بازدید امروز: 125
بازدید دیروز: 67
کل بازدیدها: 2271384 محسن - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

مراقبه یا مدیتیشن ، حالت دگرگون هشیاری از راه انجام مناسک یا تمرینهای خاصی حاصل می شود. این تمرینها عبارتند از : کنترل و تنظیم تنفس، محدود کردن شدید میدان توجه ، نادیده گرفتن محرکهای بیرونی ، قرار دادن بدن درحالتهای یوگایی و ساختن نصویرهای ذهنی از رویداد یا نمادی معین. حاصل این عملیات قرار گرفتن درحالت ذهنی خوشایند و تااندازه ای دگرگونه است که درآن شخص احساس آرامش جسمی و روانی می کند.


بعضی ها پس از تمرینهای مراقبه ممکن است به تجربه های عرفانی دست یابند که طی آن خود آگاهی خویش را از دست می دهند و به احساسی سرشار از هشیاری وسیع دست می یابند. این اعتقاد که مراقبه می تواند به تغییر هشیار ی منجر شود به زمانهای بسیار دور بر می گردد. درادبیات بودایی، هندی ، تصوف مشرق زمین و درادیان مختلف به این موضوع اشاره شده است و مناسکی آموزش داده شده که با انجام آن می توان به تغییر سطح هشیاری دست یافت.

دوشیوه متداول درمراقبه وجود دارد:

1- مراقبه راهگشا: دراین شیوه فرد ذهن خود را پالوده می نماید تا آماده دریافت تجارب نو شود.

2-مراقبه متمرکز: دراین روش فرد از طریق توجه فعال به یک شی ، واژه یا فکر به نتیجه مطلوب دست می یابد.

نمونه ای از دستورالعمل مراقبه راهگشا بدین شرح می باشد:

دراین شیوه ابتدا باید تصمیم بگیرید هیچ کاری نکنید. به هیچ چیز فکر نکنید و هیچ تلاشی از خود نشان ندهید. کاملا آرام باشید و ذهن و جسم خود را به حال خود رها سازید. از جویبار همیشه درتغییر افکار و احساساتی که ذهنتان درآن غوطه ور است بیرون بیایید و به تماشای جریان شتابان این جویبار بایستید. مواظب باشید دراین جویبار فرو نیفتید. به بیان استعاره دیگر : افکار ، احساسات و آرزوهایتان را نظاره کنید که همچون دسته ای پرنده درآسمان پرواز میکند . بگذارید آزادانه پرواز کنند . فقط تماشا کنید. اما مراقب باشید و نگذارید پرندگان شما را با خود به ابرها بکشانند.

این هم نمونه ای از دستورالعمل مراقبه متمرکز:

هدف دراین جلسه این است که چیزهایی درباره تمرکز بیاموزیم. باید افکارتان را روی این گلدان آبی متمرکز کنیدو منظور تمرکز بر قسمتهای مختلف گلدان نیست ، بلکه باید سعی کنید گلدان را فی نفسه بدانسان که هست بدون توجه به ارتباط آن با اشیای دیگر ببینید. هرنوع فکر ، احساسات ، صدا یا احساس بدنی دیگر را به کلی نادیده بگیرید.

مشاهده شده که پس از چند جلسه مراقبه متمرکز ، مردم معمولا پیامدهای چندی را گزارش می کنند. مانند ادراک دگرگونه و روشن از گلدان ، نوعی کوتاه شدگی زمان به ویژه دربازنگری به گذشته ، ادراک متضاد از قبیل گویی کلدان تمام میدان بینایی را پر می کند و گاهی پر نمی کند. کاهش تدریجی محرکهای بیرونی ( حواس پرتی کمتر) و درنهایت کاهش ثبت هشیارانه محرکها و احساس لذت و خشنودی.

درتحقیقات مشخص شده که مراقبه می تواند تغییرات شناختی درفرد به وجود بیاورد. همچنین از آنجایی که مراقبه سطح و درجه انگیختگی را کاهش می دهد می تواند برای افراد مضطرب بسیار مفید باشد. زیرا این افراد به سادگی تحت فشار روانی قرار می گیرند و کاهش سطح انگیختگی درآنان می تواند سبب کاهش اضطراب شود.

امروزه از روشهای مختلف مراقبه مانند تمرکز ، یوگا ، ساختن نصویرهای ذهنی ، محدود کردن میدان توجه دردرمان بسیاری از مشکلات روحی استفاده می شود ولی باید توجه داشت که انجام صحیح و علمی این روشها نیازمند شناخت دقیق می باشد که مسلما بایستی توسط اهل فن و افراد آشنا انجام شود.

منبع : روانشناسی هیلیگارد

 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

nhh69592k2828elnzr تست عشق و دوستی


به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید و شخصیت خودتان را محک بزنید.

1? دریا را با کدام یک از تیره، شفاف، سبزویژگی های زیر تشریح می کنید؟

آبی ، گل آلود

2? کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟

دایره، مربع یا مثلث

 3? فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در 5 قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟

بله، خیر

 4? این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟

قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید

5? دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟

یک اندازه انتخاب کنید
 

6? در ذهنتان اسب چه رنگی است؟

قهوه ای، سیاه یا سفید

7? طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟

یک اسب یا یک خانه

 

 
پاسخ ها :

1? آبی تیره: دارای شخصیتی پیچیده.

شفاف: به سادگی قابل درک.

سبز: آسان گیر و بی خیال.

گل آلود: آشفته و سردرگم.


2?دایره: سعی می کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.

مربع: خودرای و خود محور هستید.

مثلث: یک دنده و لجباز. (اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)

3? بله: شما آدم فرصت طلبی هستید.

خیر: آدم فرصت طلبی نیستید.


4? این سئوال، اولویت های شما در زندگی را مشخص می کند.

قرمز: دلبستگی

آبی: دوستان و روابط.

سبز: شغل و حرفه.

سیاه: مرگ.

سفید: ازدواج.


5? میزان ارتفاعی که انتخاب می کنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد.


6? قهوه ای: فروتن و خاکی.

سیاه: غیرقابل پیش بینی و سرکش و هیجان انگیز.

سفید: برتر و مغرور و تاثیرگذار.


7? این سئوال، اولویت های شما به هنگام مشکلات را تعیین می کند.

اسب: همسر.

خانه: فرزندان.




ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 


شانس آوردید یا نه؟


 نتایج تحقیق ریچارد وایزمن روان‌شناس دانشگاه هارتفورد شایر درباره شانس


مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را شانس می‌خوانند، 10سال قبل شروع شد. می‌خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی‌ها را می‌زند، اما سایرین از آن محروم می‌مانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم خوش‌شانس و عده دیگر بدشانس هستند؟

آگهی‌هایی در روزنامه‌های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می‌کردند خوش‌شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند.نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلید خوش‌شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است.

برای مثال، فرصت‌های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش‌شانس مرتبا با چنین فرصت‌هایی برخورد می‌کنند، در حالی که افراد بدشانس نه.

با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهمم آیا این مساله ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین فرصت‌هایی است یا نه. به هر دو گروه افراد خوش‌شانس و بدشانس روزنامه‌ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.

به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می‌گفت: اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده‌اید، 250 پوند پاداش خواهید گرفت.

این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملا خیره‌کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند.

مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت‌های غیرمنتظره را مختل می‌کند. در نتیجه، آنها فرصت‌های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می‌دهند.

برای مثال وقتی به مهمانی می‌روند چنان غرق یافتن جفت بی‌نقصی هستند که فرصت‌های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند. آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می‌زنند و از دیدن سایر فرصت‌های شغلی باز می‌مانند. افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می‌بینند.

تحقیقات من در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال براساس 4 اصل، برای خود فرصت ایجاد می‌کنند:

ـ اول آنها در ایجاد و یافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند.

ـ دوم به قوه شهود گوش می‌سپارند و براساس آن تصمیم‌های مثبت می‌گیرند.

ـ سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاق نیکی برای آنها رضایت‌بخش است.

ـ چهارم نگرش انعطاف‌پذیر آنها، بدبیاری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع


سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
 
نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد. یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه را برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.
برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.
صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانستکه خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد.
یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.
اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست.

شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.

مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.

هدفدار زندگی کنید!

ravanshena30.mihanblog.com   منبع


سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون 
www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
شما تنبل هستید یا افسرده ؟

امروز ، همان فردایی‌ است که دیروز ، منتظرش بودید ..!

 

شاید برای اغلب ما پیش‌آمده که ‌گاهی‌وقت‌ها کارهای‌مان را به تعویق می‌اندازیم یا در انجام آن‌ها، کوتاهی می‌کنیم و کارمان را در موقع مقرر انجام نمی‌دهیم و یا برای تأخیر در کارهای‌مان، دلیل‌تراشی‌های مداوم می‌کنیم اما زمانی‌که بخواهیم از دیدگاه آسیب‌شناختی به این مسأله نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که دلیل‌تراشی برای به‌تعویق انداختن کارها و موکول‌کردن کارها به آینده، منجربه تفکرات عمیق در فرد می‌شود که موجب بروز رفتارهای تأخیری، ازجمله تأخیر در تصمیم‌گیری و انجام وظایف به اشکال گوناگون می‌شود و واکنش‌های پراسترس را ایجاد می‌کند که شامل از دست‌دادن کنترل نسبت به زندگی، همراه با پیامدهای ناخوشایند در زمینه‌ی بهداشت ذهنی و جسمی‌ست. این‌ها از خصوصیات «اهمال‌کاری» و «مسامحه‌کاری»‌ست.

 

 

- «اهمال‌کاری» (تنبلی)، به‌تعبیری از «الیس»، نوعی سندرم جسمی‌- روانی‌ست؛ یعنی کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته می‌شود و دست‌کم می‌تواند در آینده برای فرد نتایجی را دربر داشته باشد، بدون هیچ دلیلی به آینده محول می‌شود اما در عین حال، عدم انجام آن نیز به زیان فرد است و از این‌بابت، خود را سرزنش می‌کند. چنین فرآیندی، فرد را وادار می‌کند که برای موجه جلوه‌دادن عادت مورد نظر، دلایل متعددی بیاورد؛ به‌گونه‌ای که به گفته‌ی «فستینگر»، بتواند درگیری ذهنی و ناتوانی‌های شناختی خود را مرتفع سازد. فرد اهمال‌کار، مجبور است در قبال تعلل‌ورزیدن و هم‌زمان سرزنش‌کردن خویش، از خود دفاع کند؛ بدین‌ترتیب از یک‌سو برای عدم انجام کارهایش، دلیل‌تراشی می‌کند و از سوی دیگر، انجام کارش را به آخرین دقایق موکول می‌کند؛ به‌طوری‌که فرد اهمال‌کار (تنبل) نمی‌تواند تصمیم بگیرد چه فعالیت‌هایی را در چه‌زمانی و براساس چه اولویت‌بندی باید انجام دهد. در دیدگاه «الیس»، چنین فرآیندی، غیرقابل دفاع بوده و نوعی شکست تلقی می‌شود.

- «مسامحه‌کاران» نیز اغلب از رفتار اشخاص کارآمد، برداشت غیرواقع‌بینانه دارند. ممکن است گمان کنند که اشخاص موفق همیشه احساس اطمینان و اعتمادبه‌نفس دارند و به‌راحتی به هدف خود می‌رسند و هیچ سختی در راه رسیدن به هدف، برای آنان وجود ندارد.بست تو فان

 

تحقیقات بالینی نشان می‌دهد که اهمال‌کاری و مسامحه‌‍کاری، ارتباط مستقیم با افسردگی، روان‌رنجوری ، اختلال ‌آشفتگی ، عدم رقابتی بودن و فراموش‌کاری دارد.

 

 

< <   راه‌های جلوگیری از تنبلی   > >

1- مرد امروز باشید :
 
 فراموش نکنید موفقیت آینده، در گرو اقدام امروز شماست؛ پس نه اندوه گذشته‌ی از دست‌رفته را بخورید: «ای‌کاش چنین می‌کردم» و نه در خواب و خیال فردایی رؤیایی باشید. هیچ‌وقت نگویید: «بگذار زمان مناسب فرابرسد.» زمان مناسب، همین زمانی‌ست که در آن به‌سر می‌بریم. کسی که منتظر فرصت می‌ماند، هیچ‌گاه به فرصتی مناسب نمی‌رسد. فرصت را باید ساخت، فرصت‌آفرینی، هنر تداوم بخشیدن به «لحظه‌های اکنون» است. «بعداً، همین حالاست»؛ در جهان، چیزی به‌نام آغاز و پایان وجود ندارد؛ زندگی امروز خود را به شیوه‌ای بگذرانید که گویی همه‌چیز در همین یک‌روز است.

2- از کلمه‌ی «باید» استفاده نکنید :

هیچ‌گاه نگویید: «باید این‌کار را انجام دهم»؛ بگویید: «بهتر است این کار را انجام دهم.»

عبارت‌های «بایددار» معمولاً مؤثر نیستند زیرا احساسی از گناه تولید می‌کنند و درنتیجه‌، شرایطی فراهم می‌شود که شما از انجام آن خودداری می‌کنید. گاهی‌اوقات هرچه بیش‌تر به خود بگویید که باید کاری صورت‌دهید، انجامش به همان اندازه دشوار می‌شود.

3- مثبت فکر کنید و به خود پاداش بدهید:

زمانی‌که شما در مورد کارتان، مثبت فکر کنید و اندیشه‌های خوب در مورد آن کار را در ذهن خود پرورش دهید، منجربه آرامش ذهنی شما می‌شود و خیلی راحت‌تر از عهده‌ی کارتان برمی‌آیید. همیشه در پایان کاری که انجام می‌دهید، حتی اگر پیشرفت خیلی کمی هم داشته باشید، به خود پاداش بدهید و جمله‌هایی مثبت هم‌چون «من تلاشم را کردم و به خودم می‌بالم، چون در کارم پیشرفت کردم.» را جایگزین جمله‌هایی چون «پس از این‌همه تلاش، مقدار کمی پیشرفت داشته‌ام، از کارم راضی نیستم و احساس خستگی می‌کنم.» کنید و معجزه‌ی تفکر مثبت را ببینید.

4- برای خود، هدف تعیین کنید:

زمانی‌که با کاری مواجه می‌شوید، آن را برای خود به‌صورت «هدف» دربیاورید زیرا موجب می‌شود تا تصویر روشنی از آن کار در ذهن خود داشته باشید و انگیزه‌تان را در کار بالا می‌برد و موجب می‌شود که اراده‌ی شما برای انجام کار، قوی شده و اراده‌ی قوی، منجربه پیگیری کار و فعالیت بیش‌تر و مفیدتر شما می‌شود.

5- عادت‌های نادرست را ترک کنید:

خود را توانا بدانید. شما می‌توانید در برابر عادت‌های زشت خود مقاومت کنید و آن‌ها را تغییر دهید. ممکن است پس از هر ترک عادتی، دوباره به آن بازگردید. ترسی از این مسأله نداشته باشید؛ مدام تمرین کنید، تحمل داشته باشید و با مشکلات بجنگید.

6- کارهای بزرگ را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید:

 
بسیاری از انسان‌ها، زمانی‌که با یک کار بزرگ مواجه می‌شوند، به‌دلیل سخت‌بودن، از انجام آن خودداری می‌کنند یا آن را به فرصت‌های بعدی موکول می‌کنند اما به‌راحتی می‌توانید کارتان را به قسمت‌های کوچک تقسیم کنید. در این زمان، شما به دلیل حجم کم کارتان، بهتر از عهده‌ی آن برمی‌آیید؛ درنتیجه بازخورد بهتری دریافت می‌کنید و این امر در روحیه‌ی شما برای ادامه‌ی کارهای‌تان، بسیار مؤثر است

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

در آموزش بهداشت به مردم، یکی از اولین و مهمترین گامها، شناخت مردم و آگاهی از دلائل انجام رفتارهای خاص توسط آنها می باشد؛ این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم در آموزش بهداشت، با مردمی روبرو هستیم که ذهنشان از موضوعات و مطالب بهداشتی خالیست و وظیفه ما پرکردن این ذهنهای خالی، با توصیه های بهداشتی است که بکاربستن آنها منجر به سلامت مردم خواهد شد. این همان اشتباهیست که شاید بارها آنرا مرتکب شده و متوجه بی تاثیر بودن آن نیز شده ایم. باید دقت داشت که ما با مردم و برای مردمی کار می کنیم که ذهن آنها مملو از آداب و رسوم و اعتقاداتی است که پشت به پشت به آنها رسیده و بر تک تک اعمال و رفتارشان سایه انداخته است. از نظر آموزش بهداشت، برخی از این اعتقادات و باورها نامطلوب و نادرستند و به طریقی  بر سلامت مردم تاثیر منفی می گذارند، اما برخی دارای تاثیرات مثبت بر سلامت می باشند و منجر به حفظ سلامت مردم می شوند. آرزوی آموزش بهداشت آن است که مردم همواره با دیدی نقادانه به باورها و سنتهای خود بنگرند و از آنچه مضر است دوری گزیده و روشهای مفید را همچون گذشته بکار ببندند.


دارویى ترک اعتیاد 100% گیاهى ، گیرین مجی

باور غلط : می توان یک بار مواد مصرف کرد و معتاد نشد.

بررسیها نشان داده اند مواد اعتیاد آور به محض ورود به سیستم عصبی ( حتی در اولین بار مصرف) برخی مراکز ترشح کننده واسطه های شیمیایی نظیر دوپامین مغز را خاموش می نمایند و بدین ترتیب اولین تاثیر خود را برمغز انسان و شروع روند اعتیاد بجا می گذارند. با یک بار مصرف مواد اعتیادآور، این افراد برای بدست آوردن همان واسطه های شیمیایی از دست رفته دچار وسوسه می شوند و این میل به مصرف مواد، تا زمان مصرف بعدی ادامه می یابد که این، همان زمینه ایجاد اعتیاد است .

باور کنیم که: حتی یک بار مصرف مواد مخدر، اعتیادآور است.

 باور غلط : می توان مواد مخدر را تفننی مصرف کرد و معتاد نشد.

بسیاری از جوانانی که امروز در دام اعتیاد اسیرند، روزی بر این باور بوده اند که مصرف تفننی مواد مخدر منجر به اعتیاد نمی شود؛ آنها می پنداشتند می توان سالهای سال مواد مصرف کرد اما سرحال و سالم باقی ماند. در واقع این  افراد معتادند و در طول زمان شدت اعتیادشان افزایش یافته، اما خود را معتاد نمی دانند.

باور کنیم که: مصرف تفننی مواد مخدر، شکلی از اعتیاد است.

 باور غلط: باید هرچیزی را در زندگی حداقل یک بار تجربه کرد.

بسیاری از معتادان امروز، کسانی هستند که می پنداشتند هر خطری ارزش یک بار تجریه کردن را دارد. اگر از این افراد بپرسیم اگر سوزنی آلوده به ویروس ایدز داشته باشیم آیا حاضرند آنرا یک بار در بدن خود فرو کنند؟ مطمئنا جواب نه خواهیم شنید. پس نباید هر خطری را تجربه نمود، بلکه باید با توجه به شرایط و در نظر گرفتن خطر موجود، تعیین کرد که آیا آن خطر، ارزش تجربه کردن دارد یانه. خطر اعتیادآوری مواد مخدر نیز کمتر از فروکردن یک سوزن آلوده به ویروس ایدز در بدن نیست و عاقلانه نیست که آنرا حتی برای یک بار تجربه کنیم.

باور کنیم که: مواد مخدر از آن دسته چیزهایی نیست که ارزش یک بار تجربه کردن را داشته باشد.

 باور غلط : مواد مخدر را همیشه یک آدم خلافکار با چهره ای مخوف تعارف می کند.

در واقع داستان شروع اعتیاد اینگونه نیست. بسیاری از معتادان اولین بار، مواد اعتیادآور را از یک دوست صمیمی، یکی از اعضای خانواده، پسرخاله، پسرعمو و یا یکی دیگر از بستگان خود دریافت نموده اند. این تصور که دوستان و بستگان نزدیک هیچوقت بد مارا نمی خواهند، امروز بسیاری از معتادان را به روز سیاه نشانده است.

باور کنیم که: در مورد مصرف مواد مخدر به هیچکس نباید اعتمادکرد. هرکس آنرا به ما پیشنهاد کرد، دشمن ماست حتی اگر از اعضای خانواده مان باشد.

 باور غلط : مواد اعتیادآور برای افراد بالای 50 سال ضرر ندارد و مفید نیز هست .

این تصور غلط که مصرف مواد مخدر نظیر تریاک توسط افراد مسن آنهارا جوان نگه میدارد، قند خون و فشارخونشان را تنظیم می کند و تقویت کننده قوای جنسی است پایه علمی درستی ندارد. بسیارند افرادی که بدنبال مصرف این مواد دجار مشکلات شدید زناشویی شده و یا بدلیل قند خون بالا، فشارخون بالا و سکته مغزی در بیمارستانها بستری هستند. شاید در اولین مرتبه های مصرف مواد اعتیادآور، قند خون و فشارخون مقداری افت پیدا کند ولی این تاثیر در مقابل اثرات مضر مواد مخدر بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است و از این مواد نمی توان بعنوان مواد پیشگیری کننده یا درمان کننده بیماری استفاده کرد.

باور کنیم که: مواد مخدر برای هیچ دردی، درمان نیست. 

باور غلط : آدمهایی هستند که معتادند اما بیچاره و کارتن خواب نشده اند و از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاه خوبی دارند.

افراد معتاد در هر جایگاه اجتماعی که هستند اگر معتاد نبودند در جایگاهی صد برابر بهتر از این قرار داشتند.اگر کسی معتاد است و یک فروشگاه دارد اگر معتاد نبود حداقل 5 فروشگاه موفق داشت. مواد اعتیادآور در زندگی هر انسانی نقش ترمز و بازدارنده از موفقیت دارد.

باور کنیم که : هیچ کس با مصرف مواد مخدر حتی یک پله بالاتر نرفته است.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات





نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 

بدون تردید تصمیم گیری یکی از مهمترین مهارتهای زندگی محسوب میشود. زیرا فرد همواره باید یک راه را از میان راههای گوناگون انتخاب کند. انسانها در هر روز تصمیمات بسیاری می گیرند که بعضی از آنها بسیار مهم  برخی دیگر کم اهمیت اند. گاه حتی افراد متوجه برخی از تصمیماتی که در روز میگیرند، نمیشوند مثلاً اینکه چه ساعتی از خواب بلند شوند یا از خانه بیرون بروند و... .


 
تصمیم گیری
اما گاه تصمیم گیری در مورد برخی از مسائل کار سادهای نیست و به بررسی بیشتری نیاز دارد. زیرا  آن تصمیم در زندگی آینده افراد نیز پیآمدهای بسیاری دارد. یکی از این مسائل، تصمیم گیری برای ازدواج با یک فرد خاص است.
 
انواع تصمیم گیری:
 
 تصمیم گیری احساسی:در این حالت افراد براساس احساسی خاص مانند عشق، خشم، کینه، حسادت و... تصمیم میگیرند.
 
 تصمیم گیری اجتنابی: تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی های، سعی می کند تا حد امکان آن را به تعویق بیاندازد. اینگونه اتخاذ تصمیم امکان آن را به وجود میآورد که فرد فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
 
 تصمیم گیری اخلاقی: تصمیمی است که فرد برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه میکند. ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملوء از تنش به دلیل وجود فرزند، نمونه بارزی از این تصمیم گیری است.
 
 تصمیم گیری مطیعانه: در این تصمیمگیری دیگران برای یک یا دو نفر در زمینه ی موضوعی تصمیم می گیرند. بدون آنکه فرد یا افرادی که تصمیم برای آنها گرفته میشود نقشی در این تصمیمگیری داشته باشند. مانند ازدواجهای سنتی.
 
 تصمیم گیری عجولانه: گاه افراد بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی کامل و بدون توجه به موقعیتها و شرایط تصمیم میگیرد. مثلاً زمانی که فردی طرف مقابل را برای تصمیم گیری در ازدواج به عجله ترغیب میکند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او میگیرد.
 
 تصمیم گیری عقلانی: تصمیم گیری که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت میگیرد. این تصمیم گیری براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن بسیار کمتر است. این تصمیم گیری، سالمترین تصمیم گیریهاست.
 
مهارت تصمیم گیری مطلوب:
افراد باید برای یک تصمیم گیری مطلوب به تواناییهای خاصی چون افزایش خودآگاهی، درک ارزشهای فردی و خانوادگی، مهارتهای انتخاب هدف، روابط بین فردی و... مجهز باشند. علاوه بر اینها تصمیم گیری مراحلی هم دارد.
 
 داشتن اطلاعات:  برای اینکه افراد بتوانند در مورد مسائل تصمیم بگیرند باید در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشند. «تحقیق» و «گفتگو» برخی از راههایی هستند که فرد می تواند از طریق آنها در مورد شخص مورد نظرش اطلاعات کسب نماید.
 ارزیابی اولیه و ساخت پیش فرض: فرد میتواند با توجه به اطلاعات به دست آمده، به ارزیابی فرد مقابل پرداخته و در مورد او به پیش فرضی خاص برسد.
 مشورت: پس از کسب اطلاعات کافی و دقیق و ارزیابی اولیه نوبت به مشورت با اهل فن و افراد با تجربه میرسد.
   
 ارزیابی نهایی و نتیجه گیری:
 سعی کنید برای دستیابی به این مهارت (تصمیم گیری)، گامهای زیر را در مورد مسائل مختلف طی کنید تا به تصمیمی درست و عاقلانه نائل آیید.
- مسئله: ............................................................
- انتخابها یا راه حل های ممکن مربوط به این مسئله را نام ببرید.
- اطلاعات لازم در مورد هر راه حل را جمع آوری کنید. (ارزشها، اهداف و... هر راه حل)
- معایب و محاسن هر تصمیم را بنویسید.
- تصمیم گرفته و یکی از راه حل ها را انتخاب کنید. سپس دلایل انتخاب آن را بنویسید.
ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات





نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 


1)بررسی دقیق:
قبل از ایجاد هرگونه تغییری، منطقی است که مطالعه دقیقی از وضعیت موجود داشته باشیم.


2) توضیح: زمانیکه که اطلاعات خود را جمع‌آوری کردیم، باید آنها را تا حد امکان تجزیه و تحلیل کنیم و مسئولیت هر آنچه را نتوانستیم تغییر دهیم به دیگران واگذار کنیم.

 
3) عشق: دوست‌داشتن خود باید به سرعت و کاملا در تمامی روش‌های عملی و قابل‌اجرا در نظر گرفته شود.

 
4) تمرکز: باید در هر برنامه شما تنها بر روی یک مسئله تمرکز کنید و به عمق آن توجه کنید.

 
5) تصور: ایجاد تصویری روشن که شخصیتی که مایل به رسیدن به آن هستید باعث ایجاد انگیزه و پیشرفت می‌شود.


6) خط ‌مشی: طرح و برنامه خود را با یک سازماندهی عالی تقویت کنید. در کنار هر هدف طولانی‌مدت سه هدف کوتاه مدت داشته باشید.

 
7) محرک‌ها: شناختن محرک‌های کاهش عزت‌نفس در ما، کمک می‌کند اقدام های مناسب را در مورد آنها انجام دهیم.


8) تشویق: از آنجا که افراد با عزت‌نفس ضعیف از تشویق کردن خود غالبا پرهیز می‌کنند.ما همواره نیازمند فردی هستیم که دائما شما را به خاطر پیشرفت‌هایتان تشویق کند.


9) تجربه: مطمئن‌ترین راه برای آزمودن روش مناسب برای تقویت عزت‌نفس، تجربه شخصی آن است


10) ارزیابی: باید بطور منظم و کامل پیشرفت‌های خود را ارزیابی کنید.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع


سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات


نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 



1-سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.


2-تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.


3-به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.


4-در شادی های مردم شریک شو.


5-نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .


6-از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .


7-در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .


8-در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .


9-دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .


10-در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .


11-با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.


12-خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .


13-اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .


14-کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .


15-با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند

.
16-در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .


17-هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .


18-دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.


19-تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .


20-اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش .

ravanshena30.mihanblog.com   منبع

سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت اسدختدامی   تامین اجتماعی
در مرکز آزمون  www.azmoon.inتبلیغات




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
 



 
 آلن پیز، استاد ولادیمیر پوتین نخست وزیر کنونی روسیه و نویسنده یکی از ده کتاب پر فروش ارتباطات قرن با نام "چرا مردان گوش نمی‌دهند و زنان نمی‌توانند نقشه بخوانند"، ترجمه شده به شصت زبان با فروش بیش از یازده میلیون نسخه و مرد شماره یک فنون مذاکرات و تحلیل حرکات بدن و نویسنده پانزده جلد کتاب مطرح در جهان بود؛ آلن پی»، عضو انجمن بیمه‌گران و موسسه تحقیقات مدیریت آمریکاست. آنتونی رابینز، نویسنده نامدار درباره او می‌گوید:

من باشرکت در دوره آموزشی و شنیدن و به کار بردن ایده‌های فوق العاده آلن، قدرت ارتباطات خود را چندین برابر کردم.
خلاصه‌ای از مباحث آلن پیز در سمینار بین‌المللی مدیریت فنون ارتباطات، مذاکرات و فروش را مرور می‌کنیم.

بینایی شبکیه، داخلی‌ترین لایه چشم دو نوع گیرنده دارد: سلول‌های استوانه‌ای (130 میلیون) که در نور ضعیف تحریک می‌شوند و سفید و سیاه را تشخیص می‌دهند و سلول‌های مخروطی (هفت میلیون) که به ما توانایی دیدن رنگ و جزییات ظریف اشیا را می‌دهند. این سلول‌های مخروطی را کروموزوم X منتقل می‌کند. زنان دو کروموزوم X دارند. به این دلیل، بیش از مردان دارای سلول‌های مخروطی هستند و در نتیجه، رنگ اشیا را بسیار واضح‌تر دیده و توصیف می‌کنند.
مردان تنها قادر به توصیف رنگ‌های اصلی هستند: قرمز، آبی، و زرد. زنان می‌توانند رنگ‌های شیری، نیلی، ارغوانی، بنفش و سدری را نیز توصیف کنند.
سفیدی چشم در انسان کاملا واضح است. این بخش حرکت چشم‌ها و تغییر جهت دید را که هر دو برای ارتباط بین انسان‌ها ضروری است، در انسان ممکن می‌سازد. سفیدی چشم زنان بیش از مردان است، چرا که ارتباط مستقیم با افراد بخش اصلی فرایند برقراری ارتباط در زنان است و هر چه سفیدی چشم بیشتر باشد، بیشتر می‌توان سیگنال‌های گوناگون بصری را ارسال و یا دریافت کرد. به این وسیله، بهتر می‌توان تغییر مسیر طرف مقابل را دنبال کرده و تجزیه و تحلیل کرد.
زنان نسبت به مردان از حس بینایی قوی‌تری نیز برخوردارند؛ گویی برای مدیریت خانه، دارای یک نوع نرم افزار مغز هستند که آنان را قادر می‌سازد پیرامون خود را تا دست کم 45 درجه از چپ و راست و همچنین از بالا و پایین خود ببینند. زاویه دید گسترده بسیاری از زنان حتی تا 180 درجه هم می‌رسد. چشمان مردان بزرگتر از چشمان زنان است و برای دیدی تونل مانند ولی بسیار دور برنامه ریزی شده‌اند. به عبارت دیگر، او می‌تواند چیزهایی را که درست مقابلش است، روشن ببیند؛ حتی در فاصله‌ای دور مثل دیدن با یک ذره‌بین.

کره‌ای که ناپدید شد

هر زنی در این جهان؛ در حالی که مرد جلوی یخچال ایستاده، چنین گفت و گویی با او داشته است:
- دیوید: کره کجاست؟
- جین: تو یخچال
- دیوید: اینجا تو یخچال که نیست، کجا گذاشتی‌اش؟
- جین: همون جاست. خوب چشماتو باز کن!
- دیوید: نه، حتما گذاشتیش جای دیگه. میگم تو یخچال نیست.
 
در این مرحله از گفت و گو، جین با گام‌های بلند به آشپزخانه می‌آید و دستش را درون یخچال برده و مثل شعبده بازی کره را بیرون می‌آورد. مردان بی‌تجربه اغلب این مسأله را به عنوان یک کلک معمولی قلمداد می‌کنند و زنان را متهم می‌کنند که چیزها را در کشو و یا کمد پنهان می‌کنند؛ جوراب‌ها، کفش‌ها، لباس‌های زیر، مربا، کره، سوئیچ خودرو و کیف پول همه سر جایشان هستند. فقط مردان نمی‌توانند آنها را ببینند.
زن با زاویه دید گسترده، محتویات درون یخچال و یا کمد را بدون چرخش سر می‌بینند، در حالی که مردان سرشان را از چپ به راست و از بالا به پایین می‌چرخانند تا شیئ ناپدید شده را بیابند.
این تفاوت در قدرت دید زن و مرد، تأثیرات مهمی بر زندگی ما داشته است؛ برای نمونه، آمار شرکت‌های بیمه، ثابت می‌کند هنگامی که تصادفی رخ داده باشد، زنان کمتر ریسک می‌کنند که از سمت چپ و راست خودروی حادثه دیده بگذرند. زاویه دید گسترده آنها این امکان را می‌دهد که خودروهایی را که از طرفین به سمت آنان می‌آیند، ببینند. آنان هنگام پارک کردن برای آن که از عقب و جلو به چیزی نزنند، نا توانند. به علت این که در زنان توانایی تجسم فضایی کمتر است.
یک زن وقتی بداند همسرش در دیدن چیزهایی که درست جلوی چشمش هستند، مشکل دارد، کمتر عصبانی می‌شود. وقتی زنی به همسرش می‌گوید: همون جا توی کمد است، مرد باید حرف او را باور کند و به جست و جو ادامه دهد.

توانایی دروغ سنجی زنان

تحقیقات نشان می‌دهد که هنگام ارتباط رو در رو، سیگنال‌های غیر کلامی 60 تا 80 درصد از تأثیر پیام‌های ارسالی را دربردارند، در حالی که سیگنال‌های صوتی سهمی حدود 20 تا 30 درصد دارند و 7 تا 10 درصد باقی مانده به موضوع مطرح شده بستگی دارد.
سنسورهای پیشرفته یک زن، این اطلاعات را دریافت کرده و تجزیه و تحلیل می‌کند. زنان به خاطر توانایی مغزشان در انتقال سریع اطلاعات بین دو نیمکره مغز امتیاز بارزی در برابر مردان دارند تا سیگنال‌های تصویری، حرکات بدن و دیگر سیگنال‌ها را در کنار هم بچیند و در پایان، رمز را کشف کنند. به همین دلیل، کمتر مردی موفق می‌شود رو در روی یک زن دروغ بگوید.
اگر مردی بخواهد به زنی دروغ بگوید، بهتر است از پشت تلفن، توسط نامه، در تاریکی مطلق و یا از زیر پتو این کار را انجام دهد.

تفاوت‌های مغزی زن و مرد

بیشتر مردان نمی‌توانند احساسات خود را نشان دهند. مغز مردان ساده، اما مغز زنان پیچیده است. بخش چپ مغز مردها، هنگام صحبت کردن فعال می‌شود. اغلب برای خانم‌ها این پرسش پیش می‌آید که چرا مردان اینقدر روی خاموش کردن تلویزیون هنگام زنگ زدن تلفن اصرار دارند؟
زن‌ها با تعجب از خود می‌پرسند: چرا مردها وقتی مشغول خواندن روزنامه یا دیدن تلویزیون هستند، نمی‌توانند سخنان همسر خود را بشنوند؟
تقریبا همه زنان دنیا از نشنیدن‌های شوهرشان در رنج و عذابند. دلیل چنین ضعفی این است که مغز یک مرد برای انجام یک کار در یک زمان شکل گرفته، زیرا فیبرهای ارتباطی کمتری بین دو نیمکره مغزی او هست. اگر از مردی در حال مطالعه یک اسکن مغزی بگیرید، خواهید دید او در این هنگام کاملا کر شده است!
اما مغز زن برای کارهای متفاوت در آن واحد شکل گرفته است و می‌تواند از هر دو نیمکره مغز خود بهره ببرد. زن می‌تواند چند کار متفاوت را در یک زمان انجام دهد. مغز همیشه فعال زن هرگز بی‌کار نمی‌ماند. او می‌تواند در یک زمان با تلفن حرف بزند، غذا بپزد و تلویزیون ببیند. او می‌تواند در حال رانندگی آرایش کند، به رادیو گوش دهد و با تلفن همراهش حرف بزند؛ اما اگر مردی در حال درست کردن غذا باشد و شما با او صحبت کنید، ممکن است به دلیل از دست دادن تمرکزش بر نحوه درست کردن غذا عصبانی شود.

تحقیقات جدید نشان داد که عملکرد مغز زنان نسبت به مردان تفاوت‌های اساسی دارد. مغز زن به طور نامحسوسی کوچکتر از مغز مرد است که این موضوع به هیچ وجه تأثیری بر توانایی و قابلیت‌های آنان ندارد.
در سال 1997 محقق دانمارکی، "برتن پکن برگ" از بخش عصب‌شناسی بیمارستان دولتی کوپنهاگ ثابت کرد که مغز یک مرد به طور متوسط، چهار میلیارد سلول بیشتر از مغز زن دارد. با این حال زنان عموما در پاسخ به پرسش‌ها 3 درصد بهتر از مردان عمل می‌کنند.
در مغز بیشتر مردان، بخشی برای جهت‌یابی وجود دارد. به همین دلیل، در جهت‌یابی مشکلی ندارند. در بخش‌های گوناگونی از مغز زنان مرکز کلامی وجود دارد. مهارت کلامی آنان عالی است. به ندرت برای پیدا کردن کلمه دستپاچه می‌شوند.
در سال 1995 گروهی از دانشمندان به سرپرستی دکتر "بنت" و دکتر "سالی شای ویتس" در دانشگاه یل، آزمایش‌هایی را روی مردان و زنان انجام دادند تا دریابند در کدام نقطه مغز قافیه ساخته می‌شود.
با کمک "ام ـ آر ـ تی" این موضوع مورد تأیید قرار گرفت که در مردان نیمکره چپ مغز برای زبان فعالیت می‌کند. در حالی که در زنان هر دو نیمکره فعال می‌شود. نیمکره چپ مغز یک دختر سریع‌تر از نیمکره چپ یک پسر رشد می‌کند؛ یعنی دختران، بهتر و سریع تر از پسران صحبت می‌کنند، می‌خوانند و زبان خارجی فرا می‌گیرند. به همین دلیل، کلینیک‌های گفتار درمانی مملو از پسر است تا دختر.
در پسران، نیمکره راست مغز سریعتر از دختران رشد می‌کند؛ جایی که توانایی درک منطقی و تجسم فضایی وجود دارد. پسران در ریاضیات، ساختمان سازی و حل مشکلات قویتر از دختران هستند.

سرعت ارتباط بین دو نیمکره

نیمکره چپ و راست مغز با رشته‌های عصبی به نام جسم پینه‌ای به هم متصلند. این رشته امکان ارتباط و تبادل اطلاعات را ایجاد می‌کند.
راجر کروسکی، عصب شناس دانشگاه کالیفرنیا تأیید کرد که جسم پینه‌ای در مغز زنان نسبت به مردان ضخیم‌تر است. به همین دلیل، ارتباط بین دو نیمکره در زنان 30 درصد بیشتر از مردان برقرار می‌شود. همچنین در زنان و مردانی که به فعالیت مشابهی مشغولند، بخش‌های متفاوتی از مغز فعال می‌شوند.

تحلیل حرکات بدن

از جمله مواردی که آلن به پوتین یاد داد، تأثیر حرکات بدن بود. مثلا طرز نشستن، طرز قرار گرفتن سر و حرکات دیگر اعضای بدن، به ویژه در رفتار سیاستمداران هر حالتی از بدن می‌تواند، نمایشگر بیانی خاص باشد که در خانم‌ها و آقایان متفاوت است؛ مثلا گره کردن دست‌ها در حالت رو به پایین، حالتی از راحتی و ریلکس بودن را نشان می‌دهد. یا هنگامی که سرتان را در موقع صحبت کردن به آرامی تکان می‌دهید، این حرکت به معنای در کنترل داشتن آن شخص و محیط توسط شماست.
یک کارشناس فروش هنگامی که در حال فروش جنسی است، اگر مشتری یک قدم به عقب بردارد، به معنی عدم تمایل و انصراف از خرید است. به علت این که یا به خوبی توجیه نشده یا رفتار قابل قبولی از فروشنده ندیده است؛ اما اگر مشتری یک قدم جلو گذاشته یا سرش را به آرامی تکان دهد، احتمالا به این معنی است که توضیحات فروشنده او را قانع کرده است.
صحبت کردن مهارت اصلی خانم‌هاست؛ خانم‌ها در یک زمان، همه با هم صحبت می‌کنند و در همان موقع، هم به سخنان یکدیگر گوش می‌کنند؛ اما این توانایی برای مردان امکان پذیر نیست. مغز زنان مانند پدال زدن دوچرخه با صحبت کردن انرژی می‌گیرد.
اگر خانم‌ها بخواهند با یک مرد صحبت کنند، باید به این نکته توجه کنند که تنها یک مطلب را در یک زمان مطرح کنند؛ یک موضوع را بگویند و قطع کنند. اگر متوجه شدند او مطلبشان را درک کرده است، آنگاه مطلب دیگری را مطرح کنند. این بدان جهت است که مغز مردان در یک زمان تنها می‌تواند بر یک موضوع تمرکز کند.
مواردی را که آلن پیز در این سمینار (که به زبان انگلیسی بود) مطرح کرد، اصول مهمی در روابط زناشویی قلمداد می‌شوند.
یکی از شکایت‌های خانم‌هایی که به مراکز مشاوره می‌روند، بی‌توجهی شوهران آنها به سخنانشان است. اگر تفاوت‌های زن و مرد را بدانیم، مشکلات کمتری پدید می‌آید؛ برای نمونه، وقتی بدانیم توانایی و علاقه اصلی خانم‌ها صحبت کردن است و با این توانایی انرژی می‌گیرند، باید در هنگامی که آنها با ما سخن می‌گویند، هیچ کاری انجام ندهیم و با توجه کامل به سخنان آنها گوش دهیم.
اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه خواهیم دید که چقدر تفاهم و عشق و علاقه بین ما افزایش پیدا کرده است



ravanshena30.mihanblog.com   منبع

نوشته شده در تاریخ شنبه 91/3/6 توسط 
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >