بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 321
کل بازدیدها: 2259977
تمایز سلولی می توانند با خصوصیاتی مانند کسب صفات اختصاصی در طول چندین
مرحله از تکوین توصیف شود که به موجب آن، جمعیت های سلولی شبه پروژنیتورها و
بنیادی می توانند در نهایت فنوتیپ خاصی با عملکردهای سلولی بسیار اختصاصی
را به دست آورند.
فرآیند بالغ شدن مداوم می تواند به موازات کاهش ظرفیت
تکثیر انواع سلول های مختلفی انجام گیرد که به عنوان بافت های اختصاصی در
مرحله پس از میتوز عمل می کنند. بر عکس، جمعیت های سلولی دیگری (مانند سلول
های ایمنی مجزا) ممکن است پس از تحریک تکثیر یافتن، عملکرد اختصاصی خود را
انجام دهند. درحالیکه این فنوتیپ های تمایز یافته در کل بدن ارگانیسم
کارآمد به وظایف اختصاصی مناسب خود عمل می کنند،
طبیعت ممکن است جایگزین
های جالبی را در این مفاهیم حیات ارائه دهد: گاهی اوقات، مراحل تمایز به
نظر می رسد که قابل معکوس شدن هستند. بنابراین، تمایز برگشتی یا retrodifferentiation
و اساساً جوان سازی و احیا ممکن است با از دست رفتن خصوصیاتی که سلول
تمایز یافته در طی فرآیند بلوغ کسب کرده است، رخ دهد. در نتیجه، تمایز
برگشتی و جوان سازی می تواند پتانسیل بالایی را برای ترمیم بافت و تکثیر
سلولی فراهم آورد. هرچند، ناکارآمدی تنظیمی در این فرآیندهای تکین برگشتی
ممکن است خطر تشکیل تومور را نیز به همراه داشته باشد.
یک مطالعه جدید نشان می دهد افرادی که سابقه ضربه به سر داشته و در نزدیکی
مناطقی که از آفت کش paraquat استفاده می شود، زندگی و یا کار کرده اند
ممکن است سه برابر بیشتر احتمال ابتلا به بیماری پارکینسون داشته باشند.
این مطالعه در نوامبر2012 درمجله پزشکی نورولوژی آمریکا به چاپ رسیده است.
به گزارش بنیان به نقل از medicalxpress؛ دکتر Beate Ritz از دانشگاه UCLA
گفت: "درحالی که هر یک از این دو عامل به خودی خود با افزایش خطر ابتلا به
پارکینسون درارتباط است، ترکیب آنها با هم سبب افزایش خطرابتلا به این
بیماری می شود. او گفت: این مطالعه نشان می دهد که روند فیزیولوژیکی ناشی
ازضربه به سر ممکن است آسیب پذیری سلول های مغزی را دربرابرآفت کش هایی که
می تواند برای مغز سمی باشند، افزایش می دهد، به عنوان مثال قرار گرفتن در
معرض دوز پایین مزمن آفت کش ها ممکن است خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را
پس از ضربه به سر افزایش دهد. "
در این مطالعه 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون و 754 فرد عاری از این
بیماری که همه آنها در یک منطقه کشاورزی در مرکز کالیفرنیا زندگی می کردند،
مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر گونه آسیب به سر خود را که سبب
از دست دادن هوشیاری حدقل به مدت بیش از پنج دقیقه شده بود گزارش کردند.
محققان میزان مواجهه شرکت کنندگان با علف کش های را بر اساس فاصله 500 متری
با خانه و یا محل کارآنها، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
مشخص کردند.
تعداد افراد مبتلا به بیماری پارکینسونی که احتمال ضربه به سرهمراه با از
دست دادن هوشیاری بیش از پنج دقیقه را داشتند نسبت به افرادسالم، دو برابر
بود. از 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون، 42 نفر (12 درصد)، در مقایسه
با 50 نفر(7 درصد) از 754 فرد سالم ، سابقه چنین ضربه ای را به سرداشتند.
36 درصد احتمال مواجهه با پاراکوات درافراد مبتلا به بیماری پارکینسون نسبت به افراد سالم بیشتر بود.
missing an intimate relationship (emotional loneliness) or missing a wider
social network (social loneliness).
احساس تهایی متمایز کننده بهزیستی اجتماعی و احساس فقدان ارتباط درونی و(احساس تهایی عاطفی)یا فقدان روابط اجتماعی گسترده (احساس تنهایی اجتماعی) است.
Loneliness is one of the main indicators of social well-being. It reflects
an individual’s subjective evaluation of his or her social participation or
isolation. Investigating social participation and isolation requires the identification
of the objective characteristics of the functioning of communities
and the sizes, compositions, and functioning of networks of personal relationships.
احساس تنهایی یکی از مهترین شاخصه های بهزیستی اجتماعی است.احساس تنهایی منعکس کننده ارزریابی ذهنی از مشارکت یا انزوای اجتماعی شخص است.ارزیابی انزوا یا مشارکت اجتماعی مستلزم شناسایی ویژگی های عینی از کارکردهای اجتماعی دارد و نیز ترکیب شبکه های روابط بین فردی میباشد.
Perlman and Peplau (1981) formulated loneliness as “the unpleasant
experience that occurs when a person’s network of social relationships is
deficient in some important way, either quantitatively or qualitatively” (p. 31).
A second definition explicitly takes into account the standards that are central
in the evaluation process leading to loneliness: Loneliness is a situation
that occurs from a lack of quality relationships. This includes “situations in
which the number of existing relationships is smaller than is considered
desirable or admissible, as well as situations where the intimacy one wishes
for has not been realised” (De Jong Gierveld 1987:120). In both definitions,
loneliness is considered to be an expression of negative feelings of missing
relationships and occurs in individuals of all ages.
پرلمن و پپلوآ (1981) احساس تهایی را بصورت " رخداد یک تجربه نا خوشایند زمانیکه شبکه ها شبکه روابط بین فزدی در چند زمینه مهم چه به لحاظ کمی چه کیفی کاهش میابد". تعریف دیگری بطور آشکار مربوط به استانداردهایی است که در فرآیندهای اساسی رسیدن به احساس تنهایی دخیل اند:احساس تهایی شرایط است که در اثر فقدان روابط با کیفیت است.این حالت شامل تعدادی روابط است که کوتاه تر از آنچه که مورد انتظار است نه پذیرفتنی است و نه دلخواه. در هردو تعریف احساس تنهایی بصورت تجربه منفی از ازدست دادن روابط بین فردی در نظر گرفته شده است که در هر گروه سنی اتفاق می افتد.
Loneliness is one of the possible outcomes of the evaluation of a situation
in which an individual has a small number of relationships. However,
many determinants work together in explaining why some people with
small numbers of social contacts consider themselves lonely whereas others
feel good and sufficiently embedded.
احساس تنهایی یکی از پیامدهای احتمالی ارزیابی موقعیتی است که شخص خودش را کوچکترین عضو روابط می پندارد. با این حال شاخصه های زیادی در اینکه چرا برخی افراد با وجود در نظر گرفتن خود به عنوان کوچکترین عضو روابط احساس تنهایی میکنند و برخی دیگر به خوبی در گیر میشوند.
Among these determinants is the presence or absence of an intimate partner (Dannenbeck 1995; Dykstra and De Jong Gierveld 2004; Peters and Liefbroer 1997; Waite and Gallagher 2000; Wenger et al. 1996); the size and functioning of family relationships, particularly parent-child bonds (De Jong Gierveld and Peeters 2003; Kaufman and Uhlenberg 1998; Kitson and Morgan 1990; Pinquart 2003);nonkin relationships and participation in volunteer work, clubs, and the church(Pilusuk and Minkler 1980; Van Tilburg et al. 1998; Wagner, Schütze, andLang 1999); personality traits (Jones and Carver 1991; Windle and Woods2004); gender (Baltes, Freund, and Horgas 1999; Borys and Perlman 1985);and health (Havens and Hall 2001; Kramer et al. 2002; Mullins, Elston, andGutkowski 1996; Penninx et al. 1999; Steverink et al. 2001).
بین این شاخصه ها حضور یا عدم حضور دوست صمیمی ، اندازه و عملکرد روابط فامیلی بخصوص رشته ارتباطی والد کودک ، روابط غیر خویشاوندی و مشارکت در کارهای داوطلبانه ، کلیسساها و کلوپ ها،ویژگی های شخصیتی،جنسسیت، وس لامت جسمانی از مهمترین انها میباشند.
Two components of loneliness can be distinguished. Weiss (1973) differentiated
between emotional loneliness, stemming from the absence of an
intimate relationship or a close emotional attachment (e.g., a partner or a
best friend), and social loneliness, stemming from the absence of a broader
group of contacts or an engaging social network (e.g., friends, colleagues,
and people in the neighborhood). Emotional loneliness arises, for example,
when a partner relationship dissolves through widowhood or divorce and is
characterized by intense feelings of emptiness, abandonment, and forlornness.
Young people who have moved to places where they are newcomers
frequently report social loneliness.
دو جز احساس تنهایی میتوانند از هم متمایز گردند.وایز بین تنهایی هیجانی که ریشه در عدم حضور ارتباط عاطفی یا بسته شدن وابستگی عاطفی دارد.و تنهایی اجتماعی که ریشه در فقدان گروه ارتباطی وسعیتر یا شبکه اجتماعی دلنشین دارد. تنهایی عاطفی زمانی برانگیخته میشود که روابط دوستانه مثلا به دلیل طلاق از بین برود که بصورت احساس تهی بودن یاس و بیکسی مشخص میشود.افراد جوان رمانیکه به عنوان تازه وارد به مکانهایی وارد میشوند متعاقبا گزارشی از احساس تنهایی اجتماعی داده اند.
missing an intimate relationship (emotional loneliness) or missing a wider
social network (social loneliness).
احساس تهایی متمایز کننده بهزیستی اجتماعی و احساس فقدان ارتباط درونی و(احساس تهایی عاطفی)یا فقدان روابط اجتماعی گسترده (احساس تنهایی اجتماعی) است.
Loneliness is one of the main indicators of social well-being. It reflects
an individual’s subjective evaluation of his or her social participation or
isolation. Investigating social participation and isolation requires the identification
of the objective characteristics of the functioning of communities
and the sizes, compositions, and functioning of networks of personal relationships.
احساس تنهایی یکی از مهترین شاخصه های بهزیستی اجتماعی است.احساس تنهایی منعکس کننده ارزریابی ذهنی از مشارکت یا انزوای اجتماعی شخص است.ارزیابی انزوا یا مشارکت اجتماعی مستلزم شناسایی ویژگی های عینی از کارکردهای اجتماعی دارد و نیز ترکیب شبکه های روابط بین فردی میباشد.
Perlman and Peplau (1981) formulated loneliness as “the unpleasant
experience that occurs when a person’s network of social relationships is
deficient in some important way, either quantitatively or qualitatively” (p. 31).
A second definition explicitly takes into account the standards that are central
in the evaluation process leading to loneliness: Loneliness is a situation
that occurs from a lack of quality relationships. This includes “situations in
which the number of existing relationships is smaller than is considered
desirable or admissible, as well as situations where the intimacy one wishes
for has not been realised” (De Jong Gierveld 1987:120). In both definitions,
loneliness is considered to be an expression of negative feelings of missing
relationships and occurs in individuals of all ages.
پرلمن و پپلوآ (1981) احساس تهایی را بصورت " رخداد یک تجربه نا خوشایند زمانیکه شبکه ها شبکه روابط بین فزدی در چند زمینه مهم چه به لحاظ کمی چه کیفی کاهش میابد". تعریف دیگری بطور آشکار مربوط به استانداردهایی است که در فرآیندهای اساسی رسیدن به احساس تنهایی دخیل اند:احساس تهایی شرایط است که در اثر فقدان روابط با کیفیت است.این حالت شامل تعدادی روابط است که کوتاه تر از آنچه که مورد انتظار است نه پذیرفتنی است و نه دلخواه. در هردو تعریف احساس تنهایی بصورت تجربه منفی از ازدست دادن روابط بین فردی در نظر گرفته شده است که در هر گروه سنی اتفاق می افتد.
Loneliness is one of the possible outcomes of the evaluation of a situation
in which an individual has a small number of relationships. However,
many determinants work together in explaining why some people with
small numbers of social contacts consider themselves lonely whereas others
feel good and sufficiently embedded.
احساس تنهایی یکی از پیامدهای احتمالی ارزیابی موقعیتی است که شخص خودش را کوچکترین عضو روابط می پندارد. با این حال شاخصه های زیادی در اینکه چرا برخی افراد با وجود در نظر گرفتن خود به عنوان کوچکترین عضو روابط احساس تنهایی میکنند و برخی دیگر به خوبی در گیر میشوند.
Among these determinants is the presence or absence of an intimate partner (Dannenbeck 1995; Dykstra and De Jong Gierveld 2004; Peters and Liefbroer 1997; Waite and Gallagher 2000; Wenger et al. 1996); the size and functioning of family relationships, particularly parent-child bonds (De Jong Gierveld and Peeters 2003; Kaufman and Uhlenberg 1998; Kitson and Morgan 1990; Pinquart 2003);nonkin relationships and participation in volunteer work, clubs, and the church(Pilusuk and Minkler 1980; Van Tilburg et al. 1998; Wagner, Schütze, andLang 1999); personality traits (Jones and Carver 1991; Windle and Woods2004); gender (Baltes, Freund, and Horgas 1999; Borys and Perlman 1985);and health (Havens and Hall 2001; Kramer et al. 2002; Mullins, Elston, andGutkowski 1996; Penninx et al. 1999; Steverink et al. 2001).
بین این شاخصه ها حضور یا عدم حضور دوست صمیمی ، اندازه و عملکرد روابط فامیلی بخصوص رشته ارتباطی والد کودک ، روابط غیر خویشاوندی و مشارکت در کارهای داوطلبانه ، کلیسساها و کلوپ ها،ویژگی های شخصیتی،جنسسیت، وس لامت جسمانی از مهمترین انها میباشند.
Two components of loneliness can be distinguished. Weiss (1973) differentiated
between emotional loneliness, stemming from the absence of an
intimate relationship or a close emotional attachment (e.g., a partner or a
best friend), and social loneliness, stemming from the absence of a broader
group of contacts or an engaging social network (e.g., friends, colleagues,
and people in the neighborhood). Emotional loneliness arises, for example,
when a partner relationship dissolves through widowhood or divorce and is
characterized by intense feelings of emptiness, abandonment, and forlornness.
Young people who have moved to places where they are newcomers
frequently report social loneliness.
دو جز احساس تنهایی میتوانند از هم متمایز گردند.وایز بین تنهایی هیجانی که ریشه در عدم حضور ارتباط عاطفی یا بسته شدن وابستگی عاطفی دارد.و تنهایی اجتماعی که ریشه در فقدان گروه ارتباطی وسعیتر یا شبکه اجتماعی دلنشین دارد. تنهایی عاطفی زمانی برانگیخته میشود که روابط دوستانه مثلا به دلیل طلاق از بین برود که بصورت احساس تهی بودن یاس و بیکسی مشخص میشود.افراد جوان رمانیکه به عنوان تازه وارد به مکانهایی وارد میشوند متعاقبا گزارشی از احساس تنهایی اجتماعی داده اند.
مطالب ارائه شده جمع آوری مقالات علمی میباشد و معنی نظر نویسنده نمی باشد. موارد نظر شخصی بعنوان نظر مولف ذکر شده(امیدمولایی)
خودارضائی با نام علمی ( masturbation ) به معنای انجام عملی توسط خود فرد جهت رسیدن به اوج لذت جنسی یا ارضای جنسی (urgasm ) بدون عمل نزدیکی (intercours ).البته این تعریف کامل نمیباشد چون ممکن است این عمل توسط همسر و زوج جنسی بدون عمل نزذیکی صورت گیرد. لذا اصطلاح (masturbation ) طیف گستردهای را شامل میگردد که بسته به مذهب و فرهنگ و شرایط روحی و جسمی فرد متفاوت است وممکن است در فردی بعنوان اقدام درمانی یا بعنوان قسمتی از نزدیکی قلمداد گردد.