بازدید امروز: 134
بازدید دیروز: 509
کل بازدیدها: 2233590 خرداد 91 - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

دانشمندان اعلام کردند: ساز زدن ساختمان مغز را تغییر داده، انعطاف‌پذیری آن را تحریک کرده و انسان را باهوش می‌کند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ به باور دانشمندان، ساز زدن امکان ارتقای مهارت‌های معرفتی و فکری را فراهم می‌کند.

مطالعات پیشین به تفاوت ساختار مغزی موسیقی‌دانان و افرادی که ساز نمی‌زنند، پی برده بودند. در واقع مغز موسیقی‌دانان از دو جنبه ساختاری و عملکردی متفاوت است.

به گفته دانشمندان یک شروع ساده برای ساز زدن هم می‌تواند فیزیولوژی عصبی مغز را تغییر دهد.

این دانشمندان و به ویژه «لوتز جانکه» استفاده از موسیقی را برای درمان بیماری‌های روانشناختی پیشنهاد می‌دهند.

بر اساس مطالعات دانشمندان، آن بخش از مغز که در پردازش موسیقی نقش دارد، در پردازش دیگر فعالیت‌ها از جمله حافظه یا مهارت‌های زبانی نیز تأثیرگذار است.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 

مضرات زیادی تمیز بودن

افراد جوانی که بیش از حد از صابون‌های آنتی باکتریال حاوی تریکلوسان استفاده می‌کنند، ممکن است بیشتر از انواع آلرژی رنج ببرند و همچنین بزرگسالان نیز با قرار گرفتن در معرض سطوح بالاتر ماده شیمیایی بیسفنول A با خطر تاثیر منفی آن بر سیستم ایمنی بدن مواجه خواهند شد.
تریکلوسان یک ترکیب شیمیایی است که بطور گسترده‌ای در صابون‌های آنتی باکتریال، خمیردندان، خودکار، کیسه پوشک یا وسایل پزشکی مورد استفاده است. بیسفنول A در بسیاری از پلاستیک‌ها و غیره برای مثال بعنوان محافظ در جداره کنسروهای غذا بکار می رود.
هردوی این مواد شیمیایی جزء گروه سموم محیطی موسوم به ترکیبات اخلالگر درون ریز (EDCs)هستند که تصور می‌شود با تقلید یا تحت تاثیر قرار دادن هورمون‌ها بر سلامت انسان اثر منفی می‌گذارند.
محققان دانشگاه میشیگان، طی تحقیقات خود دریافتند که افراد بالای 18 سال دارای سطوح بالاتر بیسفونل A، از سطوح بالاتر آنتی‌بادی سیتومگالوویروس (CMV) برخوردار بودند که نشان می‌دهد سیستم ایمنی سلولی آنها درست عمل نمی‌کند.
محققان همچنین دریافتند که افراد 18 سال و پایین‌تر که میزان بیشتری تریکلوسان در بدنشان وجود داشت بیشتر در معرض ابتلا به آلرژی و تب یونجه بودند. اکنون این نگرانی وجود دارد که این ترکیبات سمی بیش از آنچه تصور می‌شد برای بدن انسان مضر است.
یافته های جدید در مورد تریکلوسان در گروه سنین پایین از فرضیه بهداشت حمایت می‌کند که طبق آن زندگی در یک محیط کاملا تمیز و بهداشتی ممکن است جلوی ورود میکرواورگانیسم‌هایی را که برای رشد سیستم ایمنی مفید است به بدن بگیرد. همچنین در تحقیقاتی دیگر توسط محققان دانشگاه فلوریدا مشخص شده که تریکلوسان بر سلامت مغز جنین‌ها در رحم مادران تاثیر منفی دارد.
طبق این تحقیقات، تریکلوسان بر جریان خون در رحم تاثیر گذاشته که باعث می‌شود اکسیژن کافی به مغز جنین نرسد.



ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 
لباس های تنگ: افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند. همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.
لباس های گشاد: افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند.
لباس های تیره: افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند به ندرت عصبانی می شوند و و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.
لباس های روشن: افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند. افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند
سبز
انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.
آبی
اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند . آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.
مشکی
بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.
قهوه ای
این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.
خاکستری
انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش
می گردند . آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.
سفید
افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.
رنگهای روشن
انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد.

 روان شناسی لباس

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 
سلامت نیوز: ورود به این مکان اجازه نمی‌خواهد. برای وارد شدن به اینجا از هیچ چیز نباید خجالت کشید. کلینیک‌های سلامت جنسی یکی دو سالی است که در تهران و بخصوص در برخی بیمارستان‌های دولتی تاسیس شده‌اند، اما بسیاری از مردم از وجود آنها بی‌خبرند یا اصلا نمی‌دانند که می‌توانند برای حل مشکلات جنسی‌شان به این مراکز مراجعه کنند.

گرچه سیاست وزارت بهداشت از تاسیس این مراکز، دستیابی به سلامت عمومی است، اما به نظر می‌رسد نبود اطلاع‌رسانی کافی موجب شده شهروندان از چگونگی و عملکرد این‌گونه کلینیک‌ها زیاد باخبر نباشند.

دکتر عباسعلی ناصحی، مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت توضیح می‌دهد: مرکز سلامت روان وزارت بهداشت درصدد است تا در هر دانشگاه علوم پزشکی کلینیک سلامت جنسی خانواده تاسیس کند، البته تعداد مراکز مشاوره‌ای، آموزشی و دانشگاهی کشور، در حال حاضر اندک هستند و این مراکز نمی‌توانند پاسخگوی نیاز مراجعان باشند.

مکانی برای کمک به حفظ سلامت جنسی
دکتر لیلی چمنی تبریز، مسوول کلینیک سلامت جنسی یک مرکز فوق تخصصی هم تاکید می‌کند: هماهنگی و سازگاری جنبه‌های جسمی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی در انسان مستلزم برخورداری از سلامت جنسی است و پرداختن به این مساله دلیل راه‌اندازی کلینیک‌های سلامت جنسی است.

او می‌افزاید: از آنجا که بیماری‌های آمیزشی، تاثیر مستقیمی روی سلامت فرد و و ارتباطش با جنس مخالف می‌گذارد، ضروری است مرکزی تخصصی برای ارائه خدمات آموزشی و درمانی از بعد روان‌شناسی و پزشکی برای درمان این بیماری‌ها وجود داشته باشد.

به گفته او، این کلینیک‌ها برای پاسخگویی به نیازهای افراد در بخش‌های تشخیص و درمان مشکلات جنسی در مردان و زنان، آموزش بهداشت جنسی، تشخیص و درمان بیماری‌های قابل انتقال از راه تماس جنسی و بیماری‌های ویروسی تناسلی (تبخال‌های تناسلی)، ارائه مشاوره در زمینه مشکلات عاطفی و روانی بین اعضای خانواده و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان‌ طراحی شده‌اند.

شیوع بالای اختلالات جنسی در جامعه

دکتر ناصحی، روانپزشک با تاکید بر این‌که بروز مشکلات جنسی میان یک زوج، سلامت کل خانواده را به خطر می‌اندازد، می‌گوید: اختلال در سلامت جنسی هم برای خود فرد عوارضی نظیر افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد‌به‌‌نفس و انزوا را به همراه دارد و هم باعث بروز مشکل در حوزه روابط خانوادگی و زناشویی می‌شود که در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی یا حقوقی ختم شود.

براساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت بهداشت، تحقیقات نشان داده است که حدود 10 درصد از مردان دچار ناتوایی جنسی هستند. حدود 30 تا 40 درصد از مردان به اختلال انزال زودرس مبتلا هستند. نزدیک به 35 تا 40 درصد زنان نیز مبتلا به یکی از انواع اختلال‌های جنسی هستند.

همچنین اختلالات جنسی می‌توانند به عنوان یکی از پیامدها یا عوارض برخی بیماری‌های جسمی تلقی شوند. مثلا 30 تا 35 درصد افراد مبتلا به دیابت و 60 درصد افرادی که سکته قلبی می‌کنند یا مبتلا به نارسایی تنفسی هستند به نوعی اختلال جنسی نیز مبتلا می‌شوند.

مقاومت فرهنگی

به گفته دکتر ناصحی نوعی مقاومت و شرم فرهنگی نسبت به مسائل جنسی در کشور ما شکل گرفته است که ریشه مذهبی ندارد و متون مذهبی که به طور آشکار به بهداشت جنسی و اهمیت مسائل جنسی اشاره می‌کنند، گواه این مدعاست.

این روانپزشک می‌افزاید: این سد فرهنگی منجر به آن شده است که بسیاری از افراد از طرح مشکلات جنسی خود بیم داشته باشند و برای درمان اقدام نکنند، در حالی که هر چه میزان آگاهی مردم ما راجع به بهداشت جنسی بیشتر باشد ابتلا به بیماری‌هایی چون ایدز، کمتر می‌شود.



ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 
اضطراب عبارت از یک احساس ناراحت کننده و مبهم از ترس، وحشت یا احساس خطر با منشا ناشناخته است که بر فرد مستولی می‌شود.

متخصصان روانشناسی بالینی در مرکز پزشکی مایوکلینیک در سایت رسمی این مرکز به چند نکته مهم و مفید برای پیشگیری از حملات اضطرابی اشاره کرده‌اند که به قرار زیر است:

- از مصرف خوراکی‌های کافئین‌دار مانند الکل، قهوه، چای، کولاها و شکلات خودداری کنید چون کافئین شما را در یک حالت تحریک پذیری بالا قرار می‌دهد.

- از سیگار کشیدن جدا خودداری کنید زیرا نیکوتین موجود در سیگار سبب افزایش تحریک پذیری فیزیکی و فیزیولوژیکال می‌شود. همچنین استعمال سیگار سبب افزایش انقباض عروقی و افزایش کارکرد قلبی می‌شود.

- انجام ورزش روزانه می‌تواند بسیار مفید و کمک‌ کننده باشد حتی یک پیاده روی کوتاه اطراف آپارتمان می‌تواند در آرام نگه داشتن شما موثر باشد.

- درمانهای شناخت رفتاری نیز تا حد زیادی در کنترل اضطراب و حمله‌های ترس، موثر هستند. برای این منظور ابتدا ترس و اضطراب خود را در رابطه با موقعیت خاص بشناسید و قبول کنید که شما دچار این اضطراب هستید و برای مواجهه با این موقعیت، برنامه ریزی کنید. برای مثال اگر احساس می‌کنید که دائم در خصوص مسائل مالی اضطراب دارید، یک برنامه پس انداز را برنامه ریزی کنید و یا بودجه‌ای را بطور مجزا برای این موارد در نظر بگیرید. هم‌چنین در مشکلات قبلی خود باقی نمانید. تغییراتی ایجاد کنید که احساس راحتی بیشتری داشته باشید و به خودتان فرصت دهید که مشکلات را پشت سر بگذارید.

- با بدن و جسم خود مهربان باشید.

- تنش‌های خود را با ورزش سنگین و ماساژ از بدن خود خارج کنید.

- از تکنیکهای آرام سازی (رلکسیشن) استفاده کنید.

- به اندازه کافی استراحت کنید و اگر در خواب مشکل دارید حتما برای درمان آن به پزشک مراجعه کنید.

- فکر خود را با کار و تفریحات سالم و مفید مشغول نگه دارید.

- برای لذت بردن بیشتر از لحظات خود به دیدن یک فیلم کمدی، پیاده روی و یا کوهنوردی بروید.

- برنامه ریزی روزانه داشته باشید، داشتن کار بیش از حد و یا بیکار بودن در طی روز می تواند به اضطراب شما بیفزاید.

- علائم اضطراب خود را یادداشت کنید و گاهی به دوست صمیمی خود آنها را بازگو کنید چون گاهی مواقع گفتگو کردن با یک دوست به میزان قابل توجهی از اضطراب شما می کاهد.

- در کارهای گروهی و گروه‌های اجتماعی شرکت و یا بطور داوطلبانه به دیگران کمک کنید.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 

با این آزمون از سلامت جنسی خود با خبر شوید!

آیا باورها و نگرش شما درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی شما را به سمت رفتارهایی سوق می‌دهد که خطر عفونت را برای شما افزایش می‌دهند؟«آزمون سلامت» این هفته به شما کمک می‌کند تا این موضوع را ارزیابی کنید...

مشخص کنید که هر یک از جملات زیر درست هستند یا نادرست و سپس با استفاده از پاسخنامه آزمون، آگاهی خودتان را درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی محک بزنید.

1. معمولا می‌شود از ظاهر کسی که به یک عفونت منتقله از راه جنسی، به‌خصوص ویروس ایدز (HIV) مبتلاست، این موضوع را حدس زد.

2. اگر شما تا به حال دچار هیچ‌یک از عفونت‌های منتقله از راه جنسی نشده‌اید، شاید بتوان گفت که احتمالا نوعی ایمنی طبیعی نسبت به این عفونت‌ها دارید و در آینده نیز آلوده نخواهید شد.

3. شخصی که یک عفونت منتقله از راه جنسی داشته و با موفقیت درمان شده است، نباید نگران آلوده شدن دوباره با این عفونت باشد.

4. مادامی که شما خود را سالم و تندرست نگه می‌دارید، لازم نیست نگران عفونت‌های منتقله از راه جنسی باشید.

5. بهترین راه جلوگیری از ابتلا به عفونت‌های منتقله از راه جنسی این است که ارتباط جنسی ایمن‌ داشته و به همسر خویش وفادار باشیم.

6. تنها راه آلوده شدن به یک عفونت منتقله از راه جنسی، داشتن رابطه جنسی با شخص آلوده است.

7. صحبت کردن در مورد عفونت‌های منتقله از راه جنسی با همسر، آنقدر خجالت‌آور است که بهتر است این موضوع را پیش نکشیم و در عوض امیدوار باشیم که طرف مقابل سر صحبت را باز کند.

8. عفونت‌های منتقله از راه جنسی صرفا مشکل کسانی است که بی?بندوبارند.

9. اگر شما بلافاصله بعد از هر رابطه زناشویی خودتان را کاملا با آب داغ و صابون بشویید، دیگر نباید نگران آلوده شدن به عفونت‌های منتقله از راه جنسی باشید.

10. اگر بین کسانی که می‌شناسید هیچ‌کس هرگز به ایدز مبتلا نشده، نباید درباره این بیماری نگران باشید.

11. همه‌چیز درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی به شانس بستگی دارد. شما یا خوش‌شانسید یا نیستید.

12. آدم وقتی باید در مورد عفونت‌ها منتقله از راه جنسی نگران باشد که خودش آلوده شده باشد.

13. مادامی که از رفتارهای پرخطر جنسی به دور باشید، کاملا از عفونت‌های منتقله از راه جنسی در امان خواهید ماند.

14. زمان مناسب برای صحبت درباره ارتباط جنسی ایمن، قبل از شروع ارتباط است.

15. اگر علایم یک عفونت منتقله از راه جنسی ظرف چند هفته خودبه‌خود از بدن شخص پاک شوند، او دیگر نباید نگران این عفونت باشد.


کلید آزمون


1. نادرست. درست است که برخی از عفونت‌های منتقله از راه جنسی علایم واضحی مانند زخم یا تاول یا بوی بد در ناحیه تناسلی دارند

اما برخی از این عفونت‌ها علایم واضحی ندارند. برخی از عفونت‌های منتقله از راه جنسی مانند کلامیدیا، سوزاک (به‌خصوص در زنان)، زگیل‌های تناسلی داخلی و حتی مراحل اولیه (ایدز) هیچ نشانه و علامت واضحی ندارند.


2. نادرست. اگر شما ارتباط جنسی غیرایمن داشته و تا به حال به عفونت‌های منتقله از راه جنسی مبتلا نشده‌اید، فقط شانس آورده?اید و اصلا چیزی به نام ایمنی طبیعی در برابر این عفونت?ها وجود ندارد.


3. نادرست. درمان موفق منجر به ایمنی در برابر عفونت نمی‌شود بنابراین حتی اگر در گذشته به یک


عفونت منتقله از راه جنسی مبتلا شده و درمان شده‌اید، همچنان باید برای پیشگیری از ابتلای مجدد به این عفونت، احتیاطات لازم را به عمل آورید.


4. نادرست. حتی کسانی که از سلامت کامل جسمی برخوردارند، ممکن است توسط میکروب‌های بسیار ریزی که باعث عفونت‌های منتقله از راه جنسی می‌شوند، از پا دربیایند.

سلامت بدنی نمی‌تواند ما را در برابر این مهاجمان میکروسکوپی محافظت کند.


5. درست. داشتن رابطه ایمن و وفاداری به همسر بهترین راه برای پیشگیری از آلوده‌شدن به عفونت‌های منتقله از راه جنسی است.


6. نادرست. عفونت‌های منتقله از راه جنسی، می‌توانند از راه‌های غیرجنسی نیز منتقل شوند. مثلا


استفاده از سوزن مشترک، یا در بعضی موارد از طریق آلوده شدن با میکروب?های مولد بیماری که روی حوله، ملحفه یا حتی صندلی‌های توالت قرار دارند.


7. نادرست. چون بیماری‌های منتقله از راه جنسی در اجتماع با نوعی بار منفی و شرم‌آور شناخته می‌شوند،


قابل‌درک است که شما از حرف زدن درباره آنها با همسرتان خجالت بکشید اما نباید اجازه دهید خجالت مانع از گام برداشتن در راه سلامت خودتان و همسرتان شود.


8. نادرست. عفونت‌های منتقله از راه جنسی برای همه کسانی که فعالیت جنسی دارند، یک مشکل محتمل محسوب می‌شود.


9. نادرست. شستشوی ناحیه تناسلی بلافاصله بعد از ارتباط زناشویی ممکن است بتواند اندکی شما را از عفونت حفظ کند


اما راه مناسبی برای پیشگیری از عفونت‌های منتقله از راه جنسی نیست. راه بهتر داشتن ارتباط جنسی محافظت شده یا ایمن فقط با همسر است.


10. نادرست. علایم عفونت اچ.آی.وی ممکن است تا سال‌ها بعد از آلوده شدن با این ویروس، ظاهر نشوند بنابراین ممکن است فرد به این ویروس آلوده بوده و حتی خودش از این موضوع بی‌اطلاع باشد


در حالی که می‌تواند عفونت را به شما منتقل کند و شما هم در عین بی‌اطلاعی از آلوده بودن خود، این عفونت را به دیگران انتقال دهید.


11. نادرست. این گفته هیچ پایه و اساسی ندارد. شما خودتان باید به فکر محافظت از سلامت خود باشید.


12. نادرست. زمان مناسب برای فکر کردن درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی قبل از آلوده شدن به آنهاست.


بعضی از عفونت‌های منتقله از راه جنسی مانند تبخال تناسلی و ایدز درمانی ندارند. تنها راه محافظت از خودتان در برابر این بیماری‌ها، پیشگیری از ابتلا به آنهاست.


13. نادرست. اگر یکی از طرفین دچار آلودگی با عفونت‌های منتقله از راه جنسی باشد، هرگونه تماس جنسی خطرناک است.


14. درست. متاسفانه بسیاری از زوجین، صحبت کردن درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی را بعد از شروع رابطه جنسی با یکدیگر آغاز می‌کنند. در این زمان ممکن است برای پیشگیری از انتقال این عفونت‌ها خیلی دیر شده باشد. زمان مناسب برای صحبت کردن قبل از آن است که هرگونه ارتباط جنسی اتفاق افتاده باشد.


15. نادرست. تعدادی از عفونت‌های منتقله از راه جنسی مثلا سیفلیس و تبخال تناسلی، می‌توانند علایمی ایجاد کنند که ظرف چند هفته از بین می‌روند اما در حالی که این علایم اولیه فروکش کرده‌اند، عفونت هنوز در بدن مشغول به کار است و نیاز به درمان دارد.


همچنین حتی اگر علایم قابل توجه هرگز ظاهر نشده باشند، باز هم شخص آلوده می‌تواند این عفونت را به دیگران منتقل کند.


تفسیر آزمون


نخست تعداد سوال‌هایی را که به آنها پاسخ صحیح داده‌اید، بشمارید. هرچه تعداد پاسخ‌های صحیح شما بیشتر باشد، خطر ابتلای شما به عفونت‌های منتقله از راه جنسی کمتر است. برعکس، هر چه امتیاز شما کمتر باشد، خطر بیشتری شما را تهدید می‌کند.

شما همچنین باید بدانید دانسته‌‌های شما تا زمانی که به عمل درنیایند، تاثیر چندانی بر رفتارتان ندارند. آگاهی بدون عمل، نمی‌تواند شما را از آلوده شدن محافظت کند.


خب، حالا چه کار کنم؟


آزمون این هفته، به شما کمک می‌کند آگاهی و باورتان را درباره عفونت‌های منتقله از راه جنسی ارزیابی و خطرهای احتمالی را که ممکن است با آنها روبرو باشید شناسایی کنید. حال که نتایج خودتان را ملاحظه کرده‌اید، می‌توانید شروع به تغییر رفتارهایی کنید که شما را در معرض خطر قرار می‌دهند.

کاری که امروز می‌توانید انجام دهید:


• کاندوم بهترین وسیله محافظت از شما در برابر عفونت‌های منتقله از راه جنسی همسرتان است. اگر کاندوم در دسترس ندارید به مرکز بهداشت محله یا نزدیک‌ترین داروخانه مراجعه کنید.


به یاد داشته باشید که هم مردان و هم زنان برای پیشگیری از عفونت‌های منتقله از راه جنسی مسوولند.


• برای پیشگیری از انواع دیگر عفونت‌ها شستن منظم دست‌ها را برای خود تبدیل به عادت کنید. بعد از سرفه، عطسه، فین‌کردن،

دستشویی رفتن و نیز قبل و بعد از آماده کردن غذا، دست‌های خود را با آب گرم خیس کرده و صابون بزنید. دست‌هایتان را به مدت 20 ثانیه به هم بمالید. (از 1 تا 20 بشمارید یا الفبا را یک بار از اول تا آخر نام ببرید.) سپس دست‌ها را آبکشی و خشک کنید.


کارهایی که می‌توانید ظرف 2 هفته آینده انجام دهید:


• درباره سابقه جنسی‌تان صادقانه با همسرتان صحبت کنید. اگر هر یک از شما فکر می‌کنید ممکن است در معرض یکی از انواع عفونت‌های منتقله از راه جنسی قرار گرفته باشید، به پزشک مراجعه کنید تا شما را معاینه و آزمایش تجویز کند.


• برنامه خوابتان را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که هر شب خواب کافی داشته باشید. داشتن استراحت کافی یکی از عوامل کلیدی برای داشتن سیستم ایمنی سالم است.

کارهایی که تا چند ماه آینده می‌توانید انجام دهید:


• برنامه واکسیناسیونتان را بررسی و اطمینان حاصل کنید که همه واکسن‌های لازم را دریافت کرده‌اید. اگر لازم است یک واکسن یا دوز یادآور تزریق کنید، به پزشک خود مراجعه کنید.


• اگر وقت معاینه لگنی سالانه?تان شما رسیده است، از پزشک وقت بگیرید (در مورد زنان).


• از همسرتان سوال کنید که آیا تست سالیانه خودش را داده است یا نه و اگر به تازگی به پزشک مراجعه نکرده است، او را به این کار تشویق کنید. (در مورد مردان).

 

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

 

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

 





نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/3/17 توسط 

آیا جزء آن دسته از خانم های سلطه گر و خودمختار هستید؟! آیا انتظار دارید همه چیز مطابق میل و سلیقه شخصیتان باشد؟! می خواهید همسرتان بی چون و چرا تحت فرمان و اختیار شما باشد؟! شاید متوجه نباشید اما با این طرز برخورد فقط همسرتان را می آزارید.


این روزها خانم ها تصورات غلطی از رابطه زناشویی پیدا کرده اند و فکر می کنند هر چه می گویند همسرشان باید اطاعت کند و موظف است که مانند غول چراغ جادو کلیه ی آرزوهای قلبی آنها را برآورده سازد.


همه شما با قانون طلایی: "با دیگران همانطور رفتار کن که انتظاری داری با خودت رفتار شود" آشنا هستید. آقایون هم از این امر مستثنی نیستند. اگر انتظار دارید که او مانند یک پرنسس با شما رفتار کند، شما هم باید مثل یک شاهزاده با او رفتار کنید.

 البته قرار نیست همه چیز به طور 100% ایده آل و مطابق میل شما باشد، اما سعی کنید با همسر خود در نهایت احترام، ادب، عشق و سپاس برخورد کنید. در شرایط سخت با او همگام بوده، یار و یاورش باشید، و در دشواریها دلداری اش دهید.

موفقیت یک ارتباط به تلاش طرفین در لحظه لحظه ی زندگی بستگی دارد. این چنین نیست که فقط چند ماه اول زندگی برای بهبود روابط زحمت بکشید و سپس دست از تلاش برداشته همه چیز را به حال خود رها کنید و انتظار داشته باشید که زندگی مشترک مطبوعی پیش رویتان قرار بگیرد.


 آیا احساس می کنید که شوهرتان مطابق میل شما عمل نمی کند؟ چرا نگاهی به کارهای خودتان نمی اندازید! شاید برخورد درستی با او ندارید و نمی توانید احتیاجات و انتظاراتش را برآورده سازید.

اگر می خواهید در ارتباط خود موفق باشید و همسرتان را از خود راضی نگه دارید به نکات زیر توجه کرده و آنها را در زندگی خود به کار بندید، آنوقت متوجه تغییرات بزرگی خواهید شد.





تصمیمات او را جدی تلقی کنید


این مورد به عنوان یکی از بزرگترین مباحث مشکل آفرین در روابط محسوب می شود. خانم ها دوست دارند همه چیز مطابق میل خودشان باشد.

 ولی توجه داشته باشید که نمی بایست نسبت به خواست ها و نیازهای همسرتان بی توجهی نشان دهید. بهتر است با این حقیقت روبرو شوید: اگر احساس می کنید که با او همفکر نیستید، پس در وهله اول چرا پیشنهاد ازدواج او را قبول کردید؟

باید به همسر خود احترام بگذارید؛ اگر قرار باشد تمام مدت به او بی توجهی کنید، برای حرف هایش ارزش قائل نشوید، او را کوچک و خوار کنید و صرفاً در مورد تمام مسائل شکایت کنید، مطمئن باشید که زندگی شما دوام پیدا نخواهد کرد. باید به او اجازه دهید که مرد خانه باشد.

مشوق او باشید
خانم ها به راحتی این کار را در مورد دوست های خود انجام می دهند. کاری می کنند که احساس خوبی در آنها ایجاد شده و اعتماد به نفسشان افزایش پیدا کند.


 از عباراتی نظیر: "تو فوق العاده شده ای، این رنگ خیلی بهت میاد، شوهرت باید افتخار کند که با دختری مثل تو رابطه برقرار کرده، و ..." استفاده می کنند.


اما کمتر اتفاق می افتد که در مورد همسر خود این کار را انجام دهند. شاید به آن دلیل باشد که تصور می کنند ضمیر آقایون غیر قابل نفوذ است.


 حقیقت اینجاست که آنها هم مثل دوست های شما ضمیر حساس و شکننده ای دارند و گاهی به قوت قلب دادن های شما نیازمند می شوند.


 بنابراین اگر ترفیع رتبه گرفت و در شغلش به مقام بالاتری دست پیدا کرد، به افتخارش جشن بگیرید و به او یادآوری کنید که ارزش و لیاقتش را داشته است؛ به علاوه اگر لباس مورد علاقه اش را پوشیده بود به او بگویید: "خیلی خوش تیپ شده ای".


او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید و دائماً تصمیماتش را به باد انتقاد نگیرید. آقایون خانمی را می خواهند که منطقی باشد، در شرایط عصبانیت خود را کنترل کرده و با بحث منطقی به دعوا خاتمه دهداز سرزنش دست بردارید و به او احترام بگذارید


چه چیزی باعث می شود که برخی از خانم ها احترام مردی که با او ازدواج کرده اند را نگه ندارند؟ وقتی فرد به شخص مقابل احترام می گذارد گویی به خودش احترام گذاشته به ویژه زمانیکه طرف مقابل همسرش باشد.


 او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید و دائماً تصمیماتش را به باد انتقاد نگیرید. آقایون خانمی را می خواهند که منطقی باشد، در شرایط عصبانیت خود را کنترل کرده و با بحث منطقی به دعوا خاتمه دهد.

اجازه دهید از شما پشتیبانی و حمایت کند


خداوند مرد را حامی زن آفریده است. آقایون از انجام این کار لذت برده و احساس خوبی پیدا می کنند. برخی از خانم ها زیاد از حد مستقل هستند و تصور می کنند که اگر مردی بخواهد از آنها حمایت کند شخصیتشان زیر سوال می رود.


 آنها کلاس کاراته می روند و لباس های مردانه می پوشند، ولی با اینحال باز هم احساس ضعف می کنند. اگر به ازدواج و زندگی مشترک اعتقاد دارید، پس چرا نمی خواهید قدرت طبیعی یک مرد را قبول کنید؟

خوش اخلاق باشید
آقایون به دنبال همسری هستند که شخصیت زنانه اش شکل گرفته باشد، مهربان باشد، مرتباً داد نزند و از او ایراد نگیرد.


 اکثر مردها در زندگی خود به دنبال "آرامش" هستند، می خواهند اوقات خوشی را داشته باشند، و از زندگی لذت ببرند، بنابراین خوش مشرب باشید، به سرعت عصبانی نشوید، و داد و فریاد کردن را هم به کلی فراموش کنید.


بگذارید با خودش خلوت کند

آقایون نیاز دارند که مدتی را به دور از شما بگذرانند، پس فضای لازم را به آنها بدهید تا ذهن خود را متمرکز کرده و افکار خود را منسجم سازند. شاید بخواهند زمانی را با دوستان خود بگذرانند و سرگرمی های مورد علاقه شان را انجام دهند.


 این کار احساس خوبی در آنها ایجاد می کند و سبب می شود که بعداً سرحال تر و با نشاط تر شوند، و آیا این همان چیزی نیست که شما انتظار دارید؟

 زمانیکه روز سختی را پشت سر می گذارند، مانند خانم ها تمایلی به صحبت کردن در مورد آن ندارند! اگر از شما درخواست کرده است که او را راحت بگذارید، بهتر است که این کار را انجام دهید

 

اجازه دهید خودش باشد
برای برخی از خانم ها سخت است که شوهرشان را همانگونه که هست، بپذیرند و دوست بدارند.

بیشتر خانم ها تمام مدت در تلاش هستند که مدل مو، طرز لباس پوشیدن، شغل و حتی دوستان شوهر خود را عوض کنند

 و آنها را مطابق با معیارهای فردی خود تعدیل نمایند. چرا به جای حرص خوردن آنها را همانگونه که هستند قبول نکرده و از زندگی لذت نبریم؟

از او بخواهید که کمکتان کند


در روزها تعطیل که در خانه هستید و برنامه تفریحی ندارید از او بخواهید که در کارهایی که انجامش برایتان اندکی دشوار است به شما کمک کند.


 با این کار هم وقتتان پر می شود و هم احساس مردانگی بیشتری به او دست می هد. به عنوان مثال می توانید از او خواهش کنید که در گلکاری باغچه به شما کمک کند.

ببینید به چه چیزهای علاقه دارد و چه چیزهای را دوست ندارد


هر کس دوست دارد زندگی اش را آنطور که می خواهد اداره کند و خودش نقش اول زندگی اش را بازی کند. بنابراین مهم است بدانید که او به چه چیزهایی علاقه دارد و از چه چیزهایی دوری می کند. سعی نکنید کارهایی که دوست ندارد را انجام دهید.

اگر قرار باشد تمام مدت به او بی توجهی کنید، برای حرف هایش ارزش قائل نشوید، او را کوچک و خوار کنید و صرفاً در مورد تمام مسائل شکایت کنید،

مطمئن باشید که زندگی شما دوام پیدا نخواهد کرد. باید به او اجازه دهید که مرد خانه باشدافکار و تمایلات خود را با او در میان بگذارید

نباید انتظار داشته باشید که او به صورت اتوماتیک همه افکار شما را حدس بزند. خیلی راحت هر چه را که در ذهن خود دارید با آنها در میان بگذارید.

 آنوقت دیگر غصه نمیخورید که چرا روز تولد به رستوران مورد علاقه تان نرفتید، و یا اگر به من اهمیت می داد می آمد و کامپیوترم را درست می کرد.

باور کنید که ناامیدی ها شما تنها با بازگو کردن افکارتان پایان می پذیرند، روز تولد شما را به رستوران مورد علاقه تان می برد، و با یک آنتی ویروس کلیه مشکلات کامپیوتر شما را حل خواهد کر د.

به هر حال می توان گفت مردها به طور کلی به دنبال زنی هستند که بتوانند زندگی خود را با او قسمت کنند، لذت ببرند و در کنار هم به آرامش برسند.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/16 توسط 

زیگموند فروید(Sigmund Freud) معتقد بود که اختلال‌های روان‌رنجوری که بیمارانش از خود نشان می‌دادند از تجارب دوره کودکی آن‌ها سرچشمه گرفته است. او تجربیات کودکی را به قدری مهم می‌دانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم شکل می‌گیرد و متبلور می‌شود. آنچه وی را متقاعد ساخت که این سال‌های نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش می‌شدند بود. فروید تعارض‌های جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارض‌هایی که به نظر می‌رسید در اطراف نواحی خاص بدن دور می‌زنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود. گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمی‌تواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسان‌گیر ارضا شده‌اند که کودک نمی‌خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می‌شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت(Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی(Cathexis) صرف آن مرحله رشد می‌شود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی می‌ماند. 
 
مراحل رشد روانی ـ جنسی فروید
 
مرحله دهانی Oral stage
  اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.
در خلال اولین سال زندگی کودک، دهان مهمترین منبع کاهش تنش(مثلا خوردن) و احساسات لذت‌بخش(مثلا مکیدن) است. در این مرحله از زندگی حالات روانی خاصی مثل وابستگی و به دهان بردن همه چیز از ویژگی‌های مهم کودک است. کودک از نظر روانی نارس است و باید دیگران از او مواظبت کنند. اولین تماس‌های او با جهان خارج از طریق گرفتن و به دهان بردن اشیا و بیرون ریختن آنهاست. توانایی اعتماد و اتکا به دیگران از خصوصیات شخصیتی این مرحله است.
  در طول این مرحله، دو شیوه رفتار کردن وجود دارد: رفتار جذب دهانی(Oral  Incorporative   Behavior)(خوردن و بلعیدن) و رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی(Oral aggressive or oral sadistic behavior)(گازگرفتن یا تف کردن).
  شیوه جذب دهانی ابتدا رخ می‌دهد و شامل تحریک لذت‌بخش دهان توسط دیگران و توسط غذاست. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده‌اند، بیش از اندازه به فعالیت‌های دهانی مثل، خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن علاقه دارند. اگر آنها هنگام طفولیت به حد افراط ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها به خوش‌بینی و وابستگی غیرعادی متمایل خواهد بود. چون در کودکی در مورد آنها افراط شده است، همچنان برای ارضا کردن نیازهایشان به دیگران وابسته می‌مانند. در نتیجه، آنها بیش از اندازه ساده‌لوح هستند، هر چیزی را که به آنها گفته می‌شود، دربست می‌پذیرند و به صورت نامعقول به دیگران اعتماد می‌کنند. به این‌گونه افراد، برچسب تیپ شخصیتی "دهانی‌ پذیرا" زده می‌شود.
  دومین رفتار دهانی، یعنی، پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی، در طول مدت پیدایش دردناک و عذاب‌آور دندان‌ها رخ می‌دهد. در نتیجه این تجربه، کودکان، مادر را علاوه بر عشق، با نفرت می‌نگرند. اشخاصی که در این سطح تثبیت شده‌اند، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از اندازه هستند. آنها احتمالا اهل جروبحث و کنایه‌زدن هستند، حرف‌های "نیش‌دار" می‌زنند و نسبت به دیگران خشونت نشان می‌دهند. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و در تلاش برای تسلط، می‌کوشند.
  مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن خاتمه می‌یابد. البته اگر تثبیت رخ داده باشد، مقداری لیبیدو باقی می‌ماند، سپس تمرکز کودک به مرحله بعدی جابجا می‌شود. 

 

 

 


مرحله مقعدی anal stage
  همزمان با از شیر گرفتن کودک، لیبیدو از ناحیه دهان به منطقه مقعد منتقل می‌شود. لذا، احساس لذت در کودک ابتدا از تخلیه مدفوع و سپس از نگهداری آن حاصل می‌شود. این بدان معنی نیست که بگوییم کودک در خلال مرحله دهانی چنین لذتی احساس نمی‌کند. با وجود این، در خلال سال‌های دوم و سوم زندگی، لذت مقعدی نقش غالب را دارد.حدود 18 ماهگی، هنگامی که درخواست جدیدی از کودک می‌شود، یعنی آموزش توالت رفتن، این موقعیت به طور چشمگیری تغییر می‌کند. فروید، معتقد بود که تجربه آموزش توالت رفتن در طول مرحله مقعدی، تاثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی می‌کند، اما با شروع آموزش توالت رفتن، کودک باید یاد بگیرد که این لذت را به تعویق اندازد. اگر آموزش توالت رفتن، خوب پیش نرود، مثلا اگر کودک در یادگیری آن مشکل داشته باشد، یا والدین بیش از اندازه توقع داشته باشند، کودک به یکی از این دو شیوه واکنش نشان می‌دهد. یک شیوه این است که در زمان و مکانی که والدین تایید نمی‌کنند، عمل دفع را انجام دهد و به این طریق تلاش‌های آنها را برای تنظیم با شکست روبرو سازد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش دادن ناکامی، رضایت‌بخش بداند و زیاد از آن استفاده کند، ممکن است شخصیت پرخاشگری مقعدی(anal  aggressive  personality) را پرورش دهد. به نظر فروید، این مبنای بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه در زندگی بزرگسالان است که از جمله آنها بی‌رحمی، ویران‌گری و قشقرق هستند. چنین شخصی احتمالا آشوب‌گر و نامرتب خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی می‌داند که در تصرف او هستند.
  دومین شیوه، جلوگیری یا نگهداشتن مدفوع است. این کار موجب احساس لذت شهوانی می‌شود(به علت پر بودن روده کوچک) و می‌تواند شیوه موفقیت‌آمیز دیگری برای دستکاری والدین باشد. اگر روده کودک چند روز کار نکند، ممکن است آنها نگران شوند. بنابراین، کودک روش جدیدی را برای به دست آوردن توجه و محبت والدین کشف می‌کند. این رفتار، مبنایی برای رشد شخصیت نگهدارنده مقعدی) anal  retentive   personality) است.
  چنین شخصی، لجباز و خسیس است و وسایل را اندوخته یا نگهداری می‌کند. به عبارت دیگر این‌گونه اشخاص، خشک و مقرراتی، به صورت وسواسی مرتب و آراسته، سرسخت و لجوج و خیلی باوجدان هستند.  در آخر، روش‌های به‌کار گرفته شده توسط مادر در تربیت برای اجابت مزاج و نگرش والدین نسبت به موضوعاتی نظیر دفع، پاکیزگی، نظارت و مسئولیت، تاثیر بسزایی در رشد شخصیت کودک دارد. 
 
مرحله آلتی phallic stage
  در حدود سنین چهار تا پنج سالگی، لیبیدو در محدوده دستگاه تناسلی متمرکز می‌شود. در این سن اغلب دیده می‌شود که توجه کودکان به دستگاه تناسلیشان جلب می‌شود و با دستکاری، از آن لذت می‌برند و در زمینه مسائلی مثل تولد و مسائل جنسی و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاوی نشان می‌دهند.
  تعارض مرحله آلتی، آخرین و اساسی‌ترین تعارضی است که کودک باید با آن مواجه شود و با موفقیت آن را حل کند. این تعارض همان خواست ناخودآگاه(ناهشیار) کودک به تملک والد ناهمجنس خود و در عین حال دوری از والد همجنس خود است. فروید، این وضعیت را عقده ادیپ(Oedipus complex) نامیده است. نام این عقده از افسانه یونانی گرفته شده است که در نمایش Oedipus Rex، نوشته سوفوکلس(Sophocles) در قرن پنجم قبل از میلاد ترسیم شده است. در این داستان، ادیپ جوان پدرش را می‌کشد و با مادرش ازدواج می‌کند. بدون اینکه در آن زمان بداند آنها چه کسانی هستند. در عقده ادیپ، مادر هدف عشقی پسر جوان می‌شود. پسر از طریق خیال‌پردازی و رفتار آشکار، خواسته‌های جنسی خود را به مادر نشان می‌دهد ولی پسر در سر راه خود با مانعی روبرو می‌شود؛ پدر، که او را به صورت یک رقیب و تهدید می‌بیند. در نتیجه، نسبت به پدرش حسود و متخاصم می‌شود. فروید، عقده ادیپ را از تجربیات کودکی‌اش تدوین کرده و نوشت:«من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شده‌ام». پسر ترس خود از پدر را در مناسبات تناسلی تعبیر می‌کند و از این می‌ترسد که پدرش اندام خلافکار، یعنی آلت وی را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند و از اینرو، اضطراب اختگی(Castrion anxiety) ایفای نقش خواهد کرد.
  ترس پسر از اختگی، چنان نیرومند است که او مجبور می‌شود میل جنسی خود به مادرش را سرکوب کند. به نظر فروید این شیوه‌ای برای حل کردن عقده ادیپ است. پسر، محبت پذیرفتنی ترس را جایگزین میل جنسی به مادر می‌کند و همانندسازی نیرومندی را با پدرش ایجاد می‌نماید. وی برای بهتر کردن همانندسازی، می‌کوشد با تقلید کردن از اطوار قالبی، رفتارها، نگرش‌ها و معیارهای فرامن پدر، بیشتر شبیه او شود.
 
عقده الکترا در دختران
  نظر فروید درباره تعارض آلتی زنانه که برخی از طرفداران او آن را عقده الکترا(Electra Complex) خوانده‌اند، از وضوح کمتری برخوردار است. همانند پسر، اولین هدف عشقی دختر، مادر است زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و ایمنی در طفولیت است. فروید نوشت:«دخترها نداشتن اندام جنسی را که برای پسران ارزش برابری دارد، عمیقا احساس می‌کنند. آنها به این دلیل خود را حقیرتر می‌دانند و این رشک برای آلت مردی، منشأ تمام واکنش‌های زنانه است». بنابراین دختر رشک آلت مردی(penis envy)، نقطه مقابل اضطراب اختگی پسر را پرورش می‌دهد. دختر معتقد است که آلت مردی‌اش را از دست داده است و پسر می‌ترسد که آن را از دست بدهد. سرانجام دختر با مادرش همانندسازی می‌کند و عشق خود به پدر را سرکوب می‌نماید ولی اینکه چگونه این اتفاق می‌افتد، فروید آن را روشن نساخت.
 
شخصیت آلتی
  تعارض‌های آلتی و درجه حل شدن آنها، در تعیین واکنش‌های فرد بزرگسال به جنس مخالف و نگرش‌های او نسبت به این جنس، اهمیت زیادی دارد.
  فروید شخصیت آلتی مردانه را بی‌پروا، مغرور و متکی به نفس توصیف کرد. مردانی که چنین شخصیتی دارند می‌کوشند مردانگی خود را از طریق فعالیت‌هایی چون فتوحات جنسی مکرر به اثبات رسانند و یا آن را نشان دهند. شخصیت آلتی زنانه، در زنانگی خود اغراق می‌کند و از استعداد و جذابیت خود برای خرد کردن مردان و چیره شده بر آنها استفاده می‌کند.
 
 
دوره نهفتگی یا کمون Latency period
  مرحله آرامش نسبی یا عدم فعالیت سائق جنسی در طول دوره‌ای است که از انحلال عقده ادیپال تا بلوغ طول می‌کشد. سائق جنسی در طول این دوره معمولا تصور می‌شود که در حال خاموشی است. این دوره در درجه اول هم برای دخترها و هم پسرها مرحله وابستگی با همجنس‌هاست. این دوره برای تعلیم و تربیت کودک مناسب است و وی می‌تواند به یادیگری مطالب و مهارت‌های تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نایل آید. چنانچه کودکی، عقده ادیپ را به سلامت پشت سر گذاشته باشد و با والد همجنس خود رابطه مثبتی برقرار کرده باشد، استعداد کافی برای رقابت با دیگران کسب کرده و قادر خواهد بود با پیروزی و شکست به شکل واقع‌بینانه روبرو شود. 
 
مرحله جنسی یا تناسلی genital stage
  آخرین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، هنگام بلوغ جنسی آغاز می‌شود. بدن از نظر فیزیولوژیکی بالغ می‌شود و اگر تثبیت مهمی در مرحله قبل رشد اتفاق نیفتاده باشد، ممکن است فرد قادر به هدایت زندگی بهنجار باشد

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/16 توسط 
 
فروید کتابی به نام توتم و تابو دارد که در آن زندگی مردم ابتدایی را تحلیل می کند،و داستانی را برای پیدایش ادیان مطرح می کند. پریچارد این نظریه را داستان محض و «قصه پریان» می نامد. به نظر فروید، انسان ابتدایی، در رمه آغازین زندگی می کرد. این رمه تشکیل می شد از نری مسلط که پدر بود و تعدادی از ماده ها را در انحصار خود داشت. این پدر نیرومند، پسران خود را از ماده ها دور نگه می داشت. روزی این پسران متحد شده پدر مسلط را کشتند و سپس آن را خوردند. دلیل این آدم خواری به نظر فروید این بود که آنها اعتقاد داشتند با خوردن قربانی، نیرو و قدرت او را به دست می آورند. بعد از مدتی، آنها از عمل خویش پیشیمان شدند و برای جبران و کفاره عمل خویش دو ممنوعیت را ابداع کردند: یکی این که نمادی به صورت یک نوع حیوان را به جای پدر گذاشتند؛ این نماد همان «توتم» است. برادران خوردن حیوان توتمی را حرام اعلام کردند، و دیگر این که ازدواج درون گروهی را حرام کردند و با تحریم ماده های آزاد شده بر خود، از ثمرات پیروزی شان چشم پوشی کردند. فروید این پدر کشی را «نخستین جنایت تاریخ» می نامد و دین توتمی (یا توتمیسم) را نتیجه ی همین جنایت می داند. برادران، آیین توتم را از این رو ابداع کردند تا دیگر بار به عمل پدر کشی دست نیازند. دین توتمی از احساس گناه و تلاش برای پرداخت کفاره و جبران سرچشمه می گیرد. به نظر فروید، این عوامل در ریشه ی همه ی ادیان بشری قرار دارد. همه ی ادیان بعدی در واقع کوشش هایی برای حل این مسئله اند و تنها از جهت مرحله فرهنگی که این کوشش در آن صورت می گیرد و راه حل های اتخاذ شده با یکدیگر تفاوت دارند. فروید معتقد است که تابو مفهومی است که اعتقادی حرام و لازم الاجتناب از آن استنباط می شود. رومیان قدیم به آن «ساسرد» و یهودیان «کادوش» می گفتند. به زعم وی تابو یا محرمات قدیمی ترین مجموعه قوانین غیر مدون بشری است. کشف فروید را شاید بتوان در یک جمله خلاصه کرد. او می گوید که کودکان تمایلات عاشقانه نسبت به نزدیکان خود دارند و اسم این تمایل را عقده ادیپ می نامد و نتیجه می گیرد که علت تمام بیماری های روانی و نهادهای اجتماعی و آفرینش های هنری جز این نیست. توتم و تابو، همه و همه از عقده ادیپ سرچشمه می گیرند فروید می گوید در آغاز انسانها بصورت گله هایی به سرپرستی پدر زندگی می کردند و لیکن پدر مانع از این بود که پسران به زنان گله که همگی به او تعلق داشت نزدیک شوند این بود که پسران را از خود راند پسران هم دست به دست هم دادند و پدر را کشتند و زنان او را تصاحب کردند و بر سر تقسیم به نزاع برخاستند و سرانجام پشیمان از کرده خود حیوانی را به عنوان توتم به جای پدر پذیرفتند و با اطاعت کامل اغراق آمیز از او خواستند عمل پدر کشی خود را جبران کنند لذا و ممنوعیتهای شاقی را به نام تابو بر خود تحمیل کردندو بالاخره تمدن ناشی از آن جنایت و احساس گناه بعد از آن به همراه آن محدودیتها شد. در نظریه فرویدی عقده ادیپ یعنی تمایل آغازین کودک به مادر و نفرت از پدر و میل به کشتن و جایگزین شدن وی ( که با تکیه بر اسطوره شناسی یونانی و داستان مشابهی با این نظریه نام ادیپ را بر آن می گذارد) مهم ترین عاملی است که می تواند شکل گرفتن انسانیت را توجیه کند و به همین دلیل فروید این پدیده را در منشا پدیده هایی مهم و بزرگی همچون باورهای دینی، اخلاق و اصولا جامعه می گذارد. البته شکی نیست که در اینجا با نوعی تقلیل گرایی سرو کار داریم که بسیار به تقلیل گرایی مارکسیستی شباهت دارد ( هر چند در نقطه ای واژگون نسبت به آن قرار می گیرد) به صورتی که اگر مارکس همه پدیده ها را در نهایت به بازتولید مادی و معیشتی جامعه بازگردانده و آن را به عنوان کلید درک عمومی همه جوامع انسانی مطرح می کرد، در فروید نیز چنین کلیدی وجود دارد و آن همان غریزه لیبدو و جنسی است که خود را از خلال گذار فرد از مراحل مشخصی در طول دوران کودکی پیش از پیوستن به جامعه نشان می دهد و بنا بر چند و چون این گذار و موفقیت یا ناکام ماندن در پشت سرگذاشتن ضربه ها یا زخم خوردگی های عاطفی است که فرایندهای دیگر اجتماعی و اخلاقی و غیره شکل می گیرند.


آنچه در توتم و تابو بیش از هر چیز برجسته می نماید و به بحث های بی پایان و مناقشات زیاد می انجامد توجیه تبارشناسانه ای است که فروید از این امر می دهد. به باور او، آغاز جوامع انسانی را باید در شکلی مفروض دانست که فروید به آن نام دسته وحشی(Savage Horde) می دهد: جماعتی از موجودات شبه انسانی که در آن یک پدر زورگو، ترسناک و بیرحم که بر دسته خود حکم می راند، همه زنان را از آن خود کرده و همه مردان دیگر ( پسران خود) را از دسته رانده و یا اخته می کند تا آنها را برای همیشه از این زنان محروم کند. در نظریه فرویدی، انسانیت زمانی آغاز می شود که این پسران دست به شورش زده و این پدر بی رحم را می کشند تا بتوانند به زنان دست یافته و موجودیت خود را گسترش دهند. و البته در تداوم این نظریه، پسران پدر کش در پشیمانی از کرده خود و به دلیل فروخورده شدن این عقده در ناخودآگاهشان، کیش پدر یا همان کیش نیاکانی را به وجود می آورند و با برپا کردن مناسک و آیینی کردن هر چه بیشتر تلاش می کنند این خاطره تلخ را به فراموشی سپرده و آن را بدل به اسطوره ای در پرستش پدر کنند تا به این ترتیب بتوانند فروخوردگی را پشت سرگذاشته و حیات اجتماعی را ممکن کنند.
شیوه فروید در کتاب توتم و تابو این بود که به تحلیل دین در جوامع ابتدایی می پرداخت؛ یعنی سیری قهقهرایی داشت و با سفر به گذشته به بررسی ساده ترین دین، یعنی توتمیسم می پرداخت. فروید در کتاب دیگرش، آینده ی یک پندار شیوه ی دیگری بر می گیرد. او در این کتاب دین را در عصر حاضر در نظر می گیرد و سپس به گذشته می نگرد. با در نظر گرفتن دین در عصر حاضر، او نه تنها به زمان های ما قبل تاریخ توجه می کند، بلکه به انگیزه های دینی بشر در تمام زمان ها و مکان ها نظری می افکند. تفاوت نگرش دوم فروید با نگرش نخستین این است که او در توتم و تابو به مناسک و اعمال دینی متجلی در توتمیسم مانند تابوها نظر داشت و به باورهای دینی مانند اعتقاد به خدا کمتر توجه می کرد. ولی در کتاب آینده ی یک پندار به مناسک و آیین های دینی چندان نظر نمی کند، بلکه توجه اصلی او به باورهای دینی، مانند اعتقاد به خدا معطوف است.
نخستین نکته ای که فروید بیان می کند توضیح واقعیت هایی است که هر کس درباره جهان و انسان می داند. انسان در دامن طبیعت متولد می شود و رشد می کند. اما جهان طبیعت. گرچه نوع بشر را پدید آورده است، نسبت به نوع انسان بی رحم است؛ زلزله، طوفان، امراض گوناگون و … حیات او را تهدید می کنند. انسان ها برای دفاع از خود در مقابل این گونه نیروها به جوامع و قبایل مختلف روی آورده و به طور اجتماعی زندگی کرده اند؛ زیرا در این جوامع امنیت انسان بیشتر است. اما بشر برای زندگی اجتماعی باید بهایی هم بپردازد و آن چشم پوشی از بخش وسیعی از امیال و آرزوها است. بشر باید از امیال جنسی و طمع های فردی صرف نظر کرده و تابع قوانینی عام باشد. علاوه بر این، اجتماعات و تمدن های گوناگون، امنیت کامل را برای بشر فراهم نمی آورند. به عنوان مثال، امراض گوناگون هنوز دامن گیر نوع بشر است. طوفان و زلزله هنوز به دست او رام نشده است.
فروید در قدم بعدی می گوید: حقیقتی وجود دارد که بدیهی است و ما همه از دوران کودکی به آن پی برده ایم: ما به هنگام ترس، حوادث طبیعی و... پدری داشتیم که به او پناه می بردیم و وجود او به ما قوت قلب می بخشید. صدای دلنواز او که می گفت: همه چیز به خیر و خوبی منتهی می شود، ما را از ترس می رهانید. این تجربه ی دوران کودکی ما است. ولی حال که بالغ شده ایم. چه؟ به نظر فروید در دوران بلوغ، ندای دین همان کار صدای پدر را می کند و همان گرمی را دارد. باورهای دینی، خدایی را به جهان فرافکنی می کنند که در مقابل تهدیدهای طبیعت و ترس پناهگاه ما است. حتی مرگ هم با یاد این خدا، ترسی در ما ایجاد نمی کند و مشکلات اجتماعی را فراموش می کنیم.
فروید برای توصیف باورهای دینی اصطلاحی خاص به کار می برد و آن «پندار» یا توهم – است. او این واژه را به معنای خاصی به کار می برد. به نظر او، یک پندار باوری است که ویژگی اصلی آن این است که ما تمایل زیادی داریم که راست باشد. به عنوان مثال، این اعتقاد من که سرنوشت من تا پیری رقم خورده است، یک پندار است. من اعتقاد دارم که چنین عمری خواهم داشت. زیرا شدیدا چنین آرزویی دارم. میان پندار و خیال باطل فرق است. خیال باطل چیزی است که شخص آرزوی راست بودن آن را می کند، ولی هر کس دیگری می داند که راست نیست. فروید ادعا می کند که اعتقاد به خدا را به عنوان خیال باطل نمی داند، بلکه اعتقاد به خدا و دیگر باورهای دینی را پندار می داند. آیا نظر نخست فروید با این نظر او تفاوت گوهری دارد و آن را رد می کند؟ پاسخ فروید این است که در توتم و تابو فقط یک عنصر را کشف کرده است. انسان های ابتدایی پدر را هم دوست می داشتند و هم از او می ترسیدند. در این کتاب او به عنصر ترس توجه داشت، ولی در کتاب آینده یک پندار به مواجهه ی انسان بالغ با طبیعت می پردازد که نیروی دوستی با پدر و محبت به او، به دین تبدیل شده است. پدری که در توتم و تابو انسان ها صرفا از او می ترسیدند، در کتاب آینده یک پندار پدری می شود که همه او را دوست دارند.
تقریر سوم فروید که از معروف ترین نظریات وی است، بر این ادعای او مبتنی است که غریزه جنسی یا لیبیدو (Libido) مادر تمام غرایز است. اقتضادی اصلی غریزه جنسی این است که هر گاه تحریک شد، ارضا شود. اما از همان اوان کودکی پدر و مادر، انسان یاد می دهند که آزدای جنسی مطلق وجود ندارد و حتی به او می گویند که آلت جنسی خود را باید بپوشانی. هر قدر سن بالاتر می رود، اجتماع محدودیت های بیشتری پیش پای او می نهد، اما انسان تسلیم این محدودیت ها نمی شود. غریزه های جنسی در مواجهه با این محدودیت ها سرکوب می شود و به ضمیر انسان بر می گردد؛ یعنی از روان خودآگاه به ناخودآگاه می رود و در ناخودآگاه به شکل عقده در می آید. به نظر فروید، شعر او هنرمندان و حتی پیامبران همه از این طریق پدید آمده اند؛ یعنی این غریزه ی سرکوب شده گاهی به صورت شعر و گاهی به صورت هنر و گاهی به صورت تعالیم دینی جلوه گر شده است.

نیروی شفابخش مقدسین از نظر فروید
زیگموند فروید در کتاب توتم و تابو، فصل تابوی روسا می نویسد: تعریف بیماری روانی به این خلاصه می شود که به واقعیت روانی بیش از واقعیت خارجی نظر دارد و عکس العمل های آن در برابر افکار خشک و خالی به همان اندازه جدی است که عکس العمل های مردمان سالم عادی در برابر واقعیت های عینی خارجی. نه وحشی و نه بیمار روانی به مرز روشن و صریحی که ما میان فکر و عمل می کشیم واقف نیستند. بیمار روانی از عمل عاجز است و فکر جای عمل را گرفته است. وحشی، برعکس هیچ چیز نمی تواند جلوی عملش را بگیرد. افکارش بیدرنگ به عمل می انجامد بطوریکه حتی می توان گفت که عمل جای فکر را می گیرد و به همین دلیل می توان خطر کرده و گفت: در آغاز عمل بود به جای جمله در آغاز کلمه بود که در تورات آمده.

توتم:
افراد یک قبیله خود را به نام توتم قبیله می نامند و اعتقاد دارند که از نسل همان توتم هستند و به همین دلیل حیوان مورد پرستش خود را شکار نمی کنند و اگر توتم غیر حیوان باشد به هیچوجه مورد استعمال قرار نمی دهند. گاهی لمس کردن و نگاه کردن توتم نیز ممنوع است و در پاره ای مواد، صدا کردن آن به اسم حقیقی نیز ممنوع است. عدول از این ممنوعیت ها و تحدیدات تابویی که هدف آن حفظ و حراست از توتم است، خود بخود با ظهور بیماری های وخیم و مرگ، تنبیه و مجازات همراه خواهد شد. راس هایی که از نژاد حیوان توتم هستند غالبا در خود کلان در اسارت بزرگ می شوند! حیوان توتم وقتی که می میرد مانند عضو کلان با عزت و احترام برایش عزاداری کرده، دفنش می کنند و وقتی که حیوان توتم را می کشند اینکار را طی مناسکی که شامل عذر خواهی و کفاره دادن است، انجام می دهند. قبیله از حیوان مورد پرستش خود لطف و احسان و حمایت انتظار دارد و اگر حیوان خطرناکی باشد عقیده برین است که به پیروانش آسیب نمی رساند و اگر به کسی آسیب رساند شخص آسیب دیده را از قبیله بیرون می کنند. توتم به انسان ها به وقت بیماری کمک می کند و به افراد کلان خود علایم و اشاراتی نشان می دهد. آفتابی شدن توتم در داخل خانه و یا حوالی آن علامت مرگ است. در واقع توتم به خانه آمده است تا قوم و خویش خود را ببرد. در بسیاری از فرصت های مهم عضو کلان می کوشد تا خویشی خود را با حیوان توتم تشدید و تاکید کند و در نتیجه ظاهر خود را شبیه این حیوان در می آورد؛ تصویری از آن روی تنش نقش می کند و پوست آنرا به تن می کند و غیره... در فرصت های رسمی مانند تولد و جشن بلوغ و تدفین. رقص هایی هست که همه اعضای قبیله طی آن خود را با پوست توتم خود می پوشانند و ادای حرکات و رفتار مخصوص حیوان توتم را در می آورند و اینهمه به منظور پاره ای از اهداف جادویی، مذهبی است و بالاخره مراسمی هم هست که طی آن حیوان را با تشریفات ویژه ای ذبح می کنند !جنبه اجتماعی حیوان پرستی مخصوصا به صورت سختگیری در اجرای ممنوعیت و وسعت و گستردگی تحدیدات ظاهر می شود. افراد کلان توتمی، خود را برادر و خواهر می دانند و مقیدند که متقابلا به کمک و حمایت یکدیگر برخیزند. وقتی که بیگانه ای عضوی از کلانی را می کشد، همه اعضا ء قبیله فرد قاتل، خود را مسئول تلقی می کنند و قبیله مقتول نیز همه با هم تقاضای کفاره خون مقتول را می نمایند. رشته های وابستگی توتمی محکم تر از علقه های خانوادگی به معنای امروزی آنست. توتم از طریق اولاد مادری ( و نه پدری ) قابل انتقال است. اعضای یک کلان توتمی نباید با هم روابط جنسی داشته و ازدواج کنند. اینست که موضوع ازدواج با بیگانه مطرح گردید.

تابو:
به اشخاص، اماکن و اشیاء و به همه آن حالات دوره ای اطلاق می شود که یا واجد خصیصه اسرار آمیزند و یا وسیله و منبع آن به شمار می روند. همه چیزهای مقدس، فراتر از حد معمولی _ خطرناک و اسرار آمیز. از نظر معتقدان به تابو (محرمات ) پاره ای از اشخاص و اشیاء دارای نیروی خطرناکی هستند که مانند یک چیز مسری با تماس منتقل می شود. عجیب آنکه اگر کسی از تابویی هتک حرمت کند خود نیز ممنوع و حرام می شود چنانکه گویی همه بار خطرناک بالا یکجا به او انتقال یافته باشد. نیروی مزبور جزء ذات همه کسانی است که چیز ویژه ای دارند مانند پادشاهان و کشیشان و نوزادان، جزء ذات همه حالاتی است که بالنسبه استثنایی می باشند مانند قاعدگی ،بلوغ، تولد، یا جزء ذات حالاتی است که اسرار آمیزند مانند بیماری، مرگ، و بالاخره جزو ذات همه آن چیز هایی است که ممکن است موجب گسترش و شیوع یک چیز مسری گردند. نتایج سرپیچی از تابو، نه تنها تابع شدت نیروی جادویی موجود در طبیعت شی تابویی است بلکه به شدت مانا که در شخص گناهکار هست و در برابر نیروی مزبور ایستادگی می کند، نیز بستگی دارد. بنابراین پادشاهان و کشیشان واجد نیرویی بیش از حد هستند و زیر دستانشان اگر با آنها تماس مستقیم و بیواسه برقرار سازند، با خطر مرگ روبرو خواهند شد، اما وزیران و یا اشخاص دیگری که دارای مانایی فراتر از حد متوسط می باشند، می توانند بدون احساس خطر با آنها روابط برقرار سازند و خود نیز می توانند با زیردستان خود تماس بگیرند بی آنکه خطری متوجه آنها شود. همین قابلیت انتقال تابو است که موجد این اعتقاد شده است که می توان به مدد مناسک قربانی و صدقه دادن، بلا (تابو) را از خود برگرداند. وسوسه آدمکشی در روان ما قوی تر از آنست که تصورش را می کنیم و این از جمله از آثار روانی آن پیداست هرچند که مستقیما و خود آگاهانه بدان دسترسی نداریم... ممنوعیت های وسواس گونه بیماران روانی در واقع چیزی جز احتیاطات و مجازات هایی نیست که اینان آنرا به خود همواره می سازند تا از خویشتن در برابر وسوسه شدید آدمکشی درونی دفاع کنند. ممنوعیت همیشه ناشی از یک میل یا آرزوی شدید بر ملا نشده و ناخود آگاهانه است. عقیده ما اینست که میل به کشتن براستی در ناخود آگاهی ما وجود دارد و تابو ها مانند فرمان ها یا احکام اخلاقی نه تنها چیز بیفایده ای نیستند بلکه علل وجودی آن همانا خط مشی و رویه متضادی است که در قبال آدمکشی از خود ظاهر می سازیم.

مانا:
نزد اقوام بدوی روسا حامل نیرویی جادویی ،اسرار آمیز و خطرناک هستند که مانند یک بار الکتریکی، از راه تماس به دیگران منتقل گشته موجب مرگ و نابودی کسی که به وسیله باری معادل آن حفاظت نمی گردد، می شود. به همین مناسبت از تماس مستقیم و غیر مستقیم با این مقدسان اجتناب می کنند و اگر لازم شود که چنین تماسی اجتناب ناپذیر باشد. مراسمی هست که با اجرای آن، تماس گیرنده از عواقب وخیمه این تماس خطرناک در امان خواهد ماند. قبیله نوباها از آفریقای شرقی تصور می کنند که اگر وارد خانه رئیس خود بشوند، خواهند مرد اما اگر قبل از ورود به خانه، شانه چپ خود را عریان کرده به نحوی که رئیس (شاه_ کشیش) دستی روی آن بکشد، از آنها دفع خطر خواهد شد. جالب آنکه تماس با شاه موجب دفع همان خطری می شود که توسط همین تماس ممکن است در فرد ایجاد شود؛ اما چون این دفعه خود شاه خواهان چنین تماسی بوده است، پس جنبه شفا دهنده دارد. در صورتیکه تماس خطرناک، تماسی است که در حقیقت از شاه هتک حرمت می کند. برای پیدا کردن مثال هایی در باب قدرت شفابخشی لمس شاهانه نیازی نیست که به وحشیان مراجعه کنیم. در یکی ازین ادوار تاریخی، پادشاهان انگلستان از این قدرت برای درمان بیماری خنازیر (بیماری شاهانه) سود می جستند. نه ملکه الیزابت نه جانشینان او هیچکدام ازین امتیاز صرفنظر نکردند. چارلز اول در سال 1633، یکصد بیمار را یکجا شفا داد و پس از شکست انقلاب کبیر، پسرش چارلز دوم نیز تعداد شفا یافتگان را به اوج رساند. می گویند که این پادشاه در دوران سلطنت خود صد هزار خنازیری را با تماس دست شفا داده است. هجوم مردم خنازیری آنچنان به سوی کاخ سلطنتی زیاد بوده است که یکدفعه شش هفت نفر آنها به جای شفا یافتن از فشار جمعیت خفه شدند. گیوم سوم اهل اورانژ که پس از انقراض خانواده استوارت به پادشاهی انگلستان رسیده بود، از پرداختن به چنین اعمال جادویی امتناع ورزید و تنها یکبار حاضر شد دست به چنین کاری بزند و آنهم هنگامی که محل بیماری را لمس می کرد، رو به بیمار کرده گفت: خدا به شما شفا و عقل بدهد.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/16 توسط 
 ازدواج با این افراد سفارش نمی شود!

1 – افراد دارای هوش هیجانی پایین

تحقیقات روان شناسان در دهه های اخیر ثابت کرده که تنها هوشبهر (IQ) برای موفقیت در زندگی کافی نیست، بلکه ما برای داشتن یک زندگی خوب و خشنودکننده به نوع دیگری از هوش یعنی هوش هیجانی نیازمندیم.


 روان شناسان، هوش هیجانی را به صورت توانایی شناسایی احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایزگذاشتن میان آنها و استفاده از اطلاعات حاصل از آنها در تفکر و اعمال تعریف کرده اند.


افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند، دارای ویژگی هایی هستند که زندگی با آنها را بسیار مشکل می سازد. از مهم ترین این ویژگی ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
? بروز ندادن احساسات
? توجه نکردن به احساسات دیگران
? ناتوانی در مقابله با هیجانات منفی مانند خشم، اضطراب و... (اغلب این افراد قادر به کنترل خشم خود نیستند)
? مقابله ناکارآمد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره
? ناشادی و بدبینی کلی

2 – افرادی که هنوز درگیر روابط قبلی شان هستند

اگر هربار که فرد موردنظرتان را می بینید، حتما یکی دو خاطره از نامزد یا همسر قبلی اش تعریف می کند، اگر هنوز هم موقع صحبت کردن درباره زندگی مشترک قبلی اش بغض می کند

 یا به نحو شدیدی مشوش می شود، یا اگر هنوز به هر دلیلی ارتباط خود را با همسر سابقش قطع نکرده است، بدانید که آمادگی شروع رابطه جدیدی را ندارد.


فرد آسیب دیده در این موارد، یا کسی را به عنوان همسر انتخاب می کند که ویژگی هایش کاملا مخالف خصوصیات همسر سابقش باشد،


 یا فردی را انتخاب می کند که ویژگی هایی کاملا مشابه همسر قبلی داشته باشد. دلیلی دیگری که ممکن است موجب انتخاب شده باشد، فرار از هیجانات منفی پس از جدایی است.


 به هر حال آنچه مسلم است، این است که شما به خاطر خودتان و بر مبنای ویژگی های فردی تان انتخاب نشده اید. اگر فرد موردنظرتان از شریک سابق خود جدا شده و طلاق را تجربه کرده است، برای کنارآمدن با شرایط جدیدش به زمان نیاز دارد.

3 – افراد مبتلا به اختلالات جنسی
باربارادی آنجلیس در کتاب «آیا تو آن گمشده ام هستی» اختلالات جنسی را به سه دسته تقسیم کرده است:

1 – اعتیاد و اشتغال ذهنی مدام به روابط جنسی

2 – عدم عزت نفس و نجابت جنسی

3 – مشکل اجرای عمل جنسی
مهم ترین دسته این اختلالات که پیش از ازدواج می توان به آن ی برد، عدم عزت نفس و نجابت جنسی است.

 اگر فرد موردنظر شما در ارتباطات خود باجنس مخالف حریمش را رعایت نمی کند، اگر احساس می کنید بیش از حد با دیگران گرم می گمیرد یا رفتار و پوشش وی با فرهنگ ما سازگار نیست،


 یا اگر همیشه درباره افراد جنس مخالف اظهارنظر می کند، بدانید مشکلی وجود دارد. متسافانه احتمال اینکه افراد پس از ازدواج این عادت نامطلوب را ترک کنند، بسیار کم است.


4 – افزادی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند

متاسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم همین که همسر آینده مان به بلوغ جسمانی رسیده باشد، برای تشکیل زندگی کافی است. غافل از آنکه رسیدن به بلوغ عاطفی و اجتماعی نیز به همان اندازه بلوغ جسمی مهم است.

 همان طور که در مورد شهاب دیدیم، این گونه افراد مستقل نشده و به شدت به دیگران (خانواده یا دوستان) وابسته اند

 و بدون کمک آنها قادر به تصمیم گیری نبوده و به هیچ وجه مسئولیت پذیر نیستند. همه این ویژگی ها، زندگی کردن با این افراد را مشکل می سازد. 
 
منبع:ماهنامه سپیده دانایی


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/16 توسط 
<      1   2   3   4   5   >>   >