویش و نگهداری آن برای زمان نیازمندی، به مسکن و بیت نیاز دارد و این همسر است که می تواند در این امر شریک و همراه مناسبی برای او باشد.» به گفته ابن سینا، زن شایسته شریک مرد، نگهبان مال او، جانشین او در خانه و امین او در تربیت فرزندان است.»
ابن سینا در «الشفاء الهیات» ازدواج را «برترین رکن مدینه» توصیف کرده و در تبیین انگیزه اجتماعی تشکیل خانواده گفته است: «فرزندی نیاز است تا هنگام ناتوانی و به وقت پیری، یاور پدر و مادر باشد و نسل ایشان را تداوم بخشد و یاد ایشان را پس از مرگ زنده بدارد.»
به گفته ابن سینا، سکون و آرامش درونی هم در سایه ازدواج و گزینش همسر پدید می آید و این نکته، چنانکه دکتر مصطفی محقق داماد می گوید، به روشنی مبین تأثیرپذیری ابن سینا از قرآن است.
نکاتی که در امر ازدواج باید رعایت شود، به نظر ابن سینا، به این شرح است:
? قانونی شدن
نخستین امری که باید از سوی قانونگذار به صورت قانون و سنت درآید، ازدواج است و با مشروع شناخته شدن ازدواج، هرگونه ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج، نامشروع شناخته خواهدشد.
? تشویق و تحریض
مدیران امور مدینه باید مردم را به ازدواج تشویق و دعوت کنند.
? علنی بودن
ازدواج باید آشکار و علنی باشد، زیرا این امر از بروز تردید در نسبت و نیز اختلال درانتقال میراث اشخاص پیشگیری می کند.
به گفته محقق داماد، این نکته در نصوص نبوی نیز آمده است: «اعلنوا النکاح ولو بالدف» یعنی، نکاح و ازدواج را حتی با نواختن دف، آشکار سازید.
? ازدواج، پیمان محکم و استوار
ازدواج باید پیوندی همیشگی و مستحکم باشد و در معرض تزلزل و بی ثباتی قرارنگیرد؛ چنانکه قرآن مجید نکاح را میثاق غلیظ توصیف کرده است (حقوق خانواده- ص170).
? ضرورت رشد عقلانی و جسمانی
ابن سینا سن معینی برای ازدواج توصیه نکرده، بلکه گفته است: زمان مناسب وقتی است که فرد به بلوغ جسمی و رشد عقلی برای اداره زن و فرزند برسد و ازنظر اقتصادی، شغل و درآمد لازم را برای معاش خانواده داشته باشد.
? تأکید بر زندگی مستقل
ابن سینا توصیه کرده است که وقتی فرزند با شغل خویش درآمدی به دست آورد، تدبیر آن است که ازدواج کند و از خانواده اش جدا شود.
شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای تدبیر خانواده اصولی دارد که دکتر محقق داماد در پژوهش های خود آنها را تبیین کرده است.
? احترام مرد
ابن سینا با استناد به آیه «الرجال قوامون علی النساء» (قرآن مجید، 4/34) گفته است: در روابط زوجین، ریاست خانواده با شوهر است. زیرا اگر شوهر تحت سیطره و اطاعت زن قرار گیرد، خانواده به سبب احساسی بودن زن و پیروی از هوی و هوس، به تباهی و فساد کشیده خواهدشد. لذا به نظر او، هیبت مرد لازم است و مقصود از هیبت آن است که مرد در برابر همسر و فرزندان از احترام لازم برخوردار باشد و هیچ کس او را کوچک نشمارد.
به گفته ابن سینا، مرد برای داشتن هیبت، باید احترام خود را درخانه با مراعات و مروت حفظ کند، به وعده های خود پایبند باشد و از وعده های تحقق نیافتنی بپرهیزد.
? تکریم همسر
به نظر ابوعلی سینا، شوهر باید همسر خود را تکریم نماید و اگر بخواهد زن را به حسن رفتار و رعایت حرمت خویش وادارد، راهی جز این ندارد و با تهدید و اجبار نمی تواند به این هدف دست یابد. زیرا وقتی زن کرامت خود را ببیند، در حفظ و تداوم آن می کوشد و از زوال آن می ترسد.
ابن سینا در تبیین آنچه سبب تکریم زن می شود نیز 3 نکته مهم را به این شرح مورد توجه قرارداده است:
? دادن زینت نیکو به همسر
به گفته ابن سینا، با توجه به طبع زن و علاقه اش به زینت، مرد باید باتوجه به وضع ظاهری وی، به شخصیت زن احترام بگذارد.
? حفظ حجاب زن
ابن سینا با استناد به دستور شریعت اسلامی، رعایت ستر و پوشیدگی زن از بیگانگان را از ضرورت های تکریم و احترام زن دانسته و بر آن تأکید کرده است.
? پرهیز از برانگیختن حسادت زن
ابن سینا، مرد را از توجه داشتن به زنی غیر از همسر خود و تحسین و تمجید او نزد همسرش برحذر داشته و گفته است این رفتار با هیبت مرد که رکن خانواده است، منافات دارد و سبب بروز نفرت و خصومت میان زن و شوهر می شود. از این رو، سعادت خانواده و ضرورت پیروی از فضائل اخلاقی حکم می کند که شوهر از این شیوه رفتار بپرهیزد.
? اهمیت اشتغال زن
ابن سینا در «تدابیر المنازل» به مسأله اشتغال زن نیز پرداخته و گفته است:
زن اگر بیکار باشد، از نظر اخلاقی به بیراهه کشیده می شود، احساس پوچی و بیهودگی می کند و خود را با کارهای لغو و بیهوده مشغول می سازد؛ از این رو، مرد باید همسرش را به امور مهمه مشغول سازد.نکته مهم دیگر در نظرات ابن سینا چگونگی خروج زن از خانه است، او در این باره گفته اسـت: «در تربیت اسلامی، خروج زن از منزل باید با توافق همسرش باشد و این توافق ممکن است همراه با قرارداد ازدواج حاصل شود، در غیر این صورت، اگر شوهر خروج بی اجازه را با مصالح خانوادگی منطبق نبیند، می تواند از آن جلوگیری کند.»
برچسبها: وانشناسی, علم النفس, ابن سینا, خانواده
عشق ، بنیان خانواده
چون نیک بنگریم و بیندیشیم، به روشنی درمی یابیم که عشق نه تنها رکنی از ارکان خانواده است ، بلکه در قوام و بقا و تعادل بنیان های دیگر نقش بی همتا دارد تا جایی که شاید بتوان گفت، عشق روح خانواده است یا این که خانواده به راستی خانه عشق و آشیان عشق است. اندیشمندان در اثبات سخن به آیه «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها و جعل بینکم موده? و رحمه?» (قرآن مجید 30/21) و نیز «هوالذی خلقکم من نفس واحده? و جعل منها زوجها لیسکُن الیها» (قرآن مجید /189 7) استناد می کنند و معتقدند: اساس روابط اجتماع درون خانواده که همانا دوستی، تفاهم متقابل و همیاری است، با ملات عشق به هم پیوسته و آمیخته است.
از این دیدگاه، اشاره به نفس واحده در آیه کریمه دیگر گویای این حقیقت است که نهاد خانواده ظرف رویش روح و جان، رستگاری و بالندگی زن و مرد تا رسیدن به اوج بالندگی (کمال انسانی) است؛ یعنی، نه مرد به تنهایی کامل است و می تواند به کمال برسد، نه زن. مگر با همگرایی و بودن و زیستن در محدوده خاص مقررات و دستورالعمل هایی که نهاد خانواده نام دارد. نهادی که سرآغاز راه رفتن به سوی کمال است.
انسانیت وقتی در عرصه معنویت استقرار می یابد که انسان ها با هم باشند و بتوانند به درستی (آن گونه که خداوند مقرر فرموده است) با هم زندگی کنند. هدف زندگی، فرجام حیات و رستگاری یا گمراهی هر انسان در وجود «انسان های دیگر» است. تعامل و همزیستی انسان هاست که همه مقوله های مطرح و قابل فهم در عرصه حیات و زندگی او را معنا می بخشد. خوبی و بدی، خوشبختی یا بدبختی، آرامش و تلخکامی، فقط در تعامل و اصطکاک روابط انسان ها معنا می یابد. پس انسان اجتماعی است و غیر از زیستن در اجتماع راه چاره ای ندارد.
نخستین اجتماعی که آدمی در آن بار می آید تا زیستن در جامعه بشری و همیاری و همزیستی با انسان های دیگر را به اقتضای فطرت بشری فراگیرد، خانواده است. یعنی نخستین هسته پیدایش اجتماع، چون جامعه بشری را به پیکری واحد تشبیه کنیم، خانوادهwww.psychology.harferooz.com را می توانیم نخستین سلول پدیدآورنده آن بدانیم.
به اعتبار این فلسفه وجودی، اندیشمندان می گویند: خانواده هم مکتب شایسته پرورش انسان و اجتماعی شدن اوست، هم پناهگاه و مأمن او تا سختی های زیستن در اجتماع بشری و مراوده و معاشرت و ارتباط با انسان های دیگر را با دستیابی به ابزارها و امکانات لازم که در نهاد خانواده است و دیگر اعضای خانواده در دسترس او می گذارند، تاب آورد. با این همبستگی اخلاقی و حقوقی، احساس وظیفه بیش از خواست و نیاز جنسی در روابط زن و مرد اهمیت می یابد و با این انگیزه است که زن و مرد می توانند عشق را با اخلاق درآمیزند تا محیط مساعدی برای رشد جسمانی واعتلای معنوی و اخلاقی فرزندشان فراهم آید.
ماهیت خانواده به گونه ای است که احساس و عاطفه در آن حرف اول را می زند و چنان که یک صاحب نظر می گوید: «طبع خانواده با حقوق و احکام آمرانه چندان سازگار نیست» و قانون در ایجاد نظم خانوادگی تأثیر اندک دارد؛ حال آن که درهای خانواده همیشه به روی ارزش های دینی و اخلاقی گشوده است. چون گلزاری که تشنه نور و پرتو آفتاب است، نه تنها از آن رمق و جان می گیرد که حیات و دوام و بقایش بسته به تابش نور است.
دکتر سید مصطفی محقق داماد، در تحلیل ژرفکاوانه اش، موضوعی جالب را مطرح کرده است:
بیشتر واژه های به کار رفته در مورد نهادهای حقوقی در روابط اعضای خانواده به گونه ای است که واژه ویژگی اخلاقی و عاطفی دارد، چنانکه واژه صداق مفهوم صدق و صفات را دربردارد یا این که «نحله» مفهوم اخلاقی هدیه دادن به همسر را برمی تابد.
وی در «حقوق خانواده» با اشاره به این که عقد نکاح در اسلام صرفاً یک قرارداد حقوقی نیست، بلکه پیمانی عاطفی، اخلاقی و حقوقی است، آورده است: حکمای باستان به نقش اصلی و محوری عاطفه و اخلاق در تنظیم کانون خانواده توجه کرده اند، رخنه دولت را به این سرای مردمی زیانبار و خطرناک دانسته اند و در بخش بندی حکمت عملی، تدبیر منزل را از سیاست مدن جدا کرده اند تا مرز قاطع و طبیعی میان دولت و خانواده نمایان شود.
به گفته محقق، دراین جداسازی، حق با حکماست، زیرا تجربه نشان داده است که دولت ها، بخصوص دولت های سکولار، هرگاه خواسته اند به استناد قوانین خودساخته، خود را به خانواده تحمیل کنند، به آن آسیب زده اند. ناگزیر، به ویرانی کمربسته اند تا مانع خودکامگی و قدرت نمایی شان را ازمیان بردارند یا این که به ساختن چارچوب بیرونی آن بسنده کرده اند تا مشکل دلخواه را به آرامی مستقر سازند. اما قوانین برگرفته از ادیان الهی که مبتنی بر اصول و مبانی اخلاقی است، به گونه دیگری است.
حکیم، شیخ الرئیس ابوعلی سینا، در رساله ای به منظور تشریح جایگاه و اهمیت خانواده و ارکان آن [تدابیر المنازل یا السیاسات الاهلیه (یک بار هم با عنوان «فی السیاسه المنزلیه» چاپ شده است)] و چگونگی روابط میان زن و شوهر و همچنین پدر و مادر و فرزندان، تصویری روشن از خانواده مطلوب برای تربیت فرزندان شایسته که اساس پدیدآمدن جامعه صالح است، ترسیم کرده است.
ابن سینا در تبیین هدف های خانواده مطلوب مبتنی بر موازین اخلاقی و عاطفی دین محور، بر 3 انگیزه اقتصادی، اجتماعی و همچنین محبت و آرامش تأکید کرده است. نظر او در توجیه نخستین انگیزه حاکی است: «انسان برای حفظ دارایی خویش و نگهداری آن برای زمان نیازمندی، به مسکن و بیت نیاز دارد و این همسر است که می تواند در این امر شریک و همراه مناسبی برای او باشد.» به گفته ابن سینا، زن شایسته شریک مرد، نگهبان مال او، جانشین او در خانه و امین او در تربیت فرزندان است.»
ابن سینا در «الشفاء الهیات» ازدواج را «برترین رکن مدینه» توصیف کرده و در تبیین انگیزه اجتماعی تشکیل خانواده گفته است: «فرزندی نیاز است تا هنگام ناتوانی و به وقت پیری، یاور پدر و مادر باشد و نسل ایشان را تداوم بخشد و یاد ایشان را پس از مرگ زنده بدارد.»
به گفته ابن سینا، سکون و آرامش درونی هم در سایه ازدواج و گزینش همسر پدید می آید و این نکته، چنانکه دکتر مصطفی محقق داماد می گوید، به روشنی مبین تأثیرپذیری ابن سینا از قرآن است.
نکاتی که در امر ازدواج باید رعایت شود، به نظر ابن سینا، به این شرح است:
? قانونی شدن
نخستین امری که باید از سوی قانونگذار به صورت قانون و سنت درآید، ازدواج است و با مشروع شناخته شدن ازدواج، هرگونه ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج، نامشروع شناخته خواهدشد.
? تشویق و تحریض
مدیران امور مدینه باید مردم را به ازدواج تشویق و دعوت کنند.
? علنی بودن
ازدواج باید آشکار و علنی باشد، زیرا این امر از بروز تردید در نسبت و نیز اختلال درانتقال میراث اشخاص پیشگیری می کند.
به گفته محقق داماد، این نکته در نصوص نبوی نیز آمده است: «اعلنوا النکاح ولو بالدف» یعنی، نکاح و ازدواج را حتی با نواختن دف، آشکار سازید.
? ازدواج، پیمان محکم و استوار
ازدواج باید پیوندی همیشگی و مستحکم باشد و در معرض تزلزل و بی ثباتی قرارنگیرد؛ چنانکه قرآن مجید نکاح را میثاق غلیظ توصیف کرده است (حقوق خانواده- ص170).
? ضرورت رشد عقلانی و جسمانی
ابن سینا سن معینی برای ازدواج توصیه نکرده، بلکه گفته است: زمان مناسب وقتی است که فرد به بلوغ جسمی و رشد عقلی برای اداره زن و فرزند برسد و ازنظر اقتصادی، شغل و درآمد لازم را برای معاش خانواده داشته باشد.
? تأکید بر زندگی مستقل
ابن سینا توصیه کرده است که وقتی فرزند با شغل خویش درآمدی به دست آورد، تدبیر آن است که ازدواج کند و از خانواده اش جدا شود.
شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای تدبیر خانواده اصولی دارد که دکتر محقق داماد در پژوهش های خود آنها را تبیین کرده است.
? احترام مرد
ابن سینا با استناد به آیه «الرجال قوامون علی النساء» (قرآن مجید، 4/34) گفته است: در روابط زوجین، ریاست خانواده با شوهر است. زیرا اگر شوهر تحت سیطره و اطاعت زن قرار گیرد، خانواده به سبب احساسی بودن زن و پیروی از هوی و هوس، به تباهی و فساد کشیده خواهدشد. لذا به نظر او، هیبت مرد لازم است و مقصود از هیبت آن است که مرد در برابر همسر و فرزندان از احترام لازم برخوردار باشد و هیچ کس او را کوچک نشمارد.
به گفته ابن سینا، مرد برای داشتن هیبت، باید احترام خود را درخانه با مراعات و مروت حفظ کند، به وعده های خود پایبند باشد و از وعده های تحقق نیافتنی بپرهیزد.
? تکریم همسر
به نظر ابوعلی سینا، شوهر باید همسر خود را تکریم نماید و اگر بخواهد زن را به حسن رفتار و رعایت حرمت خویش وادارد، راهی جز این ندارد و با تهدید و اجبار نمی تواند به این هدف دست یابد. زیرا وقتی زن کرامت خود را ببیند، در حفظ و تداوم آن می کوشد و از زوال آن می ترسد.
ابن سینا در تبیین آنچه سبب تکریم زن می شود نیز 3 نکته مهم را به این شرح مورد توجه قرارداده است:
? دادن زینت نیکو به همسر
به گفته ابن سینا، با توجه به طبع زن و علاقه اش به زینت، مرد باید باتوجه به وضع ظاهری وی، به شخصیت زن احترام بگذارد.
? حفظ حجاب زن
ابن سینا با استناد به دستور شریعت اسلامی، رعایت ستر و پوشیدگی زن از بیگانگان را از ضرورت های تکریم و احترام زن دانسته و بر آن تأکید کرده است.
? پرهیز از برانگیختن حسادت زن
ابن سینا، مرد را از توجه داشتن به زنی غیر از همسر خود و تحسین و تمجید او نزد همسرش برحذر داشته و گفته است این رفتار با هیبت مرد که رکن خانواده است، منافات دارد و سبب بروز نفرت و خصومت میان زن و شوهر می شود. از این رو، سعادت خانواده و ضرورت پیروی از فضائل اخلاقی حکم می کند که شوهر از این شیوه رفتار بپرهیزد.
? اهمیت اشتغال زن
ابن سینا در «تدابیر المنازل» به مسأله اشتغال زن نیز پرداخته و گفته است:
زن اگر بیکار باشد، از نظر اخلاقی به بیراهه کشیده می شود، احساس پوچی و بیهودگی می کند و خود را با کارهای لغو و بیهوده مشغول می سازد؛ از این رو، مرد باید همسرش را به امور مهمه مشغول سازد.نکته مهم دیگر در نظرات ابن سینا چگونگی خروج زن از خانه است، او در این باره گفته اسـت: «در تربیت اسلامی، خروج زن از منزل باید با توافق همسرش باشد و این توافق ممکن است همراه با قرارداد ازدواج حاصل شود، در غیر این صورت، اگر شوهر خروج بی اجازه را با مصالح خانوادگی منطبق نبیند، می تواند از آن جلوگیری کند.»
برچسبها: وانشناسی, علم النفس, ابن سینا, خانواده
اطلاعات شناسنامه ای انجمن
زمینه اصلی فعالیت: علوم انسانی
مقطع تحصیلی: اعضای پیوسته کارشناسی ارشد و دکترای رشته روان شناسی و گرایش های تربیتی و بالینی
تاریخ دریافت پروانه تاسیس انجمن: به نام انجمن روانشناسی ایران 20/4/1366 و به نام کنونی 6/11/1376
شماره ثبت: 14348 تاریخ ثبت: 12/6/1381
تاریخ آخرین اساسنامه مصوب انجمن: 12/10/1376
نشانی انجمن: تهران، خیابان ولی عصر، ایستگاه پسیان، سازمان بین المللی دفاع از حقوق کودکان (کافل)، پلاک 2993 (تهران : صندوق پستی 619 – 13185)
تلفن: 26211567 (021)
دورنگار: 26211553(021)
نشانی الکترونیکی: (مجله) Journal@iranapsy.ir
وب گاه: www.iranapsy.ir
اطلاعات توصیفی انجمن
تعریف
اهداف:
با اتکال به خدای متعال به منظور تلاش در راه پیشبرد و ارتقای علم روانشناسی و ترغیب انجام پژوهش های بنیادی و بکاربسته در چارچوب آن، به ویژه در ارتباط با نیروهای انقلاب اسلامی ایران وتوسعه کمی و تعالی کیفی نیروهای متخصص و متعهد و بهبود بخشیدن به امرآموزش ونحوه آماده سازی های حرفه ای مربوط به این رشته، «انجمن ایرانی روانشناسی» تشکیل می شود.
چگونگی تشکیل و تاسیس انجمن
گسترش روزافزون روانشناسی و توسعه کاربرد آن در قلمروهای گوناگون به ویژه در دو زمینه بزرگ تربیتی و بالینی و مشارکت موثر آن در تامین سلامت روانی و اشاعه بهداشت روانی از طریق ردیابی، پیشگیری و درمانگری، ضرورت توجه به این علم را، که موضوع اصلی آن «انسان» است، انسانی که در مکتب اسلام از جایگاه والائی برخوردار و از دیدگاه الهی خصائص و شایستگی های خاصی بر وجود او مترتب است مبرهن می سازد. بنابراین مسئولیت روانشناسان متعهد در راه پیشبرد این دانش مدام در آمیخته با زندگی در راه اهتمام نسبت به پیشرفت های بنیادی و به کاربسته و در نتیجه فراهم ساختن شرایط ارائه خدمات روانشناختی علمی تر و فنی تر به جامعه مضاعف می شود. و نیز کوشش روانشناسان صالح در راه حفظ و شئون صنفی و اعتلای نظام حرفه ای و اخلاقی خود در سطوح مختلف فن پردازی، فن آوری و فن پیروی به صورت یک وظیفه جلوه گر می شود.
بدین ترتیب بود که با توجه به ضرورت های بالا، اولین مجمع عمومی این انجمن تحت عنوان «انجمن روانشناسی ایران» در یوم الله 12 بهمن 1365 تشکیل و اساسنامه جدید بعد از انقلاب مورد بحث و تصویب قرار گرفت و هیئت مدیره انجمن نیز انتخاب شدند. هیئت موسس انجمن به ترتیب حروف الفبا عبارت بودند از:
1- دکر حسن احدی
2- دکتر جواد اژهای
3- دکتر مریم اسفندیاری
4- دکتر غلامعلی افروز
5- دکتر جمشید افشنگ
6- محمدکریم خداپناهی
7- دکتر محمدمهدی خدیوی زند
8- دکتر پریرخ دادستان
9- دکتر زهره سرمد
10- علی منتظر فرج
11- دکتر محمود منصور
12- دکتر حیدرعلی هومن
هیئت مدیره انجمن در تاریخ 18/11/1365 انتخاب گردیدند:
1- دکتر جواد اژهای
2- دکتر محمود منصور
3- دکتر غلامعلی افروز
4- دکتر حسن احدی
5- محمدکریم خداپناهی
6- دکتر حیدرعلی هومن
هیئت مدیره انجمن ایرانی روانشناسی در سال 1366 با نام «انجمن روانشناسی ایران» تشکیل جلسه داد و اساسنامه پیشنهادی آن پس از تصویب به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ارسال شد. در بند 13 صورتجلسه مورخ 20/4/1366 کمیته رسیدگی به امور انجمن های علمی کشور آن وزارتخانه با تاسیس این انجمن تحت نام «انجمن روانشناسی ایران» به عنوان انجمن صنفی- علمی موافقت شد. همین وزارت در جلسه مورخ 2/9/1373 (که بعدا در سال 1376 انجمن از آن مطلع شد با امضای معاون پژوهشی وقت نام انجمن روانشناسی ایران را بدون استعلام به گروه دیگری واگذار کرده است و آنها هم بدون دعوت از هیئت موسس انجمن در کنار دیگر مدعوین به انتخاب هیئت مدیره دست زدند. جالبترین نکته در لیست اعضاء موسس این انجمن، حضور افرادی بود که در لیست موسس انجمن ما هم بودند و رعایت نهایت اصول اخلاقی را نموده بودند.
با توجه به این که در سال های دهه 1360 انجمن های علمی در ابتدا با اعلام موافقت اصولی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، پروانه تاسیس و فعالیت را به صورت انجمن های صنفی - علمی از وزارت کشور دریافت می کردند. این انجمن هم جهت ثبت با وزارت کشور مکاتبه کرد و با دریافت این اعلام که وزارت کشور درصدد تدوین آئین نامه ای برای فعالیت انجمن های علمی هست، ثبت انجمن به تعویق افتاد.
در طول این سال ها انجمن جلسات منظمی داشت لیکن چون رسمیت نداشت حضور اعضایش در سخنرانی ها با نام انجمن نبود. مهمترین برنامهء انجمن که بعد از انقلاب بی نظیر بود همایش شکوهمند «تحول شناخت» در آبان 1375 بود که حضور فعال و گسترده خود را در پهنه فعالیت های علمی روان شناسی ایران اسلامی اعلام نمود. با درخواست جدید از سوی هیئت موسس در سال 1376 از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پروانه تاسیس انجمن تحت عنوان انجمن روان شناسی دریافت گردید که اداره ثبت شرکت ها به ضرورت اضافه نمودن «ایران» تاکید نمود. لذا با موافقت کمیسیون انجمن های علمی وزارت فرهنگ و آموزش عالی نام به انجمن ایرانی روانشناسی جایگزین گردید. و با توجه به مصوبه 7/8/1370 شورایعالی انقلاب فرهنگی، فعالیت انجمن در چارچوب قوانین این وزارتخانه قرارگرفت.
هیئت موسس انجمن ایرانی روانشناسی به ترتیب حروف الفبا
جواد اژهای
دکترا، روانشناسی تجربی
دانشگاه تهران
غلامعلی افروز
دکترا، روانشناسی – آموزش کودکان استثنائی
دانشگاه تهران
عباسعلی اللهیاری
دکترا، روانشناسی
دانشگاه تربیت مدرس
محمدکریم خداپناهی
دکترا، روانشناسی
دانشگاه تربیت مدرس
پریرخ دادستان
دکترا، روانشناس بالینی
دانشگاه تهران
عصمت دانش
دکترا، روانشناسی
دانشگاه شهید بهشتی
سید حسین سلیمی
دکترا، روانشناسی
دانشگاه علوم پزشکی بقیه اله (عج )
علی فتحی آشتیانی
دکترا، روانشناسی
دانشگاه علوم پزشکی بقیه اله (عج )
محمود منصور
دکترا، روانشناسی بالینی
دانشگاه تهران
مهناز مهرابیزاده هنرمند
دکترا، روانشناسی
دانشگاه شهید چمران اهواز
هیئت مدیره و بازرس انجمن
هیئت مدیره مرکب از پنج نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل و بازرس یک نفر عضو اصلی و یک نفر عضو علی البدل است که هر 3 سال یک بار توسط اعضای پیوسته انتخاب می شوند.
اعضای پیوسته باید دارای حداقل درجه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی و گرایش های این رشته داشته و تحقیقات ارزنده ای انجام داده باشند.
هیئت مدیره دوره اول براساس صورتجلسه مورخ 23/4/1377:
اعضای اصلی هیئت مدیره
1.
دکتر جواد اژهای
رئیس
2.
دکتر محمود منصور
دبیر
3.
دکتر غلامعلی افروز
خزانه دار
4.
دکتر پریرخ دادستان
عضو
5.
دکتر علی فتحی آشتیانی
عضو
اعضای علی البدل هیئت مدیره
1.
دکتر عصمت دانش
2.
دکتر سیدحسین سلیمی
بازرسان
1.
دکتر محمدکریم خداپناهی (اصلی)
2.
دکتر عباسعلی اللهیاری (علی البدل)
هیئت مدیره دوره دوم براساس صورتجلسه مجمع عمومی مورخ 20/4/1381:
اعضای اصلی هیئت مدیره
سمت
1.
دکتر جواد اژهای
رئیس
2.
دکتر علی فتحی آشتیانی
دبیر
3.
دکتر غلامعلی افروز
خزانه دار
4.
دکتر پرویز آزادفلاح
عضو
5.
دکتر رضا کرمینیا
عضو
اعضای علی البدل هیئت مدیره
1.
دکتر محمدعلی مظاهری تهرانی
2.
دکتر فرامرز سهرابی
بازرسان
1.
دکتر رضا پورحسین (اصلی)
2.
دکتر عباس رحیمی نژاد(علی البدل)
هیئت مدیره دوره سوم براساس صورتجلسه مورخ 5/4/1384:
اعضای اصلی هیئت مدیره
1.
دکتر جواد اژهای
رئیس
2.
دکتر محمود منصور
دبیر
3.
دکتر علی فتحی آشتیانی
خزانه دار
4.
دکتر پرویز آزادفلاح
عضو
5.
دکتر رضا پورحسین
عضو
اعضای علی البدل هیئت مدیره
1.
دکتر غلامعلی افروز
2.
دکتر هادی بهرامی احسان
بازرسان
1.
دکتر کاظم رسول زاده طباطبایی(اصلی)
2.
دکتر جلیل باباپور خیرالدین(علی البدل)
هیئت مدیره دوره چهارم براساس صورتجلسات مجمع عمومی عادی مورخ 6/4/1387 و هیئت مدیره مورخ 16/4/1387
اعضای اصلی هیئت مدیره
1.
دکتر جواد اژهای
رئیس
2.
دکتر محمود منصور
دبیر
3.
دکتر محمدکریم پناهی
خزانه دار
4.
دکتر ایمان اله بیگدلی
عضو
5.
دکتر فردوس قماشچی
عضو
اعضای علی البدل هیئت مدیره
1.
دکتر ابوالفضل کرمی
2.
دکتر فریده حمیدی
بازرسان
1.
دکتر پرویز آزاد فلاح (اصلی)
2.
فریبا مجد تیموری (علی البدل)
هیئت مدیره دوره پنجم براساس صورتجلسات مجمع عمومی عادی مورخ 16/4/1390 و صورتجلسه هیئت مدیره مورخ 22/5/1390
اعضای اصلی هیئت مدیره
سمت
1.
دکتر علی فتحی آشتیانی
رئیس
2.
دکتر محمدعلی مظاهری
دبیر
3.
دکتر پرویز آزاد فلاح
خزانه دار
4.
دکتر علیرضا مرادی
عضو
5.
دکتر رسول روشن
عضو
اعضای علی البدل هیئت مدیره
1.
دکتر فرامرز سهرابی
2.
دکتر محمدحسن عبداللهی
بازرسان
دکتر جواد اژهای (اصلی)
دکتر اسفندیار آزاد مرزآبادی (علیالبدل)
سلامت نیوز : این تحقیقات حاکی است: بین ضربه خوردن و آسیب رسیدن به سر در کودکی و افزایش خطرات ارتکاب جرم و جنایت افراد در سن بلوغ رابطهای قوی وجود دارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ محققان گفتند: ضربه خوردن و آسیب رسیدن به سر در دوره کودکی ممکن است کار و رشد طبیعی تعدادی از مراکز مغز را که مسئول خویشتنداری و کنترل رفتارهای اجتماعی خصمانه غیر ارادی است، مختل کند.
محققان بر ضرورت توجه و اهتمام به ضربات وارده به سر در دوره کودکی و درمان فوری و درست آن تاکید کردند.این اولین تحقیقات از نوع خود است که از وجود ارتباط قوی بین ضربات وارده به سر و افزایش احتمال ارتکاب جرم از سوی جوانان پرده بر میدارد.