بازدید امروز: 233
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 2261749 خرداد 91 - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مساله‌‌ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت‌های لازم را در این زمینه داشته باشیم، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می‌شود و به نتایج بهتری می‌رسیم.
یکی از مباحث مهمی‌که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه‌ای است که ما برای گفتار خود انتخاب می‌کنیم. برخی می‌گویند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثیر چندانی در روابط ندارد، در صورتی که اگر مقدمه جالب و دلنشین نباشد، دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعی نیست.
پس سعی کنید صحبت خود را همیشه با یک مقدمه آغاز کنید و سپس به اصل بحث بپردازید.


4 نکته درباره مقدمه‌چینی
بسیاری افراد حتی در دوران تحصیل و برای نوشتن انشاء نیز برای پرداختن به مقدمه دچار مشکل می‌شوند. با توجه به نکات زیر حداقل از اصول کلی مقدمه آگاه خواهند شد:
1- مقدمه باید مختصر باشد، اما در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعی پرداخته شود.
2- مقدمه نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل کند، بلکه باید شنونده را جذب کند و برای پیگیری کلام انگیزه لازم را در او به وجود آورد.
3- مطالب بیان شده باید مرتبط با یکدیگر باشند، نه‌این که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث، هیچ نتیجه‌ای از آنها گرفته نشود.
4- در نهایت با نوع کلام خود سعی کنید ارتباطی میان خود و شنونده‌ایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.


12 نکته درباره مهارت صحبت در جمع


1- از کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.


2- القاب، عناوین و اصطلاحات فوق تخصصی، کمکی به درک بهتر موضوع نمی‌کند. البته هنگام نیاز باید به آنها اشاره کرد. اما موضوع اصلی نباید تحت الشعاع این مساله‌ قرار گیرد، زیرا شنونده خسته می‌شود.


3- برای پرداختن به موضوع، در صورت امکان می‌توانید از داستان‌های کوتاه، ضرب المثل‌ها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید.


4- سعی کنید حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشید تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنید.


5- به یاد داشته باشید هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر خواهید دانست و هرچه بیشتر بدانید و بیاموزید، به جاهای بهتری می‌رسید.


6- وقتی از جنبه‌های گوناگون یک مساله‌ آگاه باشید، با اعتماد به نفس بیشتری راجع به آن صحبت می‌کنید و این حس مثبت خود را به شنونده نیز منتقل خواهید کرد.


7- با اشاره به ارزش و اهمیت موضوع، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید و در صورت لزوم جزییاتی که مرتبط با مساله‌ باشند را نیز تشریح کنید.


8- دیگران را در بحث خود وارد کنید و از نظرات آنها نیز مطلع شوید، چرا که اگر تا انتهای بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمی‌برای شنوندگان ایجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.


9- هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و همراهی با گفته‌های شماست. حتی اگر سکوتی نیز حکمفرما شد، سعی کنید با طرح برخی سؤالات در ارتباط با موضوع آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.


10- از مکث‌های طولانی و توپوق زدن جدا بپرهیزید؛ زیرا این گونه موارد نه تنها حاکی از عدم تسلط و آگاهی کافی شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگی و ارتباط میان موارد را از میان می‌برد و در ضمن موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما می‌شود؛ البته‌این کار نیاز به تمرین دارد، اما ضروری و ممکن است.


11- توجه داشته باشید حتی عامی‌ترین مردم نیز قادر به درک میزان توانایی شما در بیان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم همیشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصیلی شان. پس اگر عالی ترین مدارک تحصیلی را نیز داشته باشید، اما در انتقال مفاهیم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشید، موفقیتی کسب نخواهید کرد.


12- موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می‌کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت‌های روزافزون دست یابید.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده،

عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.

1. اجتناب از دعوا به طور کل

به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند.

این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند


چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.

2. حالت دفاعی گرفتن

بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند

هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند.


شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.

3. تعمیم افراطی


بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند.

هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید.


 کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.

4. حق داشتن

اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد.

 هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید.


همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.

5. روانکاوی


بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است.


 مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.

6. گوش ندادن

بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند


 یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.

7. تقصیر را گردن دیگری انداختن


بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند


چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.

8. سعی در برنده شدن در دعوا


هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود.


اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.

9. حمله های شخصیتی


گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند.


مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند.


 این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.

10. توپ را به زمین مقابل شوت کردن


وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود.

 

این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود.


اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 


همه چیز از خواستن شروع می شود

خواستن، غریزی ترین واکنش بشر نسبت به نداشته هایش است

همین که خیره میشوی به چیزی که تنها دلت تصاحبش را میخواهد،

اینجاست که خواستن، قدرتش را به رخ می کشد ...

مشکل انسان ها در خواستن ِ نداشته هایشان نیست

مشکلشان در کنار آمدن با این نداشته هاست ...

اینجاست که احساس خوشبختی مقطعی می شود

به محض اینکه شما چیزی را دیدید که داشتنش را میخواهید

خوشبحتی تبدیل به احساسی می شود که تا آن را بدست نیاورید از آن محرومید

 



 


و اینجاست که حسادت رخ میدهد

حسادت مفهومی لحظه ایست که در یک لحظه در ناخود آگاه شما جوشش میکند

و شما را ملزم به تصاحب میکند

حسادت یعنی تشخیص چیزی که دیگران دارند و شما ندارید

اما میخواهید داشته باشید

در حسادت، مشکل شما نداشته های دیگران نیست،

بلکه داشته هایی است که آنها دارند و شما ندارید

به عنوان مثال شما هیچوقت برای داشتن یک سیاره حسادت نمیکنید،

زیرا دیگران هم سیاره ندارند

خیلی مهم است که بدانید میزان حسادت به میزان ارزشی است، که شما برای دیگران قائلید

تا مادامی که در درون شما به همان اندازه که حواستان به دیگران هست

به خودتان نیست، حسادت رخ می دهد

زیرا حواس ِ چندگانه ی بشر ذاتا عاشق جستجو است.


و نسل ما را از کودکی طوری بار آورده اند

که بیشتر در دیگران جستجو کنیم تا خودمان

اینگونه است که به چشم خود با بهترین هایمان نمی آییم

اما مراقبیم دیگران با چه چیزهایی به چشممان می آیند

تا مادامی که دنیایمان درگیر بدست آوردن ِ داشته های دیگران است

هیچگاه احساس خوشبختی در ما متولد نمی شود

زیرا همیشه در هر سطحی که باشیم یا هر چقدر از دیگران به دست آورده باشیم

باز هم چیزی هست که نداشته باشیم

و دوباره درگیر تصاحب میشویم و تا بدست نیاوریمش آرام نیستیم ...

و این چرخه ی باطل ادامه دارد

سخت است باور اینکه یک انسان میتواند خودش را با نداشته هایش بپذیرد

انسان تا وقتی خود را کشف نکرده، از خود لذت نمی برد و

تا مادامی که از خود لذت نبرد نمی تواند به خودش قناعت کند

تا وقتی هم که نتواند به خودش قناعت کند، جواب سوال هایش را در دیگران میجوید

آنهم چه دیگرانی ؟ که همه شبیه خودش گم کرده ای دارند ...



که هیچ گاه پیدا نمی شود

نیت ها، نقش بزرگی در احساس رضایت دارند

شما درس نمی خوانید که به دانشگاه بروید تا از دانشگاه رفتن ِ خودتان لذت ببرید

شما درس میخوانید که دانشگاه بروید تا از دیگران عقب نمانید

شما زیباترین لباستان را در مهمانی به خاطر این تن نمیکنید که خودتان از خودتان لذت ببرید

شما زیباترین لباستان را میپوشید که دیگران از آن لذت ببرند

و این لذت را با تعریف هایشان به شما انتقال دهند

شما 3 سال سخت کار نمی کنید تا ماشینی را بخرید

که در رویایتان همیشه پشتش نشسته اید

شما کار میکنید تا ماشینی را بگیرید که دیگران به شما القا کرده اند فوق العاده است
شما آنقدر در دیگران حل شده اید که تمام نیت هایتان وابسته به تفکر، نگرش،
زندگی و ارزش های آنهاست

ارزش هایی که چون همیشه به واسطه ی حضور دیگری ارزش میگیرد

پس رقابت ایجاد می کند

رقابت بین تمام افرادی که "خود" را جا گذاشته اند

و با هم بر سر اول بودن رقابت میکنند

طبیعی است که شما حتی اگر اول هم باشید خیلی احساس خوشبختیتان دوام نمی آورد

زیرا همیشه در هر چیزی، بالای داشته های شما وجود دارد

.
.
.
.

باید باور کرد احساس زیبایی در زندگی به درون شماست.

به صرف اینکه وارد دنیای بیرونتان می شوید

اگر "خود" را همراه نداشته باشید به "جلب توجه" پناه میبرید.

و هر چقدر هنرمندانه توجه ها را جلب کنید

در لحظات تنهایی چیزی برای لذت بردن ندارید

زیرا توجه نیز مفهومیست که با حضور دیگران تعریف می شود.



و دیگران هم برای مدت زیادی شما را اول نگه نمیدارند ...

زیرا طاقت دوم بودن را ندارند

و اینگونه است که دیگران میتوانند برای احساس ِ خوشبختی شما تصمیم بگیرند

زیرا این احساس را روی اطرافیانتان سرمایه گذاری کرده اید ...

یـــــــاد بگیرید که شما در یک چیز اول هستید.

حتی اگر نخواهید هیچ کسی نمی تواند جز شما در آن اول باشد

آن هم خود بودن است.

شما اگر خودتان باشید جذابید

زیرا جذابیت مختص هر چیز کمیاب است.

و از هر انسان، تنها یکی به وجود آمده

مشکل از جایی شروع می شود که شما آنقدر خود را فراموش کرده اید

که دیگر نمی توانید خصوصیات واقعی خودتان را زندگی کنید

برای همین است که به همین شیوه ادامه میدهید.

هیچ کسی نمی تواند شما را به خود بیاورد

چون خیلی ها شبیه شما خودشان را چال کرده اند و طبق هنجار های اجتماع بار آمده اند

باور کنید همین الان این نوشته را با لذت می خوانید

اما بعد از ظهر وقتی میخواهید به خیابان بروید طوری لباس می پوشید، طوری حرف میزنید، طوری رفتار میکنید که دیگران بپسندند

آنقدر خودتان نبوده اید که به طور ناخود آگاه از پس خود نبودن بر می آیید ...

بیایید باور کنید کافیست یک بار باب میل دلتان بچرخید

تا شب وقت خوابیدن پر از احساس خوب باشید

به درک که دیگران میگویند "این جو گیر رو نگاه کن"

وقتی دلتان میخواهد زیر باران برقصید خوب برقصید ...

وقتی دلتان میخواهد رانندگی پشت یک فولکس واگن را تجربه کنید،

این کار را انجام دهید

وقتی دوست دارید دستمال گردن بگذارید خوب بگذارید ...

مهم احساس شماست.


اگر دیگران هم عکس العملی نشان دادند به پای این بگذارید

که شهامت انجام خواسته های درونی خود را ندارند

و میخواهند از کسی که این کار را میکند ایراد بگیرند

این را بدانید که :

خوشبختی احساسی درونیست که با بدست آوردن نداشته ها حاصل نمی شود

خوشبختی مستقل تر از این حرفاست که وابسته به بود و نبود ِ چیزی شود

و هنگامی حاصل می شود که شما از خویش احساس رضایت داشته باشید

اگر روزی توانستید از خودتان با تمام اشتباهاتی که دارید راضی باشید

خوشبختی در شما استمرار پیدا میکند ... و هر لحظه برای شما زیباست

حتی دردهایتان را دوست دارید

زیرا دردهایتان بیشتر از هر چیزی به درونتان تعلق دارند ...

دردهایتان را به آغوش می کشید که بوی اصالت میدهند


و زیباتر از این نخواهد بود

که خوشبختی را با واقعیت ها تجربه کنید نه با رویاهای نافرجام

 

 



ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

سوالات ارشد تا دکتری1391 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

نگاهتان را همیشه تازه نگه دارید، برای دوستانتان یک چیز جدید داشته باشید، یک نویسنده‌ جدید کشف کنید، یک نگاه نو پیدا کنید، یک حرف تازه پیدا کنید. برنامه‌ی کاریتان را طوری تنظیم کنید که هر هفته حداقل دو نفر را ببینید که انسان‌های خاص باشند!
هر روز از آدم‌های خاص و دوستان خاصتان بپرسید که فیلم جدید، کتاب، مقاله، آگهی تبلیغاتی خاص، پوستر، نقاشی، عکس خاصی به بازار نیامده است؟ مسیرهای جدید را تجربه کنید. حداقل خانه‌تان را از پنج مسیر بلد باشید. غذاهای متفاوت بخورید، تمام طعم‌ها را بچشید، دوستان متفاوتی داشته باشید، اگر دوست مهندس دارید، دوست نقاش هم داشته باشید، اگر دوست حسابدار دارید، دوست عکاس هم داشته باشید. کارهای مختلفی را تجربه کنید و کتاب‌هایی با سبک‌های متفاوت بخوانید...

با خودتان نگویید که همین یک کتاب را بنویسم، همین یک خانه را بسازم، همین یک پروژه را انجام دهم، برای تمام عمرم کافی است، انسان باید روزی سه بار بمیرد و روزی سه بار زنده شود و روزی سه بار زندگی جدیدی را به جهانیان نشان دهد.
به‌گونه‌ای زندگی کنید که وقتی کسی شما را در فاصله شش ماه نبیند، بعد از شش ماه باور نکند که این همه تحول در شما رخ داده است.
توبه در حقیقت از بین بردن گذشته و شروع زندگی جدید است.
یک استاد خلاقیت می‌گوید: وقتی کتابم در مورد خلاقیت تمام شد، خیلی از حرف‌های خودم را هم قبول نداشتم. می‌بینید کسانی که خودشان را به روز می‌کنند هر بار خودشان را ویرایش می‌کنند و به‌روز می‌رسانند. از آن معلم‌هایی نباشید که جزوه تدریس آن‌ها مال 20 سال پیش است و از آن کارخانه‌هایی نباشید که 20 سال به یک محصول می‌چسبند.  
 




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

حتما داستان افسانه ای دختر کوچک بندانگشتی را شنیده اید. تامبلینا، دختری به اندازه یک بندانگشت بود و طی جریاناتی با یک گورکن همنشین شد و قرار بر این شد که با او ازدواج کند و به دنیای زیرزمین برود...
درسی که از این داستان می گیریم به ما می گوید که چگونه برای یافتن فرد مناسب خود باید تلاش کنید تا به عشق واقعی دست یابید و عشق را با در محدودیت قرار گرفتن نمی توان بنیان نهاد. در عین حال، به قلبتان اعتماد کنید و احساستان را چراغ راحتان کنید...

زیبا رفتار کنید تا زیبا باشید

دقت کنید تا ببینید طرف مقابلتان برای شما چه مفهومی دارد و آیا همانی است که دل با او همراه دارید. در زندگی به ارزش وجودی همسرتان ایمان داشته باشید و بدانید خوشبختی واقعی وجود خود اوست و اینکه شما با بودن در کنار او و با یاری او معنا پیدا می کنید و قرار نیست یکی بر دیگری حاکمیت داشته باشد.
هماهنگ بودن در خواسته ها، شخصیت و ارزش ها، شانس بهتری برای خوشبختی به شما می دهد. همیشه صادقانه برخورد کنید اگرچه در مورد شرایط سخت آسان نیست، اما این نکته همان است که عشق موفقی را به ارمغان می آورد. در مورد باورهای خود محکم باشید و به خاطر طرف مقابل و به دست آوردنش، عقاید خود را کنار نگذارید. زیرا باختن خود راه پیروزی نیست.
سعی کنید عادت های بد خود را که روی طرف مقابل تاثیر منفی دارد کمرنگ کنید تا شخصیت خود را در نظر آنان زیر سوال نبرید تا به این وسیله خودتان نیز احساس بدی پیدا نکنید. اگر دچار مشکلی می شوید، سعی نکنید برای رفع ناراحتی مثلا به خرید بروید، بلکه با برنامه ریزی برای یک پیاده روی، صحبت کردن با دوست خود یا تماشای یک فیلم بر احساس ناراحتی خود فائق آیید.
سعی کنید به خودتان مسلط باشید و برحسب اعتماد به نفس و قدرت بیندیشید تا بر همان اساس نیز رفتار کنید. در این دنیای پرهیاهو و پیچیده امروز، باید برای شریک زندگی همراهی آرام بخش باشید، او را درک کنید و شرایط روحی و احساسی وی را در نظر داشته باشید. بدانید کجا باید با او به بحث نشست و کجا حرف او را بشنوید و کجاها با ابتکار عمل های خود زندگی را از یکنواختی دربیاورید.
مرد و زن باید اطلاعات و دانش خود را درباره سلامت جسمی و روانی خانواده بالا ببرند. به عنوان مثال مردان باید بدانند که همسران خود را در دوران تولد فرزند جدید درک کنند، زیرا زنان در زمان شیردهی دچار تغییرات هورمونی می شوند و بدنشان هورمون های استروژن، تستوسترن و ترکیب شیمیایی دوفامین کمتری ترشح می کند و روی هم رفته توجه خود را بیشتر روی نوزاد معطوف می کنند.
سعی کنید به خواسته های وی در این دوران بیش از پیش توجه کنید. در عین حال، خانم ها نیز باید از مردان خود غافل نشوند و احساساتش را پاسخگو باشند. زنان باید کمک کنند همسرشان در روابط اجتماعی بدرخشد و به دلایل مختلف آنها را با تماس های تلفنی مختلف و ارتباط های مکرر تحت فشار قرار ندهند زیرا مردان دوست ندارند، دائما تحت تاثیر نشانه هایی باشند که به طور منفی تعهدشان را به آنها متذکر می شود یعنی همان که جبران خلیل جبران می گوید که به مثال دو ستون باشید در کنار هم اما آزادی عمل هم را محدود نکنید. اگر زنان در برابر رفتار نامناسب مردان واکنش منفی نشان دهند و از کنار آن بی تفاوت نگذرند بیشتر مورد احترام خواهند بود.
باور داشته باشید که عشق برجسته ترین قسمت معادله رابطه دو نفر است زیرا یک حس آرامش و مقبولیت می بخشد و اینکه خوشبختی دیگری به همان نسبت خوشبختی خودتان اهمیت پیدا می کند.
این حس به شما اعتماد به نفس خارق العاده ای می بخشد چنان که در برابر مشکلات دچار ترس نخواهید شد و با گام های مطمئن قدم برمی دارید. یکی از اثرات اعتماد به نفس تاثیر مثبت جسمی است؛ ایجاد یک رابطه خوب عاطفی با همسرتان سیستم ایمنی بدنتان را تقویت می کند و ترشح هورمونی به نام راندروفین سلامت جسمی را در بدنتان تقویت می کند. این هورمون همان است که وقتی ورزش می کنیم ترشح می شود و متضمن بدنی سالم برای فرد خواهد بود.
نکته آخر اینکه با کمال و همچون قله کوه دست نیافتنی باشید اما نه چندان که از شما فرار کنند. همیشه چنان باشید که 50 درصد از وجودتان برای مردتان قابل رمزگشایی باشد. چه جالب گفته شده که زیبایی شما باید درونی باشد و انعکاسش در چشمانتان متجلی شود و این زیبایی در ظاهر شما جایی ندارد مگر اینکه بتوانید زیبا عمل کنید. 

 

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

 

سوالات ارشد تا دکتری1391 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

? دوستی از دوجنس مخالف
یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند...

باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.


? ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
در این مقالات ، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.


? تعریف «دوستی دختر و پسر»
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.


? انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف

 


2) انگیزه جنسی:
از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود.
چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه ی جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد. اشتغال ذهنی درباره ی این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند.
چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.


3) توهّم قدرت و جاذبه:
یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند.
اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.


4) پناه جویی به یکدیگر:
دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند.
اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثی خواهد کرد.  
 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 


1) وعده ازدواج:

یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد.
بهترین روش ایجاد ارتباط، در پرتو اصول دینی است که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات همدیگر مطلع شوند.

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

مقدمه

با فکر کردن به باهوش‌ترین افرادی که می‌شناسید احتمالا چند خصیصه بارزشان را به خاطر می‌‌آورید، به احتمال زیاد این افراد با کمترین تلاش ، بالاترین نمره‌ها را در مدرسه می‌گرفتند. آنها شغل‌های خوبی دارند ، ولی در ارتباط با همکارانشان موفق نیستند. و با اینکه دوستان زیادی دارند، ولی روابط جدی شخصی‌شان اندک است.



 

خصوصیات افراد دارای هوش هیجانی بالا

به چند نفر از موفق‌ترین افراد در زندگی تان فکر کنید و به خصیصه‌‌های مشترکی که آنها با یکدیگر دارند. بی‌شک ، دایره دوستان این افراد بزرگ و متنوع است. ارتباطات شخصی‌شان قوی و زندگی خانوادگی شان مملو از افتخار و کامیابی است. آنها نسبت به دیگران ، حتی نسبت به کسانی که تازه ملاقات می‌کنند، علاقه نشان می‌دهند.

آنها رضایت بیشتری از شغل خود دارند، احترام همسالانشان را برمی‌انگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسئولیت شغلی‌شان ، از سرپرست خود امتیاز و ترفیع می‌گیرند. آنها عواطفشان بدون ریاکاری ، احساساتشان بدون نخوت ، و اعتماد به نفسشان عاری از هر خودنمایی است. تفاوت بین این دو گروه، تفاوت میزان IQ یا ضریب هوشی و چیزی است که EI یا هوش هیجانی نامیده می‌شود. هوش هیجانی شیوه‌ای پذیرفته‌شده برای ارزیابی موفقیت یک فرد است. شیوه‌ای که امروزه در آمریکا رو به گسترش است.

هوش هیجانی  و تفاوت آن با IQ

تفاوت بین معلومات کتابی و مهارت در زندگی روزمره و ارتباطات افراد ، در واقع همان تفاوت بین IQ یا ضریب هوشی و EI یا هوش هیجانی آنهاست. از اواسط سال‌های 1980 مطالعات روزافزونی در این مورد انجام می‌شود که هیجانات ما ، و واکنش بعدی ما نسبت به آنها، چه مقدار در سلامت عمومی و موفقیت ما در زندگی نقش دارند، و به خصوص در سال‌های اخیر این مطالعات به شدت مورد توجه قرار گرفته‌است. در واقع ، مطالعات وسیعی انجام شده تا نشان دهد ضریب هوشی بالا به تنهایی لازمه موفقیت نیست.

دکتر ریچارد بویاتسیز ، استاد دانشکده مدیریت ودرهد (Weatherhead) در دانشگاه کیس وسترن ریزرو (Case Western Reserve) در کلیولند ، هوش هیجانی را مجموعه‌ای از شایستگی‌ها و توانایی‌هایی می‌داند که ما را قادر می‌سازد تا کنترل خود را به دست گیریم و در مورد دیگران نیز آگاه باشیم . به بیان ساده ، هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از هیجانات است، و در زمینه حرفه‌ای به این معناست که احساسات و ارزش‌های خود را نادیده نگیریم و تاثیرشان را بر رفتارمان بشناسیم. دکتر بویاتسیز می‌گوید که برای پی‌بردن به شدت میزان هوش هیجانی ، باید توجه کنیم که چقدر نسبت به دیگران دلسوز و حساس هستیم، و همیشه در نظر داشته باشیم که بالاترین درجه همدلی ، درک کردن افرادی است که مثل شما نیستند.

آیا هوش هیجانی ثابت است؟

ضریب هوشی ما حتی با روند بلوغ مان نسبتا ثابت می‌ماند، ولی هوش هیجانی می‌تواند قوی‌تر شود. دکتر بویاتسیز می‌گوید، بسیاری از مدیران و رؤسا به آن چیزی که می‌دانند بهتر است عمل نمی‌کنند، و به این علت شکست می‌خورند. وی همچنین اضافه می‌کند، با اینکه برای کودکان ، در آن سنین ، قوی‌تر کردن هوش هیجانی کار ساده‌تری است، حتی بزرگسالان هم می‌توانند هوش هیجانی را در خود بپرورانند. به عنوان یک بزرگسال ، شکوفا کردن توانایی‌های شناختی مشکل است، اما شما در هر سن و هر مرحله‌ای از زندگی می‌توانید هوش هیجانی خود را پرورش دهید.

آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان برای پرورش هوش هیجانی

برای پرورش هوش هیجانی طبیعتا بهتر است که هر چه زودتر شروع کنید. کتی کوهن، یک مددکار اجتماعی بالینی در فیرفاکس ویرجینیا، حومه شهر واشنگتن دی. سی. است. از نظر او، کمک به کودکان و نوجوانان جهت پرورش مهارت‌های اجتماعی قوی بهترین راه است. کوهن 20 سال است که به ایجاد کارگاه‌های مهارتهای اجتماعی برای کودکان که بعضی از آنها فقط سه سال دارند و نوجوانان می‌پردازد. وی می گوید، برخی کودکان می‌توانند علامت‌های اجتماعی را به آسانی تشخیص دهند. آنها می‌توانند بلافاصله موقعیت را سبک سنگین کنند. برای برخی دیگر ، ارتباطات اجتماعی ، مانند زبان بدن یا حالتهای بیانگر صورت ، یک زبان متفاوت است.

آموزش مهارت‌های اجتماعی کوهن در گروه‌های کوچک و اغلب همیشه با یاری والدین و معلمین صورت می‌گیرد و شامل تمرین‌هایی برای برقراری بهتر ارتباطات ، حل مسئله ، مدیریت خشم و استرس و حتی تاثیر گذاری مثبت بر دیگران در ملاقات اول است. کوهن می‌گوید، در یادگیری مهارت‌های اجتماعی مشکل اغلب افراد ، کنترل هیجانات بطور موثر است. و همانطور که دکتر بویاتسیز اشاره می‌کند نادیده گرفتن هیجانات‌مان می‌تواند اثر نامطلوبی بر تندرستی ، شادی و سلامت عمومی ما بگذارد، بدون اینکه میزان هوش یا سواد ما مهم باشد. خوشبختانه ارتباطات اجتماعی در هر سنی قابل اصلاح است. کوهن می‌گوید، حتی من هم گاهی مرتکب خطا می‌شوم و باید برای برقرای بهتر ارتباط با دیگران خودم را اصلاح کنم.

یک تمرین ساده اما موثر

از یک روش ارتباطی بر پایه تفکر به جای روشی که احساسات هم در آن دخیل است استفاده کنید. برای بیان یک عقیده محکم ، به جای اینکه بگوییم ، من فکر می‌کنم ...، عبارت من احساس می کنم... را به کار ببریم. به این ترتیب عبارت ما معتبرتر و متقاعد کننده‌تر خواهد بود، و احتمالا کمتر به نظر خواهد رسید چیزی می گوییم که خود اعتقادی به آن نداریم. و به این ترتیب ما را از اشتغال ذهنی در مورد نگفتن آنچه که باید می‌گفتیم و یا گفتن آن به صورت دیگر ، رها می‌کند.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

زیاد موسیقی گوش دادن افسردگی را 8 برابر می‌کند !!

نتایج یک پژوهش جدید در ایالات متحده حاکی از آن است که زیاد موسیقی گوش دادن احتمال ابتلا به افسردگی را 8 برابر می‌کند و ممکن است این موضوع عامل افسردگی در بزرگسالان باشد.
به گزارش "شهر"، محققان دانشکده پزشکی دانشگاه پیتزبرگ دریافته‌اند که احتمال ابتلای افراد بزرگسال به بیماری افسردگی، بین آنهایی  که وقت بیشتری را صرف موسیقی گوش کردن می‌کنند، بیشتر است، در حالی که احتمال افسردگی جوانانی که بیشتر کتاب می‌خوانند به مراتب کمتر است.
 
براساس گزارش «موسسه ملی سلامت روان ایالات متحده»، از هر 12نوجوان، یک نوجوان به افسردگی جدی مبتلاست.
 
یافته‌های این پژوهش، بخشی از تحقیقات گسترده و روز افزونی است که به ارتباط بین سلامت روانی افراد با میزان بهره‌گیری از رسانه‌ها می‌پردازند.
 
دکتر برایان پریمک، پژوهشگر ارشد این تحقیق گفته است: «مشخص نیست که افراد افسرده برای رهایی از این بیماری بیشتر موسیقی گوش می‌دهند و یا گوش کردن موسیقی برای ساعات طولانی به افسردگی منتهی می‌شود و یا هر دو عامل موثری در این زمینه هستند. به هر حال، ممکن است این یافته‌ها به والدین و پزشکان کمک کند تا ارتباط بین رسانه‌ها و افسردگی را دریابند.»
 
محققان دریافته‌اند که احتمال بروز افسردگی در جوانانی که بیشتر وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی می‌کنند تقریبا 8بار بیشتر از افرادی است که زمان اندکی را صرف موسیقی می‌کنند و این احتمال در افرادی که بیشتر اوقات کتاب می‌خوانند، یک دهم است.
 
106 فرد بزرگسال که 46 نفر از آنها افسردگی جدی داشتند، در این تحقیق شرکت کردند.
 
تفاوت این تحقیق با بیشتر پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده‌اند، این بود که پژوهشگران از شیوه‌ای به نام «زندگی واقعی» استفاده کردند. آنها در این روش بیش از 60 بار در یک دوره متمادی در 5 آخر هفته با شرکت کنندگان تماس می‌گرفتند تا دریابند در حال استفاده از چه نوع رسانه‌ای هستند.
نتایج این تحقیق در شماره ماه آوریل نشریه «Archives of Pediatric and Adolescent Medicine» منتشر شده است.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

 

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

همه ما در بسیاری از اوقات در زندگی پی به اهمیت اعتماد به نفس برده ایم. اعتماد به نفس به معنای شناخت توانایی ها و قابلیت های خویش و به کار بستن صحیح آن ها در شرایط زمانی و مکانی مناسب، اولین گام برای رسیدن به تکامل و زندگی هرچه بهتر است. اما همانند هر خصلت دیگری، اعتماد به نفس حد و مرزهایی دارد و تابع مقتضیاتی است، در غیر این صورت می تواند تبعاتی در پی داشته باشد.

همواره در مباحث مربوط به اعتماد به نفس از نبود اعتماد به نفس یا راه های کسب آن سخن گفته ایم، اما درباره تبعات اعتماد به نفس بیش از حد کمتر گفته ایم. از این رو در این باره با یکی از روان پزشکان عضو انستیتو روان پزشکی تهران گفت وگو کردیم.

دکتر بنفشه غرایی، روان پزشک و عضو انستیتو روان پزشکی تهران در این باره به خراسان می گوید: شناخت کامل هر فردی از نقاط ضعف و قوتش باعث می شود که بتواند در تعیین اهداف و برنامه ریزی برای رسیدن به آن اهداف دید واقع بینانه ای داشته باشد و از طرف دیگر روابط اجتماعی فرد را نیز متاثر می کند. طبیعی است که اگر این ارزیابی چه کمتر از حد و چه بیش از حد باشد می تواند غیر سازنده باشد.

اما نکته این جاست که همواره بیشتر درباره فواید اعتماد به نفس گفته شده است تا عوارض و تبعات اعتماد به نفس بیش از حد فرد به خود. در چنین شرایطی فرد ارزیابی نادرستی از توانمندی ها و قابلیت های خود دارد و قادر به تشخیص ضعف های خود نیست.

ارزیابی بیش از حد از توانمندی های فردی و نادیده گرفتن نقاط ضعف باعث می شود فرد اهدافی را برای خود در نظر بگیرد که از لحاظ روحی، جسمی، اجتماعی و موقعیت خانوادگی توانایی رسیدن به آن ها را نداشته باشد. نرسیدن به اهداف به صورت مکرر این تصور را برای فرد به وجود می آورد که حسادت دیگران مانع پیشرفت او شده است یا دیگران قادر به درک او نیستند. در نتیجه این تصورات وی ممکن است نسبت به دیگران احساس خشم یا خصومت پیدا کند و روابط بین فردی اش تحت تاثیر قرار بگیرد.

بنابراین ارزیابی صحیح از موقعیت، توانایی ها و قابلیت های فردی در سلامت روان بسیار مهم است. فرد باید با توجه به امکانات محیطی و شخصی به گونه ای برنامه ریزی کند که از نهایت توانمندی های خود استفاده کند. اگر ارزیابی غیرواقع بینانه باشد، طبیعتا اهداف نیز غیرواقع بینانه خواهد بود و در نهایت احتمال رسیدن به اهداف نیز به حداقل می رسد.این مسئله برای کسانی که از ضعف اعتماد به نفس رنج می برند نیز قابل مشاهده است. این دسته از افراد به دلیل ترس از شکست های احتمالی در بسیاری از فعالیت ها شرکت نمی کنند.دکتر غرایی ادامه می دهد: یکی دیگر از تبعات ارزیابی مثبت بیش از حد از توانایی های فردی این است که این احساس در دیگران می تواند حالت بدی ایجاد کند. این قبیل افراد اغلب در روابط اجتماعی موفق نیستند زیرا اطرافیان و جامعه مانند یک آینه بازخورد رفتارهای ما را منعکس می کنند. زمانی که تصویری که از خود داریم، با آن چه از محیط و اجتماع می گیریم، هماهنگ نیست، تعامل اجتماعی مثبتی برقرار نمی شود. از این رو این دسته از افراد اغلب گوشه گیر خواهند شد یا زندگی زناشویی موفقی را تجربه نخواهند کرد زیرا انتظاراتی که از طرف مقابل بر اساس توانمندی های غیرواقعی دارند، آرامش و شادی را از آن ها گرفته است.

فراموش نکنیم که اعتماد به نفس بیشتر از واقعیت وجودی فردی به شخصیت فرد صدمات زیادی وارد می کند و دانستن این نکته برای بسیاری از والدین امروزی ضروری است زیرا بسیاری از والدین تصور می کنند ارائه تصویر غیرواقعی و عالی از شخصیت کودک به خودش کمک کننده است و برای افزایش اعتماد به نفس فردی است در صورتی که چنین کودکانی پس از ورود به اجتماع با ارزیابی واقعی جامعه از توانایی های خود رو به رو می شوند و در اثر این ناهماهنگی در برداشت خانواده و جامعه از توانایی های کودک احساس خوشبختی، شادی و نشاط آن ها تحت تاثیر قرار می گیرد.این روان پزشک درباره تبعات اعتماد به نفس زیاد در زندگی زناشویی توضیح می دهد: ما معمولا بر اساس جایگاهمان، انتظار روابط و رفتارهای خاصی از دیگران داریم. به عنوان مثال کسی که یک پست ریاستی دارد، انتظار دارد کارمندان رفتار خاصی با او داشته باشند. بنابراین انتظارات ما بر اساس موقعیت و جایگاه فردی و اجتماعی متغیر است. حال اگر ارزیابی ما از جایگاه خود منطقی و واقع بینانه باشد، جامعه هم همان بازخورد طبیعی را خواهد داشت. اما وقتی تصویری که فرد از خود دارد متناقض با تصویری است که جامعه دارد، کشمکش ایجاد می شود.

در خانواده نیز وقتی فردی تصور می کند باهوش است و هر حرفی که می زند صحیح است توقع دارد خانواده نیز به همان دید به او نگاه کنند. این طرز تلقی باعث تعارض و کشمکش خواهد شد. انتظارات نا به جا از سوی فرد و برآورده نشدن آن انتظارات از سوی خانواده باعث درگیری و جنجال می شود و سپس پای ارزیابی های اشتباه به میان کشیده می شود.

طبیعی است که برای مداخله به صورت صریح نمی توان به فرد گفت که اعتماد به نفس بیش از حدی دارد. اعتماد به نفس زیاد گاهی یک علامت است که در برخی از اختلالات روانی قابل مشاهده است و در مواردی به مداخلات دارویی و روان درمانی نیاز است. در غیر این موارد، کاری که می توان کرد این است که عملکرد آن ها در برقراری ارتباط بهتر و رسیدن به اهداف مورد بررسی قرار بگیرد. سوالاتی که پیش می آید این است که این دسته از افراد می پرسند چرا با وجود توانمندی موفق نیستم، چرا دیگران به من حسادت می ورزند. کمک به ارزیابی واقع بینانه از جایگاه فرد و توانمندی هایش از پاسخ به این سوالات آغاز و سپس فرد نسبت به ارزیابی نادرست از خود آگاه می شود.






ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 قانون اصلی برای ارتباطات انسانی

 

دانستن چگونگی رفتار با مردم به اندازه شایستگی های فـنـی و مـدیریتی اهمیت دارد. به بدترین کارفرمایی که تـا
حـال داشـتـه ایـد فـکر کـنـید. بـیـاد آوریـد کـه چطـور فقدان مهارتهای رفتار با دیگران در او باعث دلسردی و عدم بهره
وری دیگران و خروج شما با نا امیدی گردید.

یک انسان موفق نیمی کارمند است، نیمی سیاستمدار.او میداند  کار کردن با دیگران بخصوص در دنیای کنـونـی
کـه مملو از انسانهای دمدمی مزاج و زود رنج اسـت، روال ارتباطی خاصی را می طـلبد. او سـخـن یـکـی از بــزرگان
جامعه شناس کـه "هنـگـام برخورد با مردم بخاطر داشـته باشید با مخلوقات منطق طرف نیستید،بلکه با مخلوقـات
احـساسـات، مـوجوداتـی که سرشار از تبعیض، روحــیات پیشداوری و تعصب می باشند، و با غرور و خودبینی دست بگریبانند طرف هستــید،" را مد نظر دارد.

در ایـن قسمت برخی از قـوانـیـن اصـلـی ارتـبـاطات انـسانی در فضای کاری را مشاهده میکنید.  برای مهارت یافتن در آنها، باید این قوانین را جزئی از خود درآورید.

1- دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، "علی، امروز خوب هستی؟" آغاز کنید.

2- اشتباه خود را بپذیرید
ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله "من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم،" کفایت میکند.

3- دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.

4- علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید
"کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟" این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و  سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.

اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.

به سخن خود مشغول بوده و بدانید چه وقت باید آنرا بیان کنید...


5- از دیگران تعریف و تمجید نمایید
فقط نگویید "خوب بود." در مورد تعریف خود صریح تر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. "علی، تـو خیـلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی هـمـه از مسیـر مـوضوع اصـلـی منـحرف شده بودند،" این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقـعا نـیـاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوسـتـی قـابـل اعـتـمــاد در نظر گرفته شود.

6- مراقب حرفهایتان باشید
اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انـجـام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مـورد کـارهـای بـزرگ بـه شـما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.

7- قدردانی و سپاسگزاری کنید
اگر فـردی لـطفـی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئــن گردید کـه بـه این سـعی و تـلاش آگـاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نـبـوده و کسـی بــه شما بدهکار نیست. اگر مورد لـطـف واقـع شـدید، تـشـکر نـمـوده و درعوض مقابله بمثل کنید.

8- با فکر و با ملاحظه باشید
هـرگز تـصور نـکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلـقـی خـواهـنـد کـرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بـیـان می کنـد را بـرای یـافــتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار می دهند. شما نمی تـوانیـد اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرف های خود را با دقت سازمان دهی نمایید. پیش از صحبت کـردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیـر شـود در سـخـنـان شما وجود ندارد.

همچنین میتوانید سـعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا" اعتـقـاد بر حـقانـیـت خـود داشـتـه باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان می اندیـشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مـشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهنـد. مجـبـور نیـستـید مـوافــقت کنید، اما میتوانید بگویید، "من متوجه هستم شما چه می گویید."

9- از خود گذشتگی کنید
گه گاهی از مکان شغلی خود خارج شده و به دیگران در کـارهـایشـان کـمک نمایید. این عمل را بدون اینکه از شما درخواست شود انجام دهید. گفتن، "کمک لازم نـداری؟" یــک تاثیر دوگانه در پی دارد. ابتدا، شما دیگران را تشویق بـه از خـود گـذشتـگی نـمـوده و در نتـیـجـه مـحیـط کـاری مثـبـت تـری ایـجاد خـواهد شـد. دوم، بـرای خود لطفی متعاقب را خریداری میکنید، چرا که مهربانی همیشه بازمیگردد.

10- متواضع و فروتن باشید
تلاشهای مشهود برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران و اشخاص مافوق نـتـیجه عکس به همراه خواهد داشت. هیچکس آدم خودنما را دوست ندارد. اگر میــخواهید کمالات شما تـوسـط دیـگران تصدیق شوند، کافی است تمرین بردباری بیشتری بنمایید. کامیابیـهای شما زمانی مصداق واقعی پیدا میکنـند کـه اجازه دهید دیگران خود متوجه آنها گردند نه اینکه مرتب صحبت از آن بمیان آورید.

11- به حفظ آبروی دیگران کمک کنید
هـر کسی اشتباه می کـنـد. بــه دفعه قبلی که اشتباهی خجالت آور مرتکب شدید فکر کنید. دوست نداشتید کسی بیـایـد و اشـتـباه شـمـا را کـوچـک جلوه داده و از جدیت آن بکاهد؟ پس همین کار را شما در مورد دیگران انجام دهید. با خنـدیـدن به اشتباهی که شخص ( نه با خندیدن به خود شخص ) مرتکب شده بهمراه ضربه ای دوستانه به شانه هـای او از پریشانیش کاسته و بگویید، "این برای بهترین افراد این شـرکـت هـم مـمـکـن است پیش بیاید." با این کار به او و به دیگران اطمینان میدهید که دنیا به پایان نرسیده است. اگر مـــناسب است، بجای جلب توجه بی مورد  نسبت به اشتباه رخ داده، هیـچ چیزی نگویید.

 

پاکسازی میدان مین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محیط کاری می تـواند میـدان میـنی از اشـخاص زود رنـج و احـساساتـی بـاشــد. دارای خصوصیات خود بودن آن را خنثی نمی کـنـد. بـا دانسـتـن قـوانـیـن بـرخـورد بـا دیـگـــران سیاستمدارترین فرد محل کار خـود بـاشـید. امـروزه، کـارمنــدانی که از روابط انسانی به بهترین وجه آگاهی دارند، مناسب ترین افراد برای مدیریت محسوب میگـردند. کـارفرمای شما احتمالا این موضوع را دانسته و به آن توجه خواهد کرد.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >