بازدید امروز: 69
بازدید دیروز: 192
کل بازدیدها: 2231268 خرداد 91 - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

آیا دوست دارید خلاقیتتان را بالا ببرید؟ آیا فکر می کنید خلاقیت بالا باعث بهبود زندگیتان خواهد شد؟

 

 

قبل از دادن پاسخ بله یا خیر به سوال بالا، ببینید واژه ی خلاقیت در نظر شما واقعاً چه مفهومی دارد؟

اگر تصور می کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، درحالیکه شما مدیر یا معاون یک شرکت هستید، احتمالاً پاسخ شما به سوال بالا منفی خواهد بود. اما باید بدانید که مفهوم خلاقیت چیزی بسیار فراتر از هنر و هنرمندان است و در کلیه ی عرصه های زندگی برای همه مورد نیاز است.

تصور شما از یک فرد خلاق احتمالاً کسی است که در یک اتاق زیر شیروانی که پر از تابلوهای نقاشی است زندگی میکند. یا نویسنده ای که همه ی روز خود را پشت یک کامپیوتر مشغول کار کردن بر روی رمان جدید خود می گذراند. یا یک موسیقیدان، بازیگر، یا خواننده که روی صحنه مشغول اجراست. همه این افراد به طرز هنرمندانه ای کار خود را به دیگران نشان می دهند، و می توان گفت که افراد خلاقی هستند حتی اگر کسی از هنر آنها لذت نبرد.

اما در مورد یک مدیر شرکت که افکار جدیدی برای تولید یک محصول جدید در سر دارد چه می توان گفت؟ فردی که برای به مرحله ی عمل درآوردن افکار و ایده های خود، شرکتی تاسیس کرده و صدها نفر را استخدام می کند؟ به نظر شما آیا این کار هم نیازمند خلاقیت نیست؟

در مورد یک دانشمند محقق که در آزمایشگاه خود مشغول به کار است، و سعی دارد تا ماده ای جدید برای ساختن دارویی برای درمان یک بیماری خطرناک بسازد، چه میتوان گفت؟ آیا این هم کاری خلاق نیست؟ مادری که سعی دارد تا با بودجه ی کم خود غذاهای خوشمزه برای کودکانش بپزد چطور؟ او فردی خلاق نیست؟

برای یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای چسباندن صدف های دریایی در اطراف یک نقاشی برای قاب گرفتن آن باشد. برای فردی دیگر خلاقیت در حل یک مسئله ی دشوار فیزیک است.

وقتی مفهوم خلاقیت را فقط در چارچوب هنر تعریف کنیم، مطمئناً خیلی تفکرات و ایده های ناب و خلاقانه را نادیده گرفته ایم. هنرمندی که نقاشی می کند و نویسنده ای که رمان می نویسد، هر دو با دانشمندی که در آزمایشگاه کار می کند و آن مؤسس شرکت و آنکه با صدف دریایی برای نقاشی ها قاب درست می کند، وجه مشترک دارند.

همه ی آنها روی مشکلات و راه حلهایی برای آنها کار می کنند که سابقاً وجود نداشته است. این افراد از فکرشان برای تصویر راه های جدید برای انجام کارها استفاده میکنند.

آنها ایده هایی جدید، دیدگاهی جدید، محصولات جدید و تکنیک های جدید ابداع میکنند. گاهی اوقات توانایی خلاق بودن منجر به شهرت و ثروت می شود و گاهی هم فقط یک نوع احساس رضایت شخصی در فرد ایجاد می کند.

حال سؤال این است که آیا ما می توانیم توانایی خلاق بودن خود را تقویت کنیم؟ بله، یاد گرفتن اینکه چطور خلاق باشیم کاری بسیار لذت بخش و مفرح است. اکثر ما در دوران کودکی قبل از اینکه قانون های جهان را یاد بگیریم، بسیار خلاق بودیم. راه های بسیار زیادی برای زنده کردن دوباره ی این روحیه خلاقیت در ما وجود دارد.

برخی از این تکنیک ها شامل افکار بکر و ناگهانی، طرح ریزی فکر، اشکال مختلف هیپنوتیزم و مدیتیشن و خواب های هدایت شده می باشد.

همه ی این تکنیک ها یک وجه اشتراک دارند: همه ی آنها سعی دارند تا از انتقادات و قضاوت های درون مغز ما عبور کنند.

همه ی ما ندایی درونی داریم که بر هر چه ما به آن فکر میکنیم و انجام می دهیم، نگاهی نقادانه دارد. اکثر اوقات ممکن است متوجه این ندای درونی باشیم و این ندا تاثیری شگرف بر عملکردهای ما در زندگی دارد.

در اکثر ما این ندای درونی بسیار منفی است. مهم نیست که در مورد چه فکر کنیم یا قصد انجام چه کاری را داشته باشیم، این ندای درونی دقیقاً مثل یک ضبط صوت مداوم مشغول انتقاد کردن و عیبجویی از کارهای ما و افکار و ایده هایمان است.

وقتی ما به فکری جدید برمی خوریم، ندای درونیمان به ما می گوید: "این فکری احمقانه است." یا اینکه می گوید، "من نباید هیچ وقت فردی متوسط باشم، باید بدرخشم و همیشه بهترین باشم. همه ی افکار من باید نوگرایانه و عالی باشد. اگر ایده های من از همان ابتدا عالی نباشد، من شکست خورده ام و بهتر است دیگر تلاشی نکنم."

این منتقد درونی منفی همیشه به صورت یک ندا نیست و گاهی تصاویری از شکست خود مشاهده می کنیم. یا احساس ترس و خجالت به ما دست می دهد که ما را از دنبال کردن ایده ها و اعمال جدید و خلاقانه باز می دارد.

منتقد درونی شما وقتی از شما انتقاد می کند و می گوید که افکار و ایده هایتان جالب نیست، شریر و زیان آور نیست. در واقع این منتقد سعی دارد تا شما را خجالت زده شدن در برابر واکنش ها و عکس العمل های منفی اطرافیان درمورد ایده های شما محافظت کند.

این منتقد درونی سعی دارد تا از ما فردی کامل و مطمئن بسازد، اما ممکن است گاهی تاثیرات مخربی نیز داشته باشد.

اگر این گفتگوهای نقادانه درونی ما اکثراً منفی باشد، توانایی های خلاقانه ما فروکش کرده و رفته رفته از بین می روند. و این حس انتقادگر درونی به جای اینکه به ما کمک کند تا افکار بهتری ایجاد کنیم، توانایی ما را برای مطرح کردن ایده ها و افکار جدید نابود می کند. 

شما نمی توانید در آنِ واحد هم انتقادگر و هم خلاق باشید. این دو رویکرد نیازمند طُرق فکری متفاوت از یکدیگر هستند. رویکرد انتقادانه، تحلیلگرایانه، و قضاوتیِ مغز ما از عهده ی ایجاد و تولید ایده ها و افکار جدید و خلاقانه بر نمی آید.

حتی نوع موج مغزی که هنگام افکار خردگرایانه و تحلیلگرایانه ایجاد می شود کاملاً با زمانی که افکار و ایده های خلاقانه تولید می کنیم متفاوت است.

اما اگر می خواهید خلاق باشید، موقعش رسیده است که با این منتقد سرسخت درونی مقابله کنید و او را پی نخود سیاه بفرستید!

 

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

سوالات ارشد تا دکتری1391 

 



 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

 آیا فکر می کنید اینکه فرزند چندم خانواده باشید، می تواند بر شکل گیری شخصیت شما تاثیر گذار باشد؟ این مقاله را با ما دنبال کنید تا به همه چیز در این رابطه پی ببرید!

تک فرزندان

نقاط مثبت: این افراد همان ها هستند که دنیا را متحول می کنند. افرادی تکلیف-گرا، مرتب و منظم، با وجدان و وظیفه شناس، و بسیار قابل اطمینان می باشند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشه ها، و جزئیات هستند. و از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ای ندارند.

نقاط منفی: یکی از خصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنهاست. کمی کینه ای و پرتوقع هستند و معمولاً از قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند. به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند. در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود.  


فرزندان اول خانواده

نقاط مثبت:  آنها ذاتاً فرمانده به دنیا آمده اند. احتمالاً رئیس جمهورها، فضانوردان و مدیرعاملین همه فرزندان اول خانواده هستند. فکر می کنند که همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست. فرزندان اول به دو دسته تقسیم می شوند: پرورش دهندگان افراد مطیع یا متحول کنندگانی سلطه جو. هر دو یکسان هستند فقط از متدهای مختلفی استفاده می کنند. معمولاً فرزندان اول خانواده، افرادی ایرادگیر، مشکل پسند، و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم، و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود. از مسائل غافلگیر کننده نیز به هیچ وجه خوششان نمی آید.

نقاط منفی:  معمولاً این افراد کمی بداخلاق، ترشرو بی احساس به نظر می آیند. گه گاه به خاطر زورگویی و فشاری که بر سایرین می آورند، تهدید کننده و رعب آور هستند. چون فکر می کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می دانند، به دیگران اطمینان کمی دارند. ریاست مآب، ایرادگیر و نسبت به اشتباهات حساس و نکته سنج هستند.


فرزندان وسط خانواده

نقاط مثبت: فرزندان وسطی، افرادی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند. مهمترین نیاز آنها، آرام نگاه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها "آرامش به هر قیمتی" است. اینها افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به شمار می روند. مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه ی یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند. همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند.

نقاط منفی: نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطه گری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند—یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند. از آنجا که سعی در راضی نگاه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند. نمی توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شود. همچنین برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.


فرزندان آخر خانواده

نقاط مثبت: افرادی شاد و سرزنده اند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا می برند و دیگران را نیز از آن بهره مند می کنند. مهارت های مردمی آنها بسیار قوی است و عاشق این هستند که دیگران را با حرف ها و کارهایشان سرگرم کنند. هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی می شوند. افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می گیرند. از ریسک کردن واهمه ای ندارند.

نقاط منفیخیلی زود خسته می شوند. از طرد شدن واهمه داشته و افق توجهاتشان کوتاه است. افرادی خود گرا هستند. معمولاً به خاطر توقعات غیر واقعیشان از رابطه، که تصور می کنند در همه ی رابطه ها باید همیشه خوشی و خنده برقرار باشد، رابطه های زیادی را به فنا می دهند. اما نمی دانند که عمر چنین رابطه هایی بسیار کوتاه است.

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

نگاه اجمالی

رضایتمندی زنانشویی را نمی‌توان صرفا بر اساس فشارهای روانی بیرونی تعیین کرد زیرا تمامی زدواجها دست کم یا چند فشار روانی مواجه هستند. تفاوت ازدواجهای شادکام و ناشاد را حداقل تا حدودی می‌بایست در پرتو شیوه‌‌ای تعیین کرد که طرفین به فشارهای روانی پاسخ می‌دهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

پاداشها

یک منبع بسیار با اهمیت رضایت مندی در ازدواج عبارت است از پاداشهایی که طرفین به یکدیگر می‌دهند. بسیاری از عوامل باعث استحکام ازدواج می‌شوند اما پاداشهای ادراک شده مهمترین عامل است. پاداشهای زیادی برای‌‌ این کار وجود دارد و برای افراد مختلف چیزهای متفاوتی از کار کرده پاداش دهنده برخور دارند. مصاحبت و دوستی یکی از پاداش است. سایر پاداشها عبارتند از داشتن یک همبازی مناسب در بازی یا کسی که با او بتوان به پیاده روی پرداخت، کسی که با او خاطرات مشترکی داشته باشیم و یا کسی که با او به تجربه‌های جدید دست یابیم. تحسین و تمجید نیز می‌تواند نقش پاداش دهنده داشته باشد و باعث حفظ ازدواج شود.

ادراک درست و دقیق

زوجهای شادکام در شناخت یکدیگر توفیق دارند. آنها یکدیگر را به درستی و با دقت ادراک می‌کنند. ولی زن و شوهرهای ناراضی چنین نیستند. بسیاری از موانعی که بر سر راه ادراک دقیق و درست قرار دارند می‌توانند ادراک دقیق در ازدواج تداخل کنند. زوجها معمولا در موقعیتهای مثل قرار ملاقات (خواستگاری) در پی شناخت یکدیگرند. در این موقعیتها هر دو نفر به مهمترین نحو رفتار کرده و ممکن است اختلافات عقاید خود را در آن دوره به حداقل ممکن برسانند. در نتیجه ممکن است در زمان ازدواج یکدیگر را نشناسند. حتی اگر زن و شوهرها واقعا در همان بدو ازدواج یکدیگر را بشناسند ممکن است از ادراک تغییرات همسر خود باز بمانند.

ارتباط و تبادل نظر

همسران چگونه می‌توانند یکدیگر را بهتر بشناسند؟ اولین ابراز مسیر برای به حداقل رساندن کژفهمی در ازداوج ، تبادل پیام است. اگر زن و شوهرها در وضعیت گشوده و بی‌پرده با یکدیگر صحبت کنند، احتمال اینکه یک نفر بدون آگاهی طرف مقابل تغییر کند، وجود نخواهد داشت و طرفین از آنچه دیگری را خشنود یا ناشنود می‌سازد، بیشتر مطلع بوده و اگر همسر او درباره امری ناراحت باشد متوجه این قضیه می‌شود. یکی از لازمه‌های تبادل پیام عبارت است از زمان ، تا وقتی زوجها آنقدر با یکدیگر به سرنبرند که از سطح روابط مصنوعی فراتر روند، این گفتگو نمی‌تواند سر بگیرد.

مهارت مسئله گشایی

بین دو نفر همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد و شیوه ادا و حل این اختلافها با شادکامی ازدواج ارتباط دارد. زن و شوهرهای شادگام گرایش به آن دارند که به هنگام بروز مشکل به بحث راجع به آن بپردازند زوجهای ناراضی ظاهرا آن را نادیده می‌گیرند. اما این زوجها مشکلات خود را از یاد می‌برند. در عوض آنها را همچون سندی لاک و مهر شده حفظ می‌کنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ مجددا آن را به جریان بیندازند.

زوجهای شادکام و ناراضی از لحاظ نوع راه‌حلهایی که در نظر می‌گیرند فرق می‌دارند. زن و شوهرهای ناموفق در اغلب اوقات به راه‌حلهایی می‌رسند که در آن یک نفر برنده و دیگری بازنده مطلق است. در زوجهای شادکام احتمال استفاده از مصاحبه بیشتر وجود دارد. در این حالت هر دو نفر تا حدودی تسلیم می‌شوند. و در عین حال به قسمتی از آنچه می‌خواستند می‌رسند. حالت دوم آن است به توافق دو جانبه دست یابند یعنی بکوشند پاداشهای هر دو طرف را به حداکثر برسانند. علاوه بر این ، زوجهای شادکام در یافتن راههای کاهش تنش یا حل مشکلات معزل غالبا ابتکار و
خلاقیت
بیشتری دارند.

کمک تخصصی به ازدواجهای مسئله‌دار

زمانی به نظر می‌ رسید راه حل یک ازدواج ناشاد کشتن همسر باشد. امروزه راه‌حلی که به اذهان همه می‌رسد طلاق است اما عشق سومی ‌وجود دارد که همان مشاوره زنانشویی است که امکان حفظ ازدواج و در عین حال ، کوشش برای هر چه لذت بخش‌تر کردن آن را فراهم می‌سازد.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

  خلاقیت چه زمانی از بین می رود ؟ :

1- تاکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه کودک

2- ایجاد رقابت میان کودکان

3- تاکید افراطی بر جنسیت کودک 

4- قرار دادن قوانین خشک و دست و پا گیر در منزل

5- عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت

6- انتقاد مکرر از رفتارهای کودک

7- بیهوده شمردن تخیلات کودک

8- عدم شناسایی علائق درونی کودک

9- عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل

10- تحمیل نقش بزرگسال به کودک

  

 والدین برای افزایش خلاقیت کودکانشان چه کنند ؟

1. هرگز کودک را تحقیر نکنیم. کودکی که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقیّت نمی‌زند. 

2.  کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید

3. امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت های خود را ابراز نمایند. به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و ...

4. محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید.

5. به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازید و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند.

6.  اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت.

7. برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید.

8. . توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است.

 9. امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید.

10. اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.

11. از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید. ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند،  یا پسر گریه نمی کند.)

12. با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید.

13.  به شیوه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشی




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

بسیاری از خانم‌ها و آقایان که مدتی از شروع زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، وقتی به گذشته نگاه می‌کنند یاد دورانی می‌افتند که عاشق یکدیگر بودند و هیچ‌چیز نمی‌توانست جلوی زندگی عاشقانه‌شان را بگیرد، اما وقتی با هم ازدواج می‌کنند و مدت زمانی از این ماجرا می‌گذرد، عشق از زندگی آنها رخت برمی‌بندد.

 آنها درگیر گرفتاری‌های روزمره می‌شوند و سرشان آنقدر شلوغ می‌شود که زندگی مشترک برای‌شان یک‌نواخت شده و جذابیت خود را از دست می‌دهد. در این شرایط زمانی هم که تصمیم می‌گیرند تا به زندگی‌شان سر و سامان داده و طراوت گذشته را به آن بازگردانند، سردرگم می‌شوند که از کجا باید شروع کنند ؟

زندگی عاشقانه یک اتفاق نیست، بلکه یک ارتباط روزانه است ، یک رابطه دوستانه است که هر روز بیش از پیش رشد می‌کند.

باید از زمانی که در کنار هم هستید لذت ببرید و تصور کنید نزد دوست داشتنی‌ترین فرد زندگی خود هستید.

زندگی رمانتیک فرایند پیوند دادن است. بسیاری از زوج‌ها معمولا سعی می‌کنند فضای عاشقانه را با غافل‌گیر کردن طرف مقابل مثلا با رفتن به یک رستوران فوق‌العاده و یا برنامه‌‌ریزی یک مسافرت به زندگی خود بیاورند. اما زمانی که می‌بینند طرف مقابل‌شان چندان خوشحال نشده، خیلی ناراحت می‌شوند. این امر کاملا طبیعی است، چرا که ممکن است چیزهایی که برای شما جالب و سرگرم کننده هستند، برای همسرتان جذاب نباشند.

از آن جایی که بیشتر افراد با تکنیک‌های ذهن‌خوانی آشنا نیستند! پس بهتر است از همسر خود سوال کنید چه چیزی دوست دارد. فقط کافی است بگویید: «تو، زندگی همراه با عشق  را در چه چیزهایی می‌بینی؟» ، «عقیده ی تو در مورد یک ملاقات فوق‌العاده چیست؟ برای مسافرت کدام شهر را انتخاب می‌کنی؟»

 مثلا :  آیا همسرتان اهل هنر است؟ خوب می‌توانید او را به موزه و یا نمایشگاه‌های مختلف ببرید.

او را غافلگیر کنید:

پرسیدن علایق همسر و سپس عمل بر طبق گفته‌های او به این معنا نیست که شما نمی‌توانید او را غافلگیر کنید، حالا حتما نباید یک مسافرت باشد، می‌توانید یک یادداشت ساده ، اما غافلگیر کننده را در کیفش قرار دهید، غذا و یا سالاد مورد علاقه‌اش را درست کنید و او را به فیلمی که به تازگی اکران شده و او آرزوی دیدنش را دارد، ببرید.

برقراری ثبات:

زندگی رمانتیک یک اتفاق نیست. این نیست که شما آخر هفته بیرون بروید و همه چیز تمام شود. این امر مستلزم تلاش‌های مداوم است. البته اگر شما خلاق نباشید شاید برای‌تان کمی مشکل باشد. پس باید راهی پیدا کنید تا به شما کمک کند. بهتر است از سوال کردن از خود شروع کنید، سپس چند کتاب در مورد موضوعی که به شما پیشنهاد کرده خریداری کنید.

توجه کردن:

توجه خود را بر روی یکدیگر معطوف کنید نه بر روی اینکه در زمانی که با او هستید، چه کار دیگری هم می‌توانید انجام دهید:

 می‌‌خواهید با هم به پارک بروید؟ پس لطفا تلفن همراه و کیف‌تان را با خود نبرید.

 

اموری را که ممکن است توجه شما را مخدوش کنند، کنار بگذارید و از وقتی که در کنار هم هستید نهایت استفاده را ببرید.

ایجاد فضای همراه با عشق در زندگی زناشویی امری نیست که یک شبه و بدون تلاش و کوشش به دست آید. در زندگی مشترک همیشه باید رفاقت و دوستی وجود داشته باشد. برنامه‌هایی بریزید که علایق هر دو نفر را تطمیع کند، با به کارگیری رموز عاشقانه ی کوچک یکدیگر را غافلگیر کنید و زمانی که با یکدیگر هستید تمام توجه خود را به او معطوف سازید.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

سلامت نیوز : گفته‌اند عصر ما عصر افسردگی است. خدا آن روز را نیاورد که کسی درگیر این بیماری شود اما اگر شما هم جزو پدرانی هستید که احساس بی‌حوصلگی، افسرده خویی یا غمگینی ممتد می‌کنید، وقت آن رسیده که دستی به سر و روی زندگی تان بکشید و با خلق افسرده تان خداحافظی کنید.

شما به عنوان یک پدر تأثیر مستقیمی روی روحیات و آینده فرزندتان می‌گذارید و حداقل به خاطر آنها هم که شده باید دنبال درمان خود برآیید به خصوص اگر فرزند پسری دارید که روحیات حساس و آسیب‌پذیری دارد. چون بررسی‌هایی که پزشکان انگلیسی انجام داده‌اند نشان می‌دهد که پسرانی که پدرانشان مبتلا به افسردگی هستند، دو برابر بیش از دخترانی که پدر افسرده دارند در دوران پیش از مدرسه دچار اختلالات رفتاری و احساسی می‌شوند.

این پزشکان در دانشگاه آکسفورد دریافته‌اند که افسردگی مادر در زمان کودکی فرزندش روی رفتارهای اجتماعی زمان بزرگسالی وی تاثیر دارد اما در مورد پدران، نتایج تغییر روحیه و افسردگی آنها به سرعت روی کودکان مشخص می‌شود و رشد روانی آنها را دچار اختلال می‌کند. با توجه به نتایج این آزمایش افسردگی در سنین پایین شبیه به افسردگی در دوران بزرگسالی نیست و به همین دلیل‌ ‌است که توجه کمتری به آن می‌شود. در واقع، شناخت این بیماری در کودکان، تا حدی دشوارتر است.

مطالعات نشان می‌دهد که یک فرد بالغ مبتلا به ‌افسردگی، ناراحتی و غمگینی خود را نشان می‌دهد اما در یک کودک افسرده، تظاهر افسردگی ممکن است به‌ ‌صورت عصبانیت، تحریک‌پذیری و گاهی پرخاشگری باشد. به همین دلیل، گاهی این اختلال درست تشخیص داده نمی‌شود و یا با علائم دوره بلوغ اشتباه گرفته می‌شود.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

 

1-          برخوردار از مرکز کنترل درونی : غم وشادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.

 

2-          از لحاظ جسمانی ،احساسی ،ذهنی ومعنوی از خود مراقبت می کنند.

 

3-          میانه روی را در افکار، احساسات ورفتارهای خویش حفظ می کنند.

 

4-          توانایی بخشش اشتباهات خود ودیگران را دارند.

 

5-          مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده می گیرند.

 

6-          به نقطه نظرات دیگران گوش می دهند.

 

7-          اعتماد به نفس آن ها به دور از خودبینی وغرور است.

 

8-          از آن که مورد انتقاد قرار بگیرند نمی هراسند.

 

9-          هنگامی که از آنان پرسشی می گردد حالت تدافعی به خود نمی گیرد.

 

10-          در برابر موانع ومشکلات به آسانی تسلیم نمی گردند.

        

11-          نیازی به تحقیر وتمسخر ندارند.

 

12-          قادر به پذیرش وپندگیری از اشتباهاتشان و بیان جمله " اشتباه کردم " هستند.

 

13-          از نقاط قوت وضعف خود آگاهی دارند،همواره در حال پیشرفت وترقی بوده واز

 

     ریسک های مثبت در زندگی بیم ندارند.

 

14-          هیچگاه خود را مورد انتقاد وسرزنش مخرب و شدید قرار نمی دهند.

 

15-          به خویشتن وتوانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.

 

16-          به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.

 

17-          خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند.

 

18-          نیازی به اثبات وتوجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.

 

19-          از آنکه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه ونگرانی ندارند.

 

20-          نیاز به کمال گرایی ندارند.

 

21-          باور دارند که فرد با ارزش، با قابلیت ،دوست داشتنی ، پذیرفتنی ومهم می باشند.

 

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

هر رابطه ای ، بی توجه به نسبت بین دو نفر بدون احترام پیش نخواهد رفت اما این احترام متقابل با گذشت زمان در خطر فروپاشی قرار می گیرد. 
  
 
? شما هم در خطرید

چه بسیار دوستی ها و روابط زناشویی و فامیلی که با تلنگری در هم ریخته اند. بله . شروع غم انگیزی بود اما باید از اینجا شروع می کردیم.

هر رابطه ای ، بی توجه به نسبت بین دو نفر بدون احترام پیش نخواهد رفت اما این احترام متقابل با گذشت زمان در خطر فروپاشی قرار می گیرد. گرچه شاید امروز اصلا به ذهنتان هم خطور نکند چون رابطه شما و همسرتان عالی است.

 

? بعضی ها ذاتشان خرابه!

بعضی از آقایان و البته خانمها ذاتا اهل عیب جویی اند و این کار آنها نیتی در پشت خود ندارد . اصلاح کردن همسر جلوی دیگران در ذات این افراد است و آنها بدون توجه به عواقب بعدی و احساسی که ممکن است به همسرشان دست دهد دست به این کار می زنند.


 پس اگر جزء همان گروهی هستید که مرتبا توسط همسرتان نزد دیگران اصلاح می شوید،باید با قدرت این عادت را از سر همسر گرامی بیرون کنید.البته این کار را تنها در حضور خود او انجام دهید و منظورتان را دقیقا به او بفهمانید و توضیح دهید.

 

? دیگران را به دعوای خود نکشانید

بسیاری از زن و شوهرها برای ابراز ناخرسندی خود از زندگی مشترکشان نزد دیگران از زبان نیش و کنایه استفاده می کنند. نمی دانم ... شاید آنها از وجود همسر خود احساس شرمندگی می کنند، در نتیجه برای مقابله با این موقعیت درست مانند یک بچه از شیوهای غلط استفاده می کنند.

بدترین قسمت این ماجرا کشاندن پای دیگران به مشکلات شخصی است. آدمهایی که بهترین شان هم واقعا دلسوز ما نیستند.

 گاهی ما با عیبجویی از یکدیگر نزد دیگران به عنوان وسیله ای برای قضاوت و داوری استفاده می کنیم. لازم است بدانید که کمتر کسی از این رفتار استقبال می کند.

اگر متوجه شده اید که دیگران بیشتر از این خواهان رفت و آمد و معاشرت با شما نیستند، احتمالا باید به این فکر کنید که آیا غرولندهای مکرر شما آنها را ناراحت کرده است یا نه.

 

? اعتماد به نفس داشته باشید

روانشناسان می گویند یکی از عللی که شما را وادار می کند با همسرتان چنین رفتاری داشته باشید این است که از موقعیتی که در آن قرار گرفته اید به اندازه کافی اطمینان به نفس ندارید.

وقتی با اقوام و دوستان بیرون می روید و دچار احساس شک و تردید می شوید، نظرات نامربوط می دهید و از همسرتان ایراد می گیرید تا قدرت نمایی کنید، خودی نشان دهید و احساس بهتری داشته باشید. خب.

مسلم است که مشکل اصلی از خود شماست. شمایی که ناخودآگاه سعی می کنید حواس دیگران را از خودتان پرت کرده و به سمت همسرتان جلب کنید تا از شدت اضطراب خود بکاهید.

 

? گذشت زمان علیه عشق!

یک داستان تلخ .یک واقعیت وحشتناک که همه ما درگیر آن هستیم.با اغاز رابطه و گذشت زمان زن و شوهر با هم احساس راحتی می کنند و رعایت ادب و احترام نسبت به یکدیگر را از یاد می برند.


 چند بار تاکنون این صحنه را به چشم خود دیده اید که یک مرد در را برای غریبه ها باز می کند اما پشت سر همسرش در را می کوبد؟ چند بار شاهد بوده اید که زنی با ادب و احترام با غریبه ها حرف می زند اما به همسر خودش نگاه تحقیرآمیزی می اندازد؟پاسخ متاسفانه یک کلمه است: خیلی !

 

? راحت ترین کار را انجام بده

توصیه : قطعا شما و همسرتان قرار نیست در حضور دیگران همیشه درباره همه چیز با هم موافق باشید. بجای توهین کردن به یکدیگر، قرار بگذارید


که در حضور دیگران برای هم یک سیگنال سکوت و مخفیانه بفرستید. سپس زمانی که با هم تنها می شوید می توانید درباره اتفاقی که افتاده صحبت کنید و احساسات و نگرانی های خود را به زبان آورید.به خدا این بسیار بسیار راحت تر از تحمل دعواهای بعدی و احتمالا عذرخواهی است.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 

 

1. نفس عمیق بکشید

برای چند دقیقه کارتان را رها کنید، یک جای راحت و خلوت بنشینید. نوک انگشت میانی و شست‌تان را به هم بچسبانید. چشمان‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. ممکن است این توصیه کمی ‌تکراری به نظر برسد اما تجربه نشان داده که کاملا موثر است. این روش یکی از روش‌های تمرکزی است که در یوگا یاد می‌دهند. خوبی این روش این است که در هر جایی می‌توانید انجام دهید، حتی در وسط غرفه سوپر مارکت.


2. به یک سفر خیالی بروید

خیلی وقت‌ها ناراحت و مضطرب هستید و ممکن است فکر کنید که کاش می‌شد به جای همه این مشغولیت‌ها به یک مسافرت بروید. طبق روش، برای انجام دادن این کار همان پنج دقیقه کافی است. چشمانتان را ببندید و خودتان را در دلپذیرترین جایی که تا به حال مسافرت کرده‌اید یا دوست دارید به مسافرت بروید تصور کنید. تصویر ذهنی یک ساحل شنی با شن‌های طلایی و گرم و موج‌های آبی دریا که به کف پاهایتان می‌خورد می‌تواند موجب احساس آرامش شود. سعی کنید حتی جزییات جایی که در ذهن به آنجا مسافرت می‌کنید را هم تصور کنید، صدای موج دریا، بوی ساحل و گرمی‌آفتاب.


3. کمی ‌آهنگ گوش کنید

آهنگ‌هایی که با آنها خاطره خوب دارید را برای این جور مواقع کنار بگذارید. خیلی از آدم‌ها با آهنگ‌هایی که در جوانی گوش کرده‌اند خاطره دارند و واکنش خوبی به شنیدن آن نشان می‌دهند. دکتر سوزان‌هانسر، مسئول بخش موزیک درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید:" فرقی نمی‌کند که چه آهنگی باشد، فقط آهنگی را انتخاب کنید که به شما حس خوبی می‌دهد."


4. برعکس حرف بزنید

وقتی خیلی عصبانی هستید یا استرس دارید سعی کنید حروف الفبا را از آخر به اول بگویید یا از صد برعکس به پایین بشمارید، تمرکز روی این کار موجب می‌شود که ذهنتان عامل استرس و فکر ناراحت‌کننده را برای مدتی فراموش کند. از آخر خواندن شعر و یا حتی برعکس حرف‌زدن می‌تواند همین تاثیر را داشته باشد.


5. بالانس بزنید

در یک مطالعه عنوان شده است که در بعضی افراد، بالانس زدن و وارونه شدن برای چند ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند موجب آرام شدن آنها شود. بازگشت سریع‌تر و راحت‌تر خون به داخل مغز و یا کم رسیدن خون حاوی اکسیژن می‌تواند موجب یک جور حالت سرخوشی شود. برعکس دیدن تصاویر و دنیای اطراف در این وضعیت هم می‌تواند توجه شما را از مساله استرس‌زا منعطف کند. حفظ تعادل در وضعیت وارونه هم بیشتر موجب متمرکز شدن و آرامش شما می‌شود.


6. از ته دل بخندید

از نظر روانشناسان این مساله که خنده می‌تواند موجب آرامش شود کاملا ثابت شده است. خنده با پایین آوردن سطح کورتیزول در خون موجب کنترل استرس می‌شود. در مواقع نگرانی و استرس، سعی کنید از ته دل بخندید. برای خودتان جوک تعریف کنید. به یک خاطره بامزه فکر کنید و اگر هیچ کدام از اینها هم گیرتان نیامد همین طور الکی بخندید.


7. آفتاب بگیرید

وقتی آفتاب با پوست بدن، تماس پیدا می‌کند عملکرد مواد شیمیایی و هورمون‌هایی مانند سروتونین که موجب پایدار شدن خلق می‌شود بهبود پیدا می‌کند. کمی‌آفتاب بگیرید، حتی اگر شده یک قرار کاری را در فضای باز انجام دهید یا ماشین‌تان را کمی ‌دورتر پارک کنید و کمی‌ زیر آفتاب قدم بزنید. اگر در خانه هستید، پرده‌ها را کنار بزنید، از نور روز استفاده کنید و کمی‌ کنار پنجره بایستید.


8. طناب بزنید

طناب زدن فقط برای بدن سازها یا کسانی که به خاطر بیماری قلبی باید ورزش کنند مناسب نیست. بررسی‌ها نشان داده است که 20 دقیقه طناب زدن مقدار زیادی اندروفین در بدن آزاد می‌کند. اندروفین هورمونی است که موجب بوجود آمدن سرخوشی می‌شود. به غیر از این حرکت تکراری و مداوم طناب موجب ریلکس شدن عضلات و تمرکز و آرامش اعصاب می‌شود.


9. با دوستان تان تماس بگیرید

حمایت گرم یک بزرگ‌تر یا صحبت کردن با یک دوست در شرایط بحرانی می‌تواند کمک زیادی برای رسیدن به آرامش بکند. حمایت اجتماعی یکی از موثرترین روش‌هایی است که برای کنار آمدن با شرایط استرس‌زا و ناراحتی شناخته شده است. چند دقیقه صحبت کردن با پدر و مادر یا دوستی که حرفتان را می‌فهمد از هر آرام بخشی سریع‌تر عمل می‌کند. حتی اگر نمی‌توانید با آنها صحبت کنید برایشان پیغام بگذارید یا پیامک بفرستید.


10. ماساژ درمانی را فراموش نکنید

اگرچه ماساژ درمانی می‌تواند موجب آرامش شما شود اما این بار ماساژ دادن برای رسیدن به آرامش پیشنهاد شده است. این توصیه آخر، مخصوص مادرانی است که فرزند کوچک دارند. طبق مطالعات انجام شده، مشخص شده است در آغوش گرفتن کودک و یا ماساژ دادن بدن یک نوزاد با روغن بچه می‌تواند علاوه بر آرامش کودک مجب آرامش مادر هم شود. با این کار سطح هورمون استرس کورتیزول در خون مادر پایین می‌آید.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
سوالات ارشد تا دکتری1391 

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
  
به پسرم اینگونه درس بدهید:

او باید بداند که همه مردم عادل و صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.

به او بیاموزید به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می‌شود.

به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست. 

 می‌دانم که وقت می‌گیرد،

اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد.

به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن برحذر دارید. به او نقش و تأثیر مهم خندیدن را یاد‌آور شوید. 

 اگر می‌توانید، به او نقش مؤثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گل‌های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می‌کنند، دقیق شود.

به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم‌ها، ملایم و با گردن‌کش‌ها، گردن‌کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند.

به پسرم یاد بدهید که همه حرف‌ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می‌رسد انتخاب کند.

ارزش‌های زندگی را به پسرم آموزش دهید.

 اگر می‌توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.

به او بیاموزید که می‌تواند برای فکر شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی‌معناست!

به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می‌داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.

 در کار تدریس با پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید،

 پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com

 

سوالات ارشد تا دکتری1391 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/3/9 توسط 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >