بازدید امروز: 984
بازدید دیروز: 321
کل بازدیدها: 2260902 خرداد 91 - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

شما هم این حس را تجربه کرده‌اید؟ عصر جمعه‌ای بوده که شما را تا حد از خودبی‌خود شدن ببرد؟ سر درد بی‌دلیل و یکباره را در روزهای تعطیل تجربه کرده‌اید؟ روزهای عید برایتان حال و هوای خوبی دارند یا نه از حالا نگران عصرهای این روزهای تعطیل هستید؟ اگر این‌طور است، باید بدانید حال و احوالتان خیلی عجیب و غریب نیست چون مردمان بسیاری در سراسر دنیا احساس شما را دارند و امروزه این حالت را با نام «نشانگان افسردگی تعطیلات» می‌شناسند. اگر دچار این حالت هستید یا کسی را می‌شناسید که در پیچ و خم این حالت‌ها، حال شما را هم در روزهای تعطیل می‌گیرد، این مطلب را بخوانید تا درباره این نشانگان، دلایل ایجاد آن و راه‌های درمان آن بیشتر بدانید.

 

چه چیزی باعث دلایل افسردگی تعطیلات

اصلی‌ترین دلایل این افسردگی که تا به حال شناخته شده‌اند عبارتند از:

استرس، خستگی، توقعات بی‌جا و غیرواقعی، پولکی بودن بیش از حد، دلهره‌های اقتصادی، تصورات و انتظارات غیرواقعی از خودمان و شرایط، قبول مسوولیت‌های بسیار زیاد و خارج از توان، دور بودن از خانواده و دوستان و...

 

نشانه‌های افسردگی تعطیلات چیست؟

تعادل برقرار کردن و نظم دادن به برنامه خریدهای آخر سال یا تعطیلات پیش‌رو، برنامه‌ریزی برای مهمانی‌ها، ‌عمل کردن به دستورات خانوادگی، مهمان‌داری و... می‌توانند نشانه چه باشند؟ اینکه شما یک تنه همه کارها را انجام می‌دهید؟ نشانه اینکه مودب و اجتماعی هستید؟ نشانه یک مادر یا پدر پر مشغله؟ نه، گاهی این رفتارها نشان می‌دهد فرد فشارهای عصبی زیادی را در این ایام تحمل می‌کند و به نوعی می‌خواهد خود را با این رفتار نشان دهد اما هم از درون آسیب می‌بیند و هم از بیرون. زیرا عوارضی مانند سردرد، ‌تشنگی بیش از حد، زیاده‌خوری و بی‌خوابی می‌شود.

البته برخی هم این علایم را در همان زمان تعطیلات نشان نمی‌دهند و بعد از تعطیلات چنین حالت‌هایی را تجربه می‌کنند. اگر احساس نارضایتی و خستگی از این همه کار را هم به آنها اضافه کنیم، دیگر اوضاع تقریبا وخیم می‌شود.

شدت این افسردگی و غم در افراد تفاوت دارد؛ برخی ساعتی این حس را تجربه می‌کنند و برخی دیگر چند روزی این حس را دارند ولی بعضی‌ها خیلی بیشتر از اینها از این وضعیت رنج می‌برند. آنها دچار افسردگی‌های جدی‌تری هستند، مثل افسردگی فصلی و اختلال‌های عاطفی. این افراد به غیر از حالت‌های بد روحی دچار علایم فیزیکی هم می‌شوند:

سردردهای طولانی‌مدت را تجربه می‌کنند، با اینکه کار زیادی انجام نداده‌اند خستگی شدیدی دارند، با هر بهانه‌ای و به مدت طولانی گریه می‌کنند، تغییر حالت‌های شدید روحی پیدا می‌کنند و در فاصله کمی شاد هستند و یکباره دوباره غمگین می‌شوند، ‌زودرنج می‌شوند، ‌نمی‌توانند تمرکز کنند، بدن درد دارند، بی‌میلی جنسی پیدا می‌کنند، بی‌خواب می‌شوند، فعالیت بدنی‌شان پایین می‌آید، اشتهای زیادی پیدا می‌کنند و همین باعث بالا رفتن شدید وزنشان می‌شود.

درمانش چیست؟

تمام افسردگی‌های فصلی و تعطیلاتی که درباره‌شان حرف زدیم، می‌توانند بهبود پیدا کنند اما چگونه؟

• یکی از روش‌های موثر، توجه کردن به این افراد و حمایت آنها در این محدوده زمانی است.

• پیداکردن راهی برای کاهش استرس‌های تعطیلات، مثل برعهده گرفتن قسمتی از کارها، لغو برنامه بعضی مهمانی‌ها و حتی صرف‌نظر کردن از بعضی مسافرت‌های کوتاه یا بلندمدتی که با خود استرس به همراه می‌آورند.

• برنامه‌ریزی برای حل مشکلات مالی تا حد ممکن.

• افزایش زمان استراحت و ورزش و بازپروری درونی

• مراجعه به مشاور یا شرکت در گروه‌های همیاری که برای همین موارد تشکیل شده‌اند. از یاد نبرید بیان این حالت و صحبت درباره آن تا حد زیادی می‌تواند کمک‌کننده باشد. همچنین این گروه‌ها در مواقع حساس می‌توانند شما را حمایت معنوی کنند.

• علاوه بر اینها یک مرحله مهم در پیشگیری از بروز نشانه‌های اختلال عاطفی فصلی، قرار گرفتن در معرض نور است، مخصوصا نورهای فلورسانت که افسردگی را تا حد قابل‌توجهی بهبود بخشند. اگر هم قصد سفر را دارید، حتما نقاط آفتابی را در این ایام انتخاب کنید نه نقاط ابری و گرفته را.

 

پیشگیری هم دارد؟

این راهنمایی‌ها می‌تواند در پیشگیری از افسردگی تعطیلات و فصلی به شما کمک کند:

• انتظارات واقع‌بینانه از تعطیلات داشته باشید و برای خودتان اهداف واقع‌بینانه تنظیم کنید.

• بیش از توانتان مسوولیت قبول نکنید و حتی توصیه می‌شود در این مدت مسوولیت‌های کمتری قبول کنید.

• برنامه‌هایی که دارید روی کاغذ بیاورید و زمان‌بندی کنید تا دچار استرس نشوید.

• در مورد آنچه می‌توانید یا نمی‌توانید انجام دهید، واقع‌بین باشید.

• تلاش کنید در زمان حال زندگی کنید و از اکنون لذت ببرید.

• با خوش‌بینی به فردا نگاه کنید.

• اگر تنها هستید، سعی کنید داوطلبانه بخشی از وقت خود را برای کمک به دیگران اختصاص دهید.

• آرام بگیرید و مدتی بدون هیاهو به قطره‌های باران، منظره کوه یا خیابان و کوچه‌ نگاه کنید.

• از افرادی که به شما استرس وارد می‌کنند، تا حد ممکن دوری کنید.

• از پیدا کردن دوستان جدید نترسید.

• زمانی را به خودتان اختصاص دهید.

• بیش از حد و بودجه‌تان در تعطیلات خرج نکنید زیرا این کار احتمال ابتلای شما را به افسردگی تعطیلات بیشتر می‌کند.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.in
سوالات ارشد تا دکتری1391 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/3/8 توسط 

 

روانشناس آمریکائی، لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg)، کار پیاژه را در مورد استدلال اخلاقی گسترش داد تا نوجوانی و بزرگسالی را نیز دربرگیرد (کلبرگ، 1976، 1969). کلبرگ با ارائه? تنگناهای اخلاقی در قالب داستان تلاش کرد مراحل جهانشمول در رشد قضاوت اخلاقی را مشخص نماید. برای مثال، در یکی از این داستان‌ها همسر مردی در حال مرگ است و نیاز به داروئی دارد که مرد استطاعت خرید آن را ندارد. مرد از داروساز تقاضا می‌کند آن دارو را ارزانتر به او بفروشد. وقتی داروساز امتناع می‌کند، مرد تصمیم می‌گیرد، دارو را بدزدد. از آزمودنی‌ها خواسته می‌شود درباره? عمل این مرد اظهارنظر کنند.

با تحلیل‌های پاسخ‌های کودکان به چند نوع از این تنگناهای اخلاقی، کلبرگ شش مرحله در رشد قضاوت اخلاقی مشخص ساخت که در سه سطح گروه‌بندی شده‌اند (جدول مراحل استدلال اخلاقی). پاسخ‌ها براساس دلایل ارائه شده برای تصمیمات، و نه براساس درستی یا نادرستی عمل مورد بحث، نمره‌گذاری می‌شوند: برای مثال، تأیید مرد به این دلیل که ”براثر مرگ همسر زندگیش سخت می‌شد،“ یا مخالفت به آن به‌خاطر اینکه ”دزدیدن دارو، دستگیری و زندان در پی داشت.“ هر دو به مرحله? اول رشد اخلاقی تعلق دارند. در هر دو مورد، درستی یا نادرستی عمل مرد براساس انتظار مجازات ارزیابی شده است.

مراحل استدلال اخلاقی


سطح اول: اخلاق پیش‌عرفی (
preconventional)


مرحله? 1:

جهت‌گزینی براساس تنبیه (اطاعت از قوانین به‌منظور اجتناب از تنبیه)


مرحله? 2:

جهت‌گزینی براساس پاداش (همنوائی با دیگران برای دریافت پاداش و مزایا)
سطح دوم: اخلاق عرفی (
conventional)

سطح دوم : اخلاق عرفی


مرحله? 3:

جهت‌گزینی براساس الگوی دختر خوب / پسر خوب (همنوائی نشان می‌دهد تا از عدم تأیید دیگران در امان بماند).


مرحله? 4:

جهت‌گزینی براساس وابستگی به مرجع قدرت (قانون و قواعد اجتماعی را رعایت می‌کند تا از توبیخ مراجع قدرت و احساس گناه در مورد انجام ندادن وظایف خود درامان باشد).


سطح سوم: اخلاق پس‌عرفی


مرحله? 5:


جهت‌گزینی مبتنی بر قرارداد اجتماعی (اعمال خود را طبق اصولی که همگان برای بهزیستی جامعه الزامی می‌‌دانند هدایت می‌کند؛ از اصول پیروی می‌کند تا از احترام همگنان برخوردار باشد و از این طریق احترام به‌نفس را نیز حفظ کند.


مرحله? 6:

جهت‌گزینی مبتنی بر اصول اخلاقی (اعمال خود را طبق اصولی که شخصاً انتخاب کرده - اصولی که در آنها عدالت، سرافرازی و برابری ارزشمند شناخته می‌شود - هدایت می‌کند. از اصول پیروی می‌کند تا از سرزنش خویشتن در امان باشد.

کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی به موازات افزایش سن، طبق مراحل معینی رشد می‌کند.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع


سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

 

از فرق و دسته های سیاسی که با فلسفه ی فروید مخالفت کرده و بر آن تاخته اند بایستی در درجه ی اول از کمونیستها و سوسیالیستها نام برد .

دو مسلک کمونیسم و سوسیالیسم همراه با مخالفین دانش روانکاوی همگام شده واز این گفته ی فروید نوعی ماکیاولیسم استخراج نموده و یا به دلیل اینکه فروید برخی از مبانی روانکاوی را بر پایه ی عقاید نیچه بنا نهاده است او را نیز همچون او طرفدار حکومت اشراف و هواه خواه قدرت و خوار کننده ی توده ی رنجبر به شمار آورده اند در حالیکه فروید خود سخت دشمن هیات حاکمه ی زور گور بوده و فردی کاملا انترناسیونالیست می باشد .

فروید در باره ی جنگ و علل جنگ می گوید :

نقش تمدن را نبایستی در ایجاد جنگها از نظر دور داشت البته منظور گردانند گان حکومتها می باشند که نماینده تمدن محسوب میگردند .

دولت و نمایندگان تمدن با ایجاد جنگ و اجتماع و فرهنگ خیانت می ورزند و هیچ حاثه یی چون این جنگ موحش ( جنگ وحشیانه ) 1918-1914 نتایج این خیانت را قادر نبود بنمایاند جنگی که بیرحمانه ترین و فجیع ترین حادثه ی تاریخی محسوب خواهد شد .

... این حادثه پلید و وحشی انسان را نمودار ساخت . به فجایع و اندوههای و کشتارهای هولناک حاصل از این جنگ بیندیشید . آیا موجب بروز این واقعه ی هول انگیز تنها عده یی  معدود از رهبران بی شرم و جاه طلب بودن ؟ آیا چنین عده یی انگشت شمار قادر بودند بدون همکاری میلیونها فرد از افراد بشر موجب این حادثه ی شوم گردند ؟ !

بعد از اینکه فروید اینگونه سهمی برای افراد و دولت در ایجاد جنگ بیان میکند میگوید : اما سرانجام به هر گونه یی که باشد دولتها در به وجود آوردن جنگ سهم بیشتری دارند . در تشکیلات و سازمانهای اجتماعی که حکومت و دولتها به موجب قوانینی از  هر نوع شرارت و تمدن جلوگیری می نمایند نه بر این است که به صورت کلی یا ابزار غرایز شرورانه و تهاجم آمیز بشری مخالف باشند بلکه این نیروها مهاجم برا بنا بر دست آویز هایی به سوی اجتماعات دیگری سوق می دهند بر این اصل بایستی با هرگونه حکومت مستبد و ستمگر مبارزه کرد . مبارزه یی که در طی قرون متمادی هنوز به ثمر بخشی نرسیده است لیکن افق و طلیعه ی چنان روزی را به آشکار مشاهده میکنیم .

از سویی دیگر نظرات ارزنده ی فروید را که صریحا مخالف با هر گونه ایده ی ناسیونالیسم است درباره ی حکومت جهانی در نوشته هایش ملاحظه  میکنیم . اما از نظر کمونیست ها یا لنینیستها که می گویند در سازمان کمونیستی برای دولت جایی نیست بایستی همین انتقاد را به خود آنان برگرداند چون در جوامع کمونیستی که امروز مشاهده میکنیم از گفته های ایده آلی مارکس و لنین اثری نمی بینم .

پس با مطالعه ی عقاید فلسفی و اجتماعی فروید در کتابهای همچون :

Die Zukunft Ener ILLusion         1927

Das ich un das es                      1923

Malaise de la civilisation            1934

مشاهده می نماییم که تا چه اندازه ما بین عقاید و  افکار او با نیچه که میگفت :

بهترین شکل حکومت ؛ حکومت مهتران و اشراف است و تا دیر نشده بایستی دموگراسی ـ این جنون سر شماری و رای شماری را ریشه کن کرد تفاوت و اختلاف موجود است

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.in



تبلیغات

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
روان کاوی به آگاهی از بحران می پردازد و از توهمات کشنده و منطقی کردن هایی که نیروی عمل را فلج   می کنند پرده برمی دارد و نشان می دهد که  فعالیت های روانی آگاهانه بخش نسبتاً نا چیزی از زندگی روانی انسان است و قسمت عمده ی آن در پشت رفتار روانی و ناآگانه قرار دارد .
فروید در روان کاوی با دو ادعا همه ی جهانیان را بر می آشوبد و حتی برخی مواقع مورد بیزاری آنان واقع می شود . یکی از این دو ادعا ناقض یک پیش داوری عقلانی است و دیگری ناقض یک پیش داوری اخلاقی، و این پیش داوری ها توسط نیروهای هیجانی باقی نگه داشته می شوند و مبارزه با آن ها مبارزه ای سخت است.


1 ـ روند های روانی در اصل نا آگاهند
2 ـ بخشی از انگیزه های غریز ی که هم به معنای خاص و هم به معنای عام جنسی هستند درایجاد بیماری روانی نقش فوق العاده ایی دارند.


در روان کاوی فروید شک به عقلانی بودن انسان به نقطه اوج می رسد . اگر چه او خود با روش های عقلانی و علمی دست به تحلیل و نتیجه گیری می زند. او بر این نکته انگشت می گذارد که همه ی فرمان ها و دستورات اخلاقی به منظور ایجاد همبستگی و اتحاد بین انسان ها و دستوراتی هستند که نوع بشر قادر به پیروی از آن ها به طور مستمر نیست و به هنگام نزاع و تعارض نیروهای غریزی نیرومندتر از موازین فرهنگی و قوانین اخلاقی عمل می کنند.
با این حال اریک فروم ( روان شناس ) معتقد است که فروید هدف خود را برای درمان و رشد تکامل انسان با فرمول هایی جسورانه و شاعرانه بیان می کند «هر جا که ضمیری باشد خودی هم وجود خواهد داشت»
این جمله نمایانگر ایمان فروید به خود و منطق بوده و علت اتخاذ روش آزاد سازی انسان از طریق آگاه کردن ضمیر نا آگانه می باشد .


انسان فروید آدم ماشینی است که با انگیزه های روانی به حرکت در می آید و  بادو نیرو هدایت می شود:
سائق صیانت ذات و سائق جنسی.

نظر شما چیه ؟


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

فروید و پیروان وی، مدعی هستند که اخلاق کهن را در امور جنسی باید واژگون کرد و اخلاق جدیدی را جایگزین آن نمود. به عقیده فروید و اتباع وی، اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته، آمده است.

فروید که قهرمان روانکاوی است؛ معتقد بود که تمام عناصر روان ناخودآگاه انسان از روان خودآگاه گریخته اند و در آنجا جائی را برای خودشان تشکیل داده اند، یعنی عناصر روان ناخودآگاه ابتدا در روان خودآگاه بوده اند، ولی این عناصر از مرزی که میان روان خودآگاه و روان ناخودآگاه وجود دارد به طور پنهان گریخته اند و به قسمت روان ناخودآگاه رفته اند.

آنها تدریجا در آنجا دنیائی تشکیل داده اند که از روان خودآگاه بسیار مفصلتر و وسیعتر و گسترده تر است. از نظر فروید، مخصوصا پس راندگی های روان (باعث این گریز می شود). ” پس راندگی ها ” یعنی آنجا که غرایز و تمایلات انسان، میل به بروز و ظهور دارند، ولی انسان مانع بروز و ظهور آنها می شود (به قول او سانسور می کند)، عادات و عرف اجتماعی اجازه نمی دهد که قسمتی از روان خودآگاه انسان (بروز کند). مثلا انسان بر یک امری خشم گیرد (ولی نتواند خشم خود را ارضا کند. البته بیشتر تکیه فروید روی تمایلات جنسی است: انسان از نظر جنسی تمایلی پیدا می کند ولی شرائط و محیط اجتماعی اجازه بروز نمی دهد. چاره ای نمی بیند الا اینکه این میل و به اصطلاح این عشق را فراموش کند.

مثلا به خیابان می رود، چشمش به یک صورت می افتد، دلش به دنبال چشم می رود. ولی انسان حس می کند که نمی شود دنبالش را گرفت، راه بسته است. چاره ای نمی بیند جز اینکه فراموش کند.

منبع از کتاب آنچه فروید گفت

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.in

تبلیغات



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

نظر شما راجع به خودتان چیست؟ آیا انسان شادی هستید یا اینکه فکر می کنید شادی به اندازه کافی در زندگی تان وجود ندارد؟ مطالعه ها نشان می دهند که شاد بودن آدم ها ارثی نیست و این محیط زندگی و شرایط آنهاست که می تواند در روحیه شان تاثیرگذار باشد …

از طرفی، گاهی شادی و خوشی به اندازه کافی در زندگی مان وجود دارد و ما نمی توانیم یا نمی خواهیم آنها را ببینیم. یک ضرب المثل اسپانیولی می گوید که خوشی پنهان، شمع خاموش شده است. یعنی به محض اینکه خود فرد اراده کند، می تواند از گرمای آن بهره ببرد به شرط آنکه بخواهد! ما در اینجا 9 علامت را که نشان دهنده وجود شادی در زندگی افراد است به شما معرفی می کنیم و اگر این نشانه ها در زندگی شما وجود داشته باشند یعنی اینکه زندگی خوب و شادی دارید.

1? اگر دانش آموز خندانی بوده اید

همین الان بلند شوید و به سراغ آلبوم هایتان بروید و یکی دو تا از عکس های دوران دبیرستان را پیدا کنید. حالت چهره تان چگونه است؟ خوشحال و خندان یا بداخلاق و اخمو؟! تحقیق ها ثابت کرده اند که افرادی که در عکس های دوران دبیرستان یا حتی دانشجویی شان، لبخند به لب دارند، 5 برابر کمتر از همکلاسی های اخمو یا بی تفاوت شان طلاق می گیرند و زندگی شادتر و پایدارتری نسبت به آنها دارند. ضمن اینکه افراد خنده رو، بیشتر مورد توجه سایرین هستند و انرژی مثبت آنها باعث می شود که همسرانی خوش خنده و مهربان داشته باشند.

2? اگر خواهر دارید

افرادی که حداقل یک خواهر دارند، اجتماعی تر هستند، خوش بین اند و از توانایی هایشان آگاه ترند و بیشتر از آنها استفاده می کنند. این یک نظر فمینیستی نیست، بلکه نتایج سال ها تحقیق محققان انگلیسی است که به تازگی منتشر شده است. اصلا اگر خودتان هم دقت کنید به این نتیجه می رسید که وجود دختر در خانواده، باعث تلطیف محیط زندگی می شود و خانواده هایی که چند پسر دارند، معمولا روابط خشک و سردی بینشان حاکم است و شاید این موضوع به خاطر طبع خشن تر پسرها نسبت به دخترها باشد.

3? اگر به تلویزیون نمی چسبید

محققان دانشگاه مریلند، 45 هزار آمریکایی را طی 35 سال مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که افراد شاد، کمتر از 30 درصد از وقتشان را در روز به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند، آنها می گویند که شادترها، بیشتر ورزش می کنند، وقت شان را با خانواده شان می گذرانند، مطالعه می کنند و به فکر سلامت خود هستند و همه این کارها باعث می شود که آنها کمتر تلویزیون تماشا کنند.

4? اگر سوغاتی هایتان را جلوی چشم می گذارید

دکتر سوبخالیو بومیرسکی، استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا می گوید: “افراد شاد، سوغاتی ها و عکس های یادگاریشان را بیشتر در معرض دید قرار می دهند تا خاطره روزهای خوش، هر روز برایشان تکرار شود و بتوانند در اولین فرصت، دوباره آن روزهای خوش را با کسانی که دوستشان دارند، تکرار کنند.”

5? اگر ورزش می کنید

محققان دانمارکی می گویند که کسانی که زیاد ورزش می کنند، کمتر دچار استرس می شوند و بیشتر از زندگیشان لذت می برند. در عوض، افراد بی حال و حوصله و آنهایی که اهل ورزش کردن نیستند، 70 درصد بیشتر از سایرین استرس می گیرند و از زندگی خودشان هم راضی نیستند. برای اضافه کردن مقدار بیشتری شادی به زندگی تان، کافی است که روزانه 17 تا 34 دقیقه ورزش کنید.

6? اگر عاشق هستید

پژوهشگران انگلیسی معتقدند که اسیر بودن در دام عشق می تواند شادی بیشتری را نصیب افراد کند. آنها می گویند که یک زوج عاشق، 30 درصد شادتر از سایر افراد جامعه هستند و این امر تنها به دلیل این است که آنها هر کاری را برای جلب رضایت و به دست آوردن آرامش طرف مقابل شان انجام می دهند. 

 

7? اگر وقت تان را با آدم های شاد می گذرانید

برقرار کردن یک رابطه با همسایه ای خوش بین، دوستی امیدوار یا همکاری خنده رو می تواند تاثیر بسیار مثبتی روی روحیه شما داشته باشد. حالا هر چقدر صمیمیت و رفت و آمد شما با این گونه افراد بیشتر باشد، اوقات شادتری را هم در زندگی سپری خواهید کرد. مثلا اگر نصف روزتان را با افراد شاد بگذرانید، 42 درصد و اگر یک سوم از وقت تان را با آنها باشید، 22 درصد شادتر از روزهای قبل خواهید بود.

8? اگر اهل قهوه یا چای گرم هستید

محققان آمریکایی می گویند که آرامش روانی، شادی فیزیکی را به دنبال دارد. آنها رفع خستگی با نوشیدن یک لیوان شکلات، قهوه یا چای گرم را راهی برای رسیدن به آرامش و شادی پس از یک روز کاری سخت می دانند.

9? اگر حداقل 2 دوست صمیمی دارید

کسانی که حداقل 2 دوست صمیمی دارند، بسیار شادتر از سایر افراد هستند و زندگی زناشویی موفق تری را هم تجربه می کنند. دلیل این ادعا هم نتایج تحقیق هایی است که انگلیسی ها روی بیش از 654 زوج انجام داده اند و طی این تحقیق ها به این نتیجه رسیدند که درد دل و مشورت کردن با دوستان صمیمی باعث آرامش روانی افراد می شود و به آنها در تصمیم گیری درست کمک می کند. شاید به همین خاطر باشد که چینی ها می گویند: “دوستان مهربان از برادران نامهربان بهترند!”





ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

 


اگر می خواهید زندگی تان تغییر کند باید طرز فکرتان را تغییر دهید.«همین امروز طرزتفکرتان را عوض کنید.»

البته در کلام خیلی ساده است: «طرز تفکرت را عوض کن تا زندگی ات تغییر کند.» ولی چطور می توان این کار را انجام داد وقتی نمی دانیم باید چه کار کنیم؟ و مهم تر از همه اگر تغییر دادن طرزتفکر تا این حد آسان است، چرا خیلی از افراد این کار را انجام نمی دهند؟ مخصوصا اگر بتوانند با این کار موفق تر باشند و بیشتر از زندگی لذت ببرند؟

جواب این سوال ها را نمی دانیم ولی می دانیم که تغییر دادن طرز تفکر آسان نیست اما ممکن است. همه آنچه شما نیاز دارید این است که محکم و استوار این تکنیک ها را به کار ببرید؛ البته اگر از ته دل می خواهید موفق باشید.

 

1) همان طور فکر کنید که دوست دارید باشید. اگر در دنیای ذهنتان خود را آدم خوشحال یا موفقی ندانید که می تواند از زندگی لذت ببرد، خیلی سخت می توانید در دنیای واقعی چنین آدمی باشید. پس پیش از هر کار در رویاهایتان هم خود را فردی خوشحال، موفق و روبه رشد تصور کنید.

 

2) لبخند بزنید. نتایج تحقیقات نشان داده است لبخند زدن هم اثر جسمی دارد و هم اثر روانی. پس یک لبخند روی لبانتان بنشانید و در مسیر تغییر طرزتفکر قدم بگذارید. در ابتدا، این کار فقط یک عمل فیزیکی بدون روح است اما کم کم جزو صورت شما می شود.

 

3) خودتان را غرق مطالعه و موسیقی کنید. کتاب ها، مقاله ها و مجله هایی بخوانید که به شما کمک کنند بتوانید افکارتان را تغییر و درکتان را افزایش دهید. فیلم ببینید یا به موسیقی هایی گوش کنید که برای شما الهام بخش باشند و برای تغییر تشویقتان کنند.

 

4) کردارتان را تغییر دهید. وقتی کارهایتان را به همان شیوه قدیمی انجام می دهید، نمی توانید در افکارتان تغییری به وجود آورید. کارها را به شیوه ای متفاوت انجام دهید تا بتوانید متفاوت بیندیشید.

 

5) محیط تان را تغییر دهید. محیط اطرافتان را با توجه به طرزتفکر مورد علاقه تان بسازید. فضایی را خلق کنید که شما را به سمت تغییر سوق دهد. یک گلدان به اتاقتان اضافه کنید، رنگ دیوارها را تغییر دهید، یک کتابخانه یا میز کوچک برای خودتان بخرید.

 

6) از موفق ها تقلید کنید. از تجربه و نظرهای کسانی که عاشق طرزتفکرشان هستید و آرزو دارید مثل آنها باشید، استفاده کنید. اگر زنده هستند که این کار بسیار ساده است و اگر در قید حیات نیستند می توانید از آثارشان بهره بگیرید.

 

7) به دیگران کمک کنید (و به خودتان هم) یکی از سریع ترین راه هایی که می تواند طرزتفکر شما را عوض کند، این است که به دیگران توجه و به آنها کمک کنید. مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید یعنی نه غرق در خودتان شوید و نه شیفته و دلباخته دیگران.

 

8) کمی از دوستانتان کمک بگیرید. دیگران را از تصمیمتان باخبر کنید و از آنها کمک بخواهید و نظراتشان را بشنوید. هر چقدر کمک دیگران را بیشتر احساس کنید، بیشتر به موفقیت نزدیک می شوید.

 

9) حرفه ای شوید. اگر دلتان می خواهد به فردی بزرگ تبدیل شوید به مشاوره و نصیحت افراد بزرگ گوش دهید. انسان های حرفه ای در مدت زمان کوتاهی می توانند بهترین راه حل ها و نظرات و عقاید جدید را در اختیار شما بگذارند. البته به شرطی که واقعا در کار خود خبره باشند و فقط اسم و رسم بی پایه و پنهان به هم نزده باشند.

 

10) صبور باشید. آگاه باشید که بیشترین تغییرات در مدت زمانی طولانی و به آرامی صورت می گیرند به شرط اینکه تکرار شوند. پس اگر فورا در مسیر موفقیت نتیجه نگرفتید، تعجب نکنید و مهم تر اینکه تسلیم نشوید. کارتان را ادامه دهید و مطمئن باشید جواب می گیرید.

 

? چطور راه تغییر را ادامه دهیم؟

گاهی بعد از اینکه نگرش مان را تغییر دادیم و به سوی هدفی تازه رفتیم، نمی دانیم چگونه باید راهمان را بدون خستگی و درنگ ادامه دهیم؟ این نکته ها دست شما را برای طی بقیه مسیر تغییر می گیرد.

 

1) با واقعیت روبرو شوید. ممکن است مانعی که در مسیر رسیدن به هدف از سرعت شما می کاهد، خودتان باشید.

وقتی در راه رسیدن به هدفتان به مشکل هایی برمی خورید، اول از همه به دقت بررسی کنید آیا منشاء مشکل خودتان هستید یا خیر؟

 

2) شما هرکاری که بخواهید، می توانید انجام دهید اگرچه شاید نتوانید همه کارهایی را که دوست دارید، انجام دهید. بیشتر اوقات برای رسیدن به هدف چند کار را با هم انجام می دهید ولی حتی با وجود تلاش زیاد، در آخر به کمترین نتیجه می رسید. باید بدانید توجه و تمرکز روی 1 یا حداکثر 2 پروژه در یک زمان، شانس شما را برای رسیدن به نتیجه مطلوب افزایش خواهد داد.

 

3) برای اینکه تصویر واضحی از نتیجه کار داشته باشید، تمرکز کنید. اول اینکه روی پروژه هایی که برعهده گرفته اید، کاملا تمرکز داشته باشید تا بتوانید تشخیص دهید واقعا چه کارهایی باید انجام گیرد. برنامه ای گام به گام برای کارهایی که باید در زمان های مشخص انجام دهید، بنویسید.

 

4) آنچه روی کاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن شماست، خیال! بیشتر افراد علاقه ای به نوشتن برنامه هایشان روی کاغذ ندارند. نوشتن برنامه روی کاغذ اولین قدم برای حرکت رو به جلوست. خیلی ها بدون برنامه پروژه هایشان را شروع می کنند ولی خیلی زود گیج می شوند زیرا مشکلات فرعی زیادی سر راهشان به وجود می آید.

 

5) حرکت، به این معنی نیست که پیشرفت کرده اید. بعضی از افراد با اینکه به سختی کار می کنند، به هدفشان نزدیک تر نمی شوند. این یکی از نتایج بی برنامگی است. برای پیشروی باید فعالیت های مناسبی در زمان های مناسب انجام دهید.

 

6) انتخاب نکردن، یک انتخاب است. زیاد فکرکردن درباره آنچه انتخاب می کنیم، مانع دیگری است که ما خودمان سر راهمان قرار می دهیم و باعث رکودمان می شود. «من می توانم A، B یا C را انجام دهم ولی بهتر است بیشتر فکر کنم» و شروع می کنیم به ارزیابی کردن… ولی در واقع هیچ وقت نمی توانیم تصمیم بگیریم و کاری که انجام می دهیم، در حقیقت تصمیم می گیریم هیچ کاری نکنیم؟ ولی اگر کاری نکنید به چیزی نمی رسید.

 

7) روی آنچه به نتیجه می رسد، تمرکز کنید. خیلی از افراد در پیداکردن راه هایی که به نتیجه نمی رسند، استادند و به همین دلیل هیچ تلاشی هم نمی کنند. انرژی منفی را در خود انباشته نکنید. انرژی های مثبتتان را افزایش دهید و روی چیزهایی تمرکز کنید که به درد شما می خورند و به نتیجه می رسند.

 

8) اگر اقدامی به نتیجه نمی رسد، متوقفش کنید. یک اقدام احمقانه: «کاری را بارها و بارها با یک شیوه انجام دهید و انتظار داشته باشید که به نتیجه ای متفاوت برسید.»

 

خیلی ها به دلیل غرور، لجاجت یا تعصب، شیوه ای را تکرار می کنند که به نتیجه نمی رسد. شعاری جدید برای خود انتخاب کنید و دیگر کارتان را به شیوه قبلی انجام ندهید. وقتی روش هایی موثر نیستند انجام دادنشان را متوقف کنید. 

 

9) وقتی نمی دانید، کمک بخواهید. ما نمی توانیم همه چیز را بدانیم. نمی توانیم همه مشکلات را حل کنیم. وقتی به مشکلی برمی خورید، از دیگران کمک بخواهید. از یک تاجر، مشاور، وکیل یا مربی مشاوره بگیرید.


10) اگر کاری شما را خوشحال نمی کند، انجامش ندهید. برای اینکه به هدفتان برسید، باید سختی هایی را بپذیرید و ممکن است هر لحظه نتوانید از کارتان لذت ببرید ولی در کل باید کارتان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشید.

در غیر این صورت اهدافتان را ارزیابی و راهی را پیدا کنید که از پیمودنآن لذت ببرید.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

آیا شما یک فرد استرسی هستید یا با چنین افرادی سر و کار دارید؟ به راستی مشخصات افراد استرسی چیست و چه خصوصیاتی در این افراد بیشتر دیده می شود. دراین مطلب به طور خلاصه بارزترین مشخصات افراد استرسی را بیان می کنیم. اگر این خصوصیات را درخود دیدید سعی کنید دررفع و اصلاح خود بکوشید چون با استرس نمی توان به آرامی زندگی کرد و داشتن یک زندگی خوب و آرام حق شماست.

 


" افراد پر استرس آنقدر نگران موفقیت و ارزشمند بودن هستند که فرصتی برای آرامش و تفریح ندارند"

آیا در قبال کار دیگران بیش از اندازه مسوولیت پذیر هستید؟

آیا خودتان را مجبور می کنید که تندتر و سریع‌تر از دیگران کارها را انجام دهید؟

آیا برای برد بازی می کنید؟

آیا تند غذا می خورید؟

آیا انتظار در صف شما را خشمگین و ناراحت می کند؟

افراد دارای الگوی رفتاری پر استرس دارای خصوصیات زیر هستند:

رقابت جویی

این افراد به طور معمول رقابت جو هستند، آنها آنقدر نگران موفقیت و ارزشمند بودن هستند که فرصتی برای آرامش و تفریح ندارند.

فوریت زمانی

افراد با الگوی رفتاری استرس، با عجله و شتاب زده عمل می کنند. حس می کنند انگار وقت کافی برای انجام دادن کارهایی که از آنها خواسته شده، ندارند.

خصومت

احساس شتاب زدگی در این افراد موجب می شود زمانی که تأخیر دارند یا کسی در سر راهشان قرار می گیرد، خشمگین شوند. رقابت جویی آنها مانع از ایجاد روابط صمیمانه با دیگران می شود. چون نسبت به هرکسی که ممکن است از آنها جلو بیفتد، حالت تدافعی دارند.

نیاز به کنترل:

این افراد نیاز بیش از حدی به کنترل وقایع زندگی خود مثل رفتار اطرافیانشان دارند.

تاوان جسمی و هیجانی که افراد دارای الگوی رفتاری استرس می دهند، بسیار بالاست، همچنین بیشتر مستعد بیماری قلبی هستند و در مقابل مرگ، شدیداً آسیب پذیرند. یکی از دلایلی که این افراد اینقدر از فشارهای زندگی رنج می برند، این است که در پذیرفتن آنچه که می توانندکنترل کنند و آنچه که نمی توانند، مشکل دارند. در حالیکه اگر به بعضی رویدادهای زندگی اجاره دهید سیر عادیشان را طی کنند، بهتر کنترل می شوند!

" افراد با الگوی استرس خود را فرسوده می کنند و در وضعیت نامطلوبی قرار می گیرند "

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

وظیفه اصلی من این است که انتخابهای مهم انجام دهم

انتخاب بین اینکه چگونه روزی داشته باشم. امروز می توانم به دلیل بد بودن هوا تمام روز شکوه کنم یا  بایت اینکه آسمان صاف و زیبا است و اتاقم پنجره ای دارد که از آن به گیاهان و درختان نگاه کنم خدا را شکر کنم.

امروز می توانم به دلیل نداشتن پول غمگین باشم یا به دلیل اینکه وضعیت مالی ام این امکان را به من می دهد تا برای خریدهایم عاقلانه تصمیم گیری کنم و از هدر دادن پول خودداری کنم شاد باشم.

امروز می توانم بابت سرماخوردگی جزئی که دارم تمام مدت غر بزنم یا از لحظات زندگی ام نهایت استفاده را ببرم.

امروز می توانم بایت امکاناتی که والدینم دراختیار من نگذاشته اند تاسف بخورم یا بایت اینکه مرا به دنیا آورده اند و فرصت زندگی را دراختیار دارم ازآنها قدردانی کنم.

امروز می توانم به خاطر خارهای گل رز گریه کنم یا بایت خارهایی که گل همراه خود دارند جشن بگیرم.

امروز می توانم به خاطر کم بودن دوستان خود غصه بخورم یا برای رقم زدن دوستی های جدیدد دست به کار شوم.

امروز می توانم برای رفتن به سرکار مویه کنم یا بابت شغلی که دارم فریاد شادمانی سر دهم.

امروز می توانم به خاطر اجبار درانجام کارهای خانه با یاس، اعتراض کنم یا بابت اینکه خداوند سرپناهی برای روح و جسم و روانم تامین کرده احساس غرور کنم.

امروز درپیش است و درانتظار تا من آن را شکل دهم و من اینجا مجسمه سازی هستم که می خواهد دست به کار شود تاتندیسی زیبا از امروز و تمام روزهای زندگی بسازد.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع


سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

مراقبه یا مدیتیشن ، حالت دگرگون هشیاری از راه انجام مناسک یا تمرینهای خاصی حاصل می شود. این تمرینها عبارتند از : کنترل و تنظیم تنفس، محدود کردن شدید میدان توجه ، نادیده گرفتن محرکهای بیرونی ، قرار دادن بدن درحالتهای یوگایی و ساختن نصویرهای ذهنی از رویداد یا نمادی معین. حاصل این عملیات قرار گرفتن درحالت ذهنی خوشایند و تااندازه ای دگرگونه است که درآن شخص احساس آرامش جسمی و روانی می کند.


بعضی ها پس از تمرینهای مراقبه ممکن است به تجربه های عرفانی دست یابند که طی آن خود آگاهی خویش را از دست می دهند و به احساسی سرشار از هشیاری وسیع دست می یابند. این اعتقاد که مراقبه می تواند به تغییر هشیار ی منجر شود به زمانهای بسیار دور بر می گردد. درادبیات بودایی، هندی ، تصوف مشرق زمین و درادیان مختلف به این موضوع اشاره شده است و مناسکی آموزش داده شده که با انجام آن می توان به تغییر سطح هشیاری دست یافت.

دوشیوه متداول درمراقبه وجود دارد:

1- مراقبه راهگشا: دراین شیوه فرد ذهن خود را پالوده می نماید تا آماده دریافت تجارب نو شود.

2-مراقبه متمرکز: دراین روش فرد از طریق توجه فعال به یک شی ، واژه یا فکر به نتیجه مطلوب دست می یابد.

نمونه ای از دستورالعمل مراقبه راهگشا بدین شرح می باشد:

دراین شیوه ابتدا باید تصمیم بگیرید هیچ کاری نکنید. به هیچ چیز فکر نکنید و هیچ تلاشی از خود نشان ندهید. کاملا آرام باشید و ذهن و جسم خود را به حال خود رها سازید. از جویبار همیشه درتغییر افکار و احساساتی که ذهنتان درآن غوطه ور است بیرون بیایید و به تماشای جریان شتابان این جویبار بایستید. مواظب باشید دراین جویبار فرو نیفتید. به بیان استعاره دیگر : افکار ، احساسات و آرزوهایتان را نظاره کنید که همچون دسته ای پرنده درآسمان پرواز میکند . بگذارید آزادانه پرواز کنند . فقط تماشا کنید. اما مراقب باشید و نگذارید پرندگان شما را با خود به ابرها بکشانند.

این هم نمونه ای از دستورالعمل مراقبه متمرکز:

هدف دراین جلسه این است که چیزهایی درباره تمرکز بیاموزیم. باید افکارتان را روی این گلدان آبی متمرکز کنیدو منظور تمرکز بر قسمتهای مختلف گلدان نیست ، بلکه باید سعی کنید گلدان را فی نفسه بدانسان که هست بدون توجه به ارتباط آن با اشیای دیگر ببینید. هرنوع فکر ، احساسات ، صدا یا احساس بدنی دیگر را به کلی نادیده بگیرید.

مشاهده شده که پس از چند جلسه مراقبه متمرکز ، مردم معمولا پیامدهای چندی را گزارش می کنند. مانند ادراک دگرگونه و روشن از گلدان ، نوعی کوتاه شدگی زمان به ویژه دربازنگری به گذشته ، ادراک متضاد از قبیل گویی کلدان تمام میدان بینایی را پر می کند و گاهی پر نمی کند. کاهش تدریجی محرکهای بیرونی ( حواس پرتی کمتر) و درنهایت کاهش ثبت هشیارانه محرکها و احساس لذت و خشنودی.

درتحقیقات مشخص شده که مراقبه می تواند تغییرات شناختی درفرد به وجود بیاورد. همچنین از آنجایی که مراقبه سطح و درجه انگیختگی را کاهش می دهد می تواند برای افراد مضطرب بسیار مفید باشد. زیرا این افراد به سادگی تحت فشار روانی قرار می گیرند و کاهش سطح انگیختگی درآنان می تواند سبب کاهش اضطراب شود.

امروزه از روشهای مختلف مراقبه مانند تمرکز ، یوگا ، ساختن نصویرهای ذهنی ، محدود کردن میدان توجه دردرمان بسیاری از مشکلات روحی استفاده می شود ولی باید توجه داشت که انجام صحیح و علمی این روشها نیازمند شناخت دقیق می باشد که مسلما بایستی توسط اهل فن و افراد آشنا انجام شود.

منبع : روانشناسی هیلیگارد

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >