بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 67
کل بازدیدها: 2271287 محسن - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

تحقیقات نشان داده است که پیوستن همسران به یکدیگر در پایان روز و صحبت درباره آنچه که در طول روز گذشته است، موثرترین راه برای داشتن اندوخته عاطفی در کنار یکدیگر است. آنچه که گفت وگوی «امروز چطور گذشت عزیزم؟»


انجام می‌دهد این است که به هر دوی شما کمک می‌کند تا بر استرس زندگی خود که معلول زندگی زناشویی شما نیست، چیره شوید.


بر اساس پژوهش «نیل جاکوبسن»، استاد دانشگاه واشنگتن، آموختن این کار برای سلامت دیرپای زندگی مشترک سرنوشت ساز است.

برای شروع، درباره زمان گپ زدن فکر کنید. برخی افراد مایلند از همان ابتدا عقده دل خود را بگشایند. اما برخی دیگر، قبل از آمادگی برای تعامل، به استراحت و کاهش فشار نیاز دارند. پس تا زمانی که هر دو به گفت‌وگو مایل باشید، صبر کنید.

در روز، بیست تا سی دقیقه را به گفت‌وگو اختصاص دهید. قانون اصلی این است که درباره هر چیزی که می‌خواهید صحبت کنید، اما خارج از موضوعات زندگی مشترکتان.


در این زمان نباید درباره هیچ تعارضی بین خود بحث کنید. این مدت فرصتی است تا در خصوص مواضع دیگری از زندگی روزمره خود از یکدیگر حمایت کنید.


در این موقعیت از اینکه از همسرتان حمایت و او را درک می‌کنید، فوق العاده احساس آرامش خاطر می‌کنید و متقابلاً او نیز چنین احساسی خواهد داشت.

نوبت بگذارید. هر طرف، 15 دقیقه صحبت کند.

بدون درک مشکل، پند ندهید. قانون اصلی در کمک به درک همسرتان این است که بگذارید همسرتان مطمئن شود که پیش از از ارایه راه حل، مشکل را کاملاً درک کردید و از اهمیت آن آگاهید. معمولاً همسران و به خصوص زنان درخواست راه حل ندارند و تنها به دنبال شنونده خوب یا تکیه گاهی برای برای گریه‌های خود هستند.

علاقه خالصانه نشان دهید. نگذارید حواستان پرت شود. توجه خود را به او معطوف سازید.

مشکل را آنچنان که فهمیدید بیان کنید. هم احساسی کنید.

از همسرتان جانبداری کنید. این به معنای حمایت از اوست، حتی اگر دیدگاه او به نظرتان غیر منطقی آید. الان وقت حمایت عاطفی است، نه داوری اخلاقی.

نگرش «من و تو در یک جبهه‌ایم را ابراز کنید». اگر همسرتان خودش را در رویارویی با برخی مشکلات تنها می‌بیند، اتحاد با او را بیان کنید.

ابراز محبت کنید. دستانش را بگیرید و به او بگویید دوستش دارید.

به عواطف ارزش بگذارید. بگذارید همسرتان بداند که احساسات او برای شما مهم است


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 


 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
در گذشته مرز میان کار و زندگی شخصی تا حد زیادی مشخص بود، اما امروز گویا کار بر زندگی شخصی ما حمله‌ور شده و دیگر حفظ تعادل میان کار بیرون از خانه و زندگی شخصی براحتی امکان‌پذیر نیست.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پزشکان بدون مرز ، در نگاه اول شاید این مساله مهم به نظر نرسد اما باید بدانیم زمانی که تعادل میان زندگی کاری و شخصی به‌هم می‌ریزد، سطح استرس ما افزایش می‌یابد. یعنی هم کار و هم زندگی صدمه می‌بینند. پس باید به نحوی کنترل و آرامش خودمان را حفظ کنیم.

همه ما می‌دانیم دست یافتن به تعادلی میان کار و زندگی در دنیای پرسرعت و آشفته امروز کار ساده‌ای نخواهد بود، اما هنوز هم ایجاد چنین تعادلی امری دست یافتنی است.

با کار خود ازدواج کرده‌اید؟

شاید گذراندن ساعاتی طولانی در محل کار بخصوص زمانی که دنبال کسب ارتقای شغلی هستید برای شما وسوسه‌انگیز باشد. گاهی اوقات نیز اضافه کاری برای مخارج ضروری زندگی لازم است.

اما اگر شما بیشتر اوقات در حال کار کردن هستید، خوب است آگاه باشید که زندگی خانوادگی خود را در معرض خطری جدی قرار خواهید داد، چرا که صرف زمان زیاد در محل کار به جای خانه، موجب دلتنگی و ناراحتی اهل خانه و اوضاع آن می‌شود

بد نیست عواقب عدم تعادل مناسب در زندگی و کار را بدانیم و نسبت به آن آگاه باشیم.

یکی از اولین اثرات مخرب این عدم تعادل، احساس خستگی است. زمانی که شما خسته هستید به طور قطع نمی‌توانید کارآمد باشید و به نحو عالی کار خود را انجام دهید، همین نکته ممکن است منجر به‌لطمات و خسارات جبران‌ناپذیری به کار و موقعیت شغلی شما نیز بشود.

همچنین در این شرایط زمان‌هایی را هم از دست خواهید داد؛ آن زمان‌هایی که باید با خانواده، عزیزان و دوستان خود بگذرانید. وقتی شما بیش از حد درگیر کار و مسائل کاری می‌شوید، به طور حتم وقایع و اتفاقات زندگی خانوادگی را فراموش می‌کنید و به تعبیری آنها را از دست خواهید داد. البته این مشکل به همین جا ختم نمی‌شود، بلکه بتدریج منجر به آسیب دیدن احساسات شما شده و حتی ممکن است روابط شما با عزیزانتان را نیز تحت تاثیر قرار داده و به آن لطمه وارد کند. خوب است بدانید که اگر همیشه به فکر خود باشید، ایجاد و حفظ روابط دوستانه هم بسیار سخت خواهد بود.

و اما یکی دیگر از آثار منفی پذیرفتن مسوولیت‌های کاری زیاد، می‌تواند انتظارات بیش از حد دیگران باشد. اگر شما همیشه ساعات اضافه کاری داشته باشید، به طور حتم مسوولیت‌های بیشتری نیز به شما داده خواهد شد که این مطلب خود منجر به نگرانی‌ها و چالش‌های بیشتر در زندگی کاری شما می‌شود.

تا زمانی که کار کردن ادامه دارد و باید شرایط و نیازهای کاری را در نظر گرفت و در کنار آن به زندگی شخصی خود نیز رسید، این چالش‌ها ادامه خواهد داشت. پس بد نیست نکاتی کلی را برای بهبود تعادل میان کار و زندگی خود در نظر بگیریم.

فرصت‌های خود را بررسی کنید و زمانبندی مناسبی برای کار‌های مختلف در نظر بگیرید. برای این منظور یک هفته هر کاری را که انجام می‌دهید ـ چه کارهای مربوط به محیط شغلی و چه مسائل شخصی خودتان ـ بررسی کرده و در نظر بگیرید. پس از این مرحله خواهید توانست مسائل مهم و ضروری و مواردی را که موجب رضایت شما می‌شوند، تعیین کنید. در این موقعیت شاید بد نباشد اگر کارهایی که نمی‌توانید براحتی انجام دهید یا از انجام آنها لذتی نمی‌برید را از برنامه حذف کرده یا برای انجامشان از دوستان و همکاران خود کمک بگیرید.

شاید بد نباشد با کارفرمای خود صحبت کنید و درباره انعطاف‌پذیری ساعات کاری پیشنهادهایی بدهید. همه ما اگر بتوانیم کنترل بیشتری بر ساعات خود داشته باشیم، استرسمان کمتر خواهد شد.

باز هم فایده قدرت «نه» گفتن را مطرح کنیم. چه همکارتان از شما تقاضای انجام کاری اضافه را داشته باشد، چه معلم کودکتان از شما کاری بخواهد، به یاد داشته باشید که کاملا طبیعی خواهد بود اگر با احترام به او نه بگویید.
شما وقتی انجام این‌گونه کارها را ـ که فقط به خاطر احساس گناه یا اجبار انجام می‌دهید ـ رها می‌کنید، فضا و زمان بیشتری برای فعالیت‌های معنی‌دار و ارضاکننده خود پیدا خواهید کرد.

کار را برای محل کار بگذارید. با وجود انواع فناوری‌های مدرن و پیشرفته امروزی که می‌توان هر لحظه با هر کسی و تقریبا از هر مکانی ارتباط برقرار کرد، ممکن است هیچ مرزی میان کار با خانه و خانواده وجود نداشته باشد، مگر این‌که خودتان آن را ایجاد کنید.
پس خوب است آگاهانه تصمیم‌گیری کنید که زمان کار را از فرصت‌های شخصی خود جدا کنید. به عنوان مثال می‌توانید وقتی که در کنار خانواده هستید، تلفن همراه را خاموش کرده و رایانه شخصی خود را کنار بگذارید.

زمان خود را مدیریت کرده و وظایف کاری و خانوادگی خود را کارآمد و برنامه‌ریزی مفید کنید.
یک برنامه روزانه از کارهایی که قرار است انجام دهید، آماده کنید. در نهایت کارهایی که باید انجام شود را انجام داده و سایر کارها را رها کنید.

از پشتیبانی و حمایت کافی و لازم برخوردار باشید. در محل کار با همکارانی که می‌توانند به شما کمک کنند، همراه شوید.
بر عکس این مطلب نیز درست است، هنگامی که در سفرهای کاری هستید یا مجبور به اضافه کاری می‌شوید از دوستان و اقوام مورد اعتماد بخواهید تا در امور خانه به شما کمک کنند.

خودتان را فراموش نکنید. غذاهای سالم و مقوی خورده و ورزش مرتب و خواب کافی را نیز از یاد نبرید. هر روز زمانی خاص را برای انجام فعالیتی که از آن لذت می‌برید اختصاص دهید؛ کاری مانند کتاب خواندن و حتی بهتر از این، فعالیت‌هایی را برگزینید که می‌توانید با همسر، خانواده یا دوستان خود انجام دهید، مانند پیاده‌روی و…

به هر حال باید بتوان تعادلی میان کار و زندگی شخصی ایجاد کرد تا سلامت روحی و جسمی ما هم تامین شود.



تعبیر نادرست از تعهد

تعهد و انجام وظیفه را با بردگی اشتباه نکنید. شما می‌توانید ضمن پایبند بودن به وظایف حرفه‌ای خود از استقلال هم برخوردار باشید. شما یکی از ارزشمندترین افراد این سیاره خاکی هستید و باید بیشترین تعهد و مسئولیت را نسبت به خودتان داشته باشید. این فقط زندگی شماست. به همین دلیل عاقلانه نیست که اجازه دهید کسب و کار شما سایر جنبه‌های زندگی‌تان را هم تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

اگر برای کارتان خیلی ارزش قائل هستید و تمام فکر و ذکرتان را به فعالیت‌های شغلی‌تان اختصاص می‌دهید، معنی واژه تعهد را از بین برده‌اید. در واقع این به عهده خودتان است که نسبت به هر چیز و هرکس متعهد و پایبند باشید.

مدیری که مشغولیت‌های حرفه‌ای و کارش به او اجازه نمی‌دهد به خود بیشتر بپردازد برای تصدی مقام مدیریت مناسب نیست زیرا او قبل از آنکه مدیر مؤسسه‌ای باشد، مدیر اوضاع و شرایط زندگی خویش است و اگر به قدر کافی به خود نرسد و مسئولیت زندگی شخصی‌اش را به خوبی به مرحله اجرا نگذارد، در حرفه مدیریت هم موفق نخواهد بود.

شخصی که معتاد به کار است، با تنش و اضطراب و نگرانی حاصل از کار خیلی زود دچار خستگی جسمانی و ضعف اعصاب می‌شود و به سادگی موجودیت خود را به کارش می‌بازد و خود را از بین می‌برد. در اینجاست که واژه تعهد نسبت به کار مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد و افرادی که فقط به کارهای مربوط به شغل‌شان رسیدگی می‌کنند قربانی می‌شوند.

آنان دقت خود را صرفا به کارشان معطوف می‌دارند و با کار و تلاش خستگی‌ناپذیر، شرکت و مؤسسه‌ای را به منتهای درجه پیشرفت می‌رسانند و در این راه از کسب لذت و شادمانی زندگی خانوادگی به کلی محروم می‌شوند. در حقیقت فردی که تعهد نسبت به حرفه‌اش را به تعهد نسبت به خودش ترجیح می‌دهد، بزرگ‌ترین قربانی زندگی محسوب می‌شود.

مشارکت یا رقابت

افرادی که بیش از حد خودشان را با کارکردن مشغول می‌کنند از رقابت دست برنمی‌دارند و تمام رفتار و گفتارشان مبتنی بر رقابت است نه حاصل انتخاب آگاهانه.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، چند لحظه با خود بیندیشید و ببینید آیا شما هم تبلیغات و بازاریابی و رقابت را به دامی برای خود مبدل نکرده‌اید؟ بسیاری از مؤسسه‌ها و شرکت‌ها فعالیت خود را بر رقابت بنا کرده‌اند، بنابراین مسئولان این مؤسسه‌ها حس می‌کنند که ناگزیرند دست‌کم یک قدم از مؤسسه‌های دیگر جلوتر باشند یا به همین دلیل تلاش می‌کنند تا افراد خود را هم در این بازی دخالت دهند.

آنان با تمهیدات گوناگونی مانند ترفیع، پاداش و جایزه، کارکنانشان را به رقابت با یکدیگر برانگیخته و بدین‌ترتیب منطق رقابت را در ذهن ایشان جا می‌اندازند. اگر اجازه دهید رقابت، شما را در سیطره خود بگیرد، چه بسا بی‌اختیار خلق و خوی رقابت را به اعضای خانواده خود هم تسری داده و صحنه زندگی را به طور کامل به یک میدان مسابقه تبدیل می‌کنید.

در واقع پیشرفت قابل توجهی که امروزه در بخش صنعت و تکنولوژی مشاهده می‌شود حاصل قربانی‌شدن افراد بسیاری است. مدیران اداره‌ها به طور معمول برای به ثمر رساندن طرح‌ها و اهداف حرفه‌ای خود وقت زیادی صرف می‌کنند. آنان گرفتارتر از آن هستند که به خود بپردازند یا از حضور در جمع خانواده و مصاحبت با آنان لذت ببرند. در نتیجه رفته‌رفته تحت تاثیر خستگی جسمانی و فشار عصبی به سیگار و قرص‌های مسکن روی می‌آورند و با اطرافیان رفتاری سرد و خشک در پیش می‌گیرند.

برد و باخت

اگر شما در بازی تنیس از حریف خود شکست بخورید، چه چیزی را از دست می‌دهید؟

طبعا هیچ چیز را آنچه اتفاق افتاده این است که توپ را از روی تور به درستی هدایت نکرده یا آن را به خارج از محدوده زمین روانه کرده‌اید و حریف شما این حرکت را بهتر انجام داده است. با وجود این اکثریت قریب به اتفاق مردم پس از باخت در یک بازی دچار احساسات منفی می‌شوند و از بازی‌شان لذت نمی‌برند.

اما آیا مفهوم پیروزی سریع‌تر دویدن از حریف، پرتاب‌کردن توپ به فاصله دورتر یا آشنایی با ترفندهای بازی است؟ مطمئنا برد از باخت دلپذیرتر است. اما اگر از لحاظ عاطفی بیش از حد به پیروزی متکی هستید و شادمانی و اندوه شما در گروی برد و باخت است، نمی‌توانید به معنای پیروزی یا شکست پی ببرید. در واقع افرادی که برای کسب شادمانی به پیروزی متکی‌اند، از جنبه‌های تفریحی و سرگرم‌کننده بازی محروم می‌شوند و در تمام مدت ذهنشان را به میدان تاخت و تاز تنش‌ها و فشارهای عصبی مبدل کرده و قربانی می‌شوند.

نکته جالب اینکه در یک بازی هر چه کمتر به پیروزی بیندیشید، بیشتر می‌توانید بر اعصابتان تسلط داشته باشید و در نتیجه شانس پیروزی‌تان هم بیشتر می‌شود. اما متأسفانه به علت باورهای غلطی که در ذهن ما به وجود آمده فکر می‌کنیم بازی ما تنها زمانی ارزشمند است که بتوانیم بر حریف خود غلبه کنیم و ببریم.ولی باید بدانیم که گرچه پیروزی دستاورد شیرین و دلپذیری است اما باید مراقب هم باشیم که نتایج یک بازی در حفظ تعادل شخصیتی‌مان تأثیر نگذارد.

نگذارید قربانی شوید

اکنون به نظام فکری خود بیندیشید و تمام افکار و ایده‌هایی را که توسط آنها خود را کم‌ارزش‌تر از جایی که در آن کار می‌کنید می‌پندارید، از ذهنتان پاک کنید.

افکار، هیجانات، احساسات و واکنش‌های خود را کنترل و نظارت کنید و ببینید که آیا بیشتر از هر چیز به موفقیت شغلی خود علاقه‌مندید، یا گرفتارتر از آن هستید که بتوانید به خود بپردازید یا اینکه به راستی این وضعیت را ایده‌آل می‌پندارید؟

اگر این اوضاع و شرایط را نمی‌پسندید و می‌خواهید تغییرش دهید باید گرایش‌های خود را نسبت به کار و زندگی تغییر دهید و هر روز برای بهبود وضع ظاهر، طرز رفتار و مراقبت از خودتان وقت بگذارید. توجه به این موارد نیز می‌تواند شما را در این زمینه کمک کند:

فهرستی از اهداف خود را با ذکر انگیزه انجام آنها تهیه کنید. آنگاه با ارزیابی فعالیت‌های روزانه‌تان ببینید که آیا موجودیت خود را به کارتان باخته‌اید یا اینکه به تحقق اهداف شخصی خود هم فکر می‌کنید. شما فقط هنگامی می‌توانید وضعیت زندگی خود را دچار تحول و دگرگونی کنید که تمام جوانب رفتارتان را بررسی کنید و با تنظیم برنامه‌ای روزانه در جهت تعادل، آرامش و رضایت خاطر خود پیش بروید.

ساعاتی را به خود اختصاص دهید و آن را آنگونه که دوست دارید بگذرانید. شما می‌توانید به تدریج وقتی را که به مراقبت از خویش اختصاص می‌دهید افزایش دهید. هنگامی که شما اوقاتی از روز را به مراقبت از خود اختصاص می‌دهید، به تدریج لذت بردن بیشتر از لحظات‌تان را یاد می‌گیرید و بیشتر می‌توانید از لحظات خود استفاده کنید.

با تمرین و ممارست بیاموزید که پس از اتمام کار روزانه، تمام افکار و احساسات مرتبط با شغل خود را در محل کارتان جا بگذارید و از انتقال این گرایش‌ها به محیط خانه خودداری کنید. هنگام حضور در منزل، افکار خود را به کارهای آینده خود معطوف نکنید. به جای آن سعی کنید با اعضای خانواده‌تان گفت‌وگو کنید و از افکار و اوضاع و شرایط‌شان مطلع شوید.

در طول روز و در اوج مشغله‌های کاری خود چند دقیقه برای آرامش فکرتان وقت بگذارید. سعی کنید در طول این مدت فشارها و تنش‌های ناشی از کار را فراموش کنید. هنگام مرخصی‌ها یا تعطیلات آخر هفته نیز تا می‌توانید به خودتان برسید تا بتوانید با انرژی بیشتری مجددا سر کار بروید.

اگر از کارکردن در جایی که هستید لذت نمی‌برید در فکر استعفا باشید. نگذارید هراس و نفرت انجام کاری که به آن علاقه‌ای ندارید، توان‌تان را زائل سازد. هیچ‌گاه به صرف اینکه تغییر شغل امری خطیر و پرفراز و نشیب است، به کاری ملال‌آور و خسته‌کننده تن ندهید.

طوری زندگی کنید که گویی بیش از 6ماه دیگر زنده نخواهید بود. برای اینکه به کوتاهی عمر خود پی ببرید به این نکته توجه کنید که عمر شما در مقایسه با عمر حیات زمین بسیار ناچیز است. به این ترتیب 6ماه از عمرتان ممکن است تنها 6دقیقه به نظر برسد. اکنون ببینید در این مدت به انجام چه کارهایی علاقه‌مند هستید و سعی کنید آنها را انجام دهید. برای این کار فکر نکنید حالا دیگر خیلی دیر شده و این کارها عملی نیستند.

به بازنشستگی و ناتوانی خود فکر نکنید. باور داشته باشید که پس از خلاص‌شدن از کار کنونی‌تان هم مفید و مؤثر خواهید بود و روزهای شاد و رضایت‌بخشی را پیش‌رو خواهید داشت.

از خود و اطرافیانتان انتظار نداشته باشید که هر کاری در حد کمال انجام شود. می‌توان با آرامش و اعتماد به نفس بیشتر در جهت اهداف خود گام برداشت و از آنها تجربه‌ای لذتبخش آفرید. توجه داشته باشید که فشار و تنش ناشی از رقابت‌جویی مانع از شکوفایی توانایی‌های درونی شده و امکان سبقت از رقبا را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد.

گاهی سعی کنید ساعت و تقویم خود را کنار بگذارید و ببینید آیا می‌توانید حتی یک روز را بدون برنامه‌ریزی قبلی سپری کنید و از اوقات زندگی خود به طور طبیعی لذت ببرید. برای اینکه تنش و فشار را از خود دور کنید، کارهای روزمره خود را صرفا از روی نیاز و بدون توجه به وقت معین یا عادت خاص انجام دهید.

ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
شهوت یا شور جنسی کاهش یافته عبارت است از پایین آمدن سطح اشتیاق برای برقراری روابط جنسی.
کاهش موقتی در سطح اشتیاق برای برقراری روابط جنسی عمومیت دارد و غالبا در بعضی شرایط غیر دایمی مثل خستگی­ها ایجاد می­شود. اما اگر این کاهش شهوت یا شور جنسی ادامه داشته باشد می­تواند باعث پریشانی، اندوه و ناراحتی یک زن یا شوهر او گردد.
اشتیاق برای برقراری روابط جنسی یا زناشویی تاحدودی به وسیله­ی هورمون­های جنسی از قبیل تستسترون و استروژن تنطیم می­شود، نوسان یا تغییر در میزان این هورمون­ها که به طور ماهانه و دوره­ی حاملگی اتفاق می­افتد،می­تواند بر روی شهوت یا میل جنسی اثرگذار باشد، در خانم­ها در مرحله­ی بعد از یائسگی ممکن است میل جنسی کاهش یابد زیرا که میزان استروژن پایین می­آید. همچنین این تمایل جنسی ممکن است در خانم­هایی که هر دو تخمدانشان را خارج کرده­اند پایین آید.
کاهش در شور جنسی یا شهوت ممکن است در اثر افسردگی، نرانی فشارهای روحی و یا مشکلات خانوادگی باشد.
استفاده از برخی از داروهای ضد تشنج، داروهای شیمی درمانی از قبیل (تاموکسیفن ) و همچنین بتابلوکرها و داروهای ضدحاملگی خوراکی نیز می­تواند باعث کاهش میل جنسی شود.
خوردن الکل نیز در کاهش میل جنسی ناثیر دارد.
درمان این اختلال بستگی به علت ایجاد این مشکل دارد. مصرف داروهایی را که ممکن است در ایجاد آن دخالت داشته باشد در صورت امکان باید قطع شوند. اگر علت پایین بودن هورمون های جنسی است می­توان ترکیب کمی از (تستوسترون) را که هورمون جنسی مردانه است همراه با هورمون استروژن به صورت خوراکی مورد استفاده قرار
می­گیرد.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
کج خلقی و عصبانیت در کودکان خردسال، گاهی اوقات واقعا والدین را با چالش و بحران جدی مواجه می‌کند اما رفتار منصفانه و سازگار با کودک می‌تواند به پدرها و مادرها کمک کند تا به شیوه‌ای موثرتر و البته عاشقانه، منظم بودن را به فرزندان خردسال خود بیاموزند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، مجله تخصصی سایکولوژی تودی در شماره اخیر خود چند دستورالعمل مفید و کاربردی را برای آموزش رفتار مناسب و منضبط به کودکان ارائه کرده که به قرار زیر است:

- اگر کودکتان رفتارهایی انجام می‌دهد که برای شما قابل قبول نیست خود را با این رفتارها سازگار نشان دهید، از مخالفت علنی پرهیز کرده و در عوض مثال‌های مناسبی را برای کودک آماده کرده و مثال‌ها را در مواقع مناسب برای او نقل کنید.

- موضوعات و ابزار وسوسه کننده را که کودک نمی‌تواند در برابر آن‌ها استقامت کند از دسترس او دور نگه دارید. برای مثال ابزاری مثل تلفن همراه و یا وسایلی را که احتمال بلعیده شدن و ایجاد خفگی در کودک را دارند در دسترس او قرار ندهید.

- وقتی حواس کودک متوجه یک وسیله یا رفتار نادرست شده است بطور غیرمستقیم و به گونه‌ای که متوجه نشود، حواسش را از آن موضوع خاص پرت کنید.

- هرگز کودک را تنبیه بدنی نکنید. این روش به هیچ وجه و در هیچ شرایطی جواب نمی‌دهد.





ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
عضو مرکز تحقیقات و روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت : والدین در افزایش موفقیت و توانایی کودکان نقش مهم و تاثیر گذاری دارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ، دکتر عاطفه سلطانی فر با اشاره به اینکه کودکان در سنین بین 3 تا 5 سالگی به صورتی فزاینده با والدین خود همانند سازی می کنند و آنها را الگوی موفقیت و توانایی خود می دانند اظهار داشت : والدین اگر احساس بیش از حد معمول خسته ، افسرده ، مضطرب و یا اعتماد به نفس کمی دارند بهتر است نسبت به خود ارائه الگوی مناسب برای فرزندانشان در جستجوی راه حل باشند .

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به اینکه والدین نقش اساسی در ارتقاء اعتماد به نفس و ارزیابی عاطفی و شناختی نسبت به توانایی ها و نقاط ضعف کودکان ایفاء می کنند خاطر نشان کرد : داشتن محبت بی قید و شرط خود به کودکان ، ارج نهادن به موفقیتها و توانایی های کودکان ، برنامه ریزی برای داشتن احساس موفقیت ، و کمک به کودک برای داشتن احساس واقع گرایانه از جمله راهکارها برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان به شمار می رود .

استادیار گروه روانپزشکی اطفال دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به اینکه در سالهای پیش از دبستان کودکان به احساس طرد شدن یا ناکامی بسیار حساس هستند، آنها موضوعات را سیاه یا سفید می بینند و بسیاری از مواقع پیچیدگی احساسات خود را درک نمی کنند ، گفت : زمانی که کودک احساس ناکامی می کند والدین باید با وی همدلی کنند و سپس به وی کمک کنند تا موارد مثبت یا موفقیت آمیز را در موقعیت های دیگر به یاد آورد و در حل مشکل فعلی به او یاری دهند .

دکتر عاطفه سلطانی فر با بیان اینکه والدین باید ویژگی های منحصر به فرد کودک را به وی بگویید و آنها را ارج نهند اظهار داشت : کودکان باید درک کنند که برای آنچه هستند مورد تحسین قرار می گیرند و پذیرفته شده هستند بنابراین به صورت مکرر ، ویژگی های خاص آنان مانند صفات شخصیتی ، فعالیتهای خاص یا مثبت آنها را بازگو کنید .

عضو مرکز تحقیقات و روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت : پدر و مادر باید به کودک خود کمک کنند تا با ناکامی ها کنار بیایند بنابراین به تلاش کودکان اهمیت بدهید نه تنها به نتیجه کار .کودکان باید در مواردی که احساس عدم موفقیت دارند مورد حمایت قرار گیرند به آنها یادآوری کنید که موفقیت نیازمند تلاش بیشتر و یافتن راه حل های بهتر است .




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 

اینکه در زندگی زناشویی، موفق نیستید بخاطر شانس و اقبال تان نیست. 
 
  
اینکه در زندگی زناشویی، موفق نیستید بخاطر شانس و اقبال تان نیست. گناه زندگی تان را به گردن سرنوشت و تقدیر نیندازید. اگر زندگی زناشویی تان آنگونه که تصور می کردید پیش نمی رود باید به دنبال علت مشکلات باشید و راه رسیدن به یک زندگی خوب را یاد بگیرید.

هم شما و هم همسرتان باید لوازم رسیدن به یک زندگی موفق و شاد را بشناسید و طبق یک الگوی درست و هماهنگ در زندگی پیش بروید. واقع بین باشید و اگر پیش از ازدواج تصورات رویایی از ازدواج داشته اید آنها را کنار بگذارید و زندگی واقعی تان را شروع کنید.

 اگر زندگی زناشویی تان را تازه شروع کرده اید اما احساس می کنید زندگی خوبی نخواهید داشت و یا اگر سال ها است که ازدواج کرده اید و همچنان از زندگی زناشویی تان ناراضی هستید نباید تسلیم این نوع زندگی شوید و باید برای تغییر آن تلاش کنید. از ازدواج های موفق الگو بگیرید و برای بهبود رابطه خودتان از آنها استفاده کنید.

? توافق درباره خواست ها

ازدواج با هم خانه شدن فرق می کند. هر دوی شما از همسرتان انتظارات و توقعاتی دارید. توقعاتی که هرگز از یک هم خانه ندارید. بسیاری از توقعات و انتظارات شما الگو گرفته از آن چیزهایی است که والدینتان از یکدیگر توقع داشتند. مثلا شاید شما از اینکه همسر تحصیلکرده ای دارید خوشحال باشید


و یا از این که همسرتان اهل مطالعه است راضی باشید اما واقعیت این است که شما انتظار دارید که اوبعد از تحصیلاتش درآمد خوبی هم داشته باشد و این که او فقط مطالعه کند و به مسائل دیگر بی توجه باشد شما را ناراحت می کند.

یک زوج موفق پیش از ازدواج درباره خواست ها و نیازهایشان با هم صحبت می کنند و اگرمتوجه شوند که خواست هایشان با هم بسیار متفاوت است مثلا اگر مرد می خواهد که بچه دار شود و زن نمی خواهد، درباره ازدواج با هم جدی تر فکر می کنند.


 زن و شوهر هایی که در زندگی زناشویی شان موفق هستند بعد از ازدواج نیز درباره انتظارات و توقعاتشان گفت وگو می کنند و اگر درباره این خواست ها باهم توافق نداشته باشند از راه همدلی، گفت وگو و تعامل دیدگاه هایشان را به یکدیگر نزدیک می کنند.

? حفظ استقلال فردی

اگرچه بعد از ازدواج زن و شوهر به یکدیگر وابسته هستند و آزادی های دوران مجردی تغییر می کنند،اما زن و شوهر موفق هرگز فردیت و استقلال همسرشان را نادیده نمی گیرند.

 این مسئله با وابستگی زن و شوهر بسیار فرق دارد. وابستگی اعضای خانواده بعد از بچه دار شدن بیشتر می شود اما این وابستگی بخاطر حمایت و علاقه زن و شوهر به هم و به فرزندانشان است.

یک زوج موفق معنای این وابستگی را می دانند اما یکدیگر را تشویق می کنند تا استقلال خودشان را نیز حفظ کنند. آنها به هم اجازه می دهند تا خلوت و تنهایی خودشان را داشته باشند. به سرگرمی ها و علایق شخصی شان بپردازند و در امور فردی یکدیگر دخالت های بی مورد نداشته باشند.

برای داشتن یک رابطه سالم به فردیت و استقلال همسرتان اهمیت بدهید،خواهید دید که زندگی زناشویی تان چقدر شاداب و سرزنده می شود.

مراجعه به ادامه مطلب

http://up5.iranblog.com/images/78222505303947184825.jpg

? توجه متقابل

پس از ازدواج این احتمال هست که از شور و شوق دوران نامزدی تان کم شود و توجه و حواستان نسبت به همسرتان کمتر شود و اگر از روی علاقه باهمسرتان ازدواج نکرده باشید


این مسئله بیشتر بروز پیدا می کند. دیگر همسرتان حرف اول زندگی تان را نمی زند و شما دغدغه و نگرانی کمتری نسبت به همسرتان نشان می دهید.

زوج های موفق نمی گذارند که مسیر زندگی شان چنین تغییراتی داشته باشد. آنها یکدیگر را در مرکز توجه می بینند و عقاید و نیازهای شریک زندگی برایشان بسیار مهم است.


 آنها همسرشان را جدی می گیرند. آنها زمانی که با دیگران درباره همسرشان صحبت می کنند، همیشه از جملات محبت آمیز وزیبا استفاده می کنند.

 زن و شوهرهای موفق نگاه مثبتی به زندگی زناشویی شان دارند و زمانی که به همسرشان فکر می کنند او را شایسته بیشترین احترام و بهترین چیزها می دانند.

 

? کشف راه حل اختلافات

چیزی که زندگی موفق را از ازدواج ناموفق متمایز می کند توانایی حل مشکلات و اختلافات است. اگر زمانی که با همسرتان اختلاف و درگیری دارید،نخواهید و نتوانید که راه حلی برای مشکلاتتان پیدا کنید جراحت های عمیقی در زندگی تان ایجاد می کنید. اگر می خواهید که زندگی خانوادگی سالمی داشته باشید باید بیاموزید که چگونه اختلافاتتان را حل کنید.


همانگونه که زوج های موفق این کار را می کنند. آنها باهم تعامل می کنند. حتی زمانی که بدترین اختلافات را با یکدیگر پیدا می کنند تعامل درستی با یکدیگر دارند. آنها نمی گذارند که کینه و نفرت به راحتی قلب و احساس شان را پر کند.

 زوج های موفق اختلافات را بخش کوچکی از مسائل زندگی شان می دانند و به دنبال راه حلی برای مشکلاتشان می گردند. آنها به جای متهم کردن حامی یکدیگر هستند و یا صبوری و آرامش به دنبال برطرف کردن اختلافات هستند. آنها می دانند که اهمیت و ارزش عشق بیشتر از آن است که اختلافات بتوانند به آن آسیبی بزنند.

? روابط سالم

خودخواهی و بی توجهی به خواست های همسر دو عامل مهم در سردی روابط جنسی همسران است. این در حالی است که زوج های موفق در این رابطه خودخواه نیستند و به خواست های همسرشان توجه می کنند.


در طی سال های دراز زندگی ممکن است به دلایل مختلف همسران روابط جنسی درنوسانی داشته باشند و به افراط یا تفریط کشیده شوند. زوج های سالم می توانند حدومرز این رابطه را بشناسند و تعادل را برقرار کنند. سلامت جنسی یکی از عوامل پایداری زندگی زناشویی است.


 اگر در زندگی زناشویی تان درباره این موضوع مشکلی دارید باید به دنبال چاره ای برای آن باشید. هر نوع بیماری جسمی و روحی در این مورد باید مورد بررسی قرار بگیرد تا یک رابطه سالم میان زن و شوهر ایجاد شود. این نکته ای است که زوج های موفق آن را رعایت می کنند.

? کمک به رشد یکدیگر

هرگز این نکته را فراموش نکنید که شما و همسرتان همیشه یک فرد ثابت نخواهید ماند. شما با تجربه و زمان تغییر می کنید بنابراین نباید بخواهید که خودتان و همسرتان در دهمین سال زندگی مشترک دقیقا همانی باشید که روز اول ازدواجتان بودید.


 اتفاقاتی مثل بچه دار شدن، مرگ عزیزانتان، شکست ها و یا موفقیت های مالی و بسیاری از موارد دیگر در زندگی، باعث تغییر شما و همسرتان می شود.

زوج های موفق متوجه این تغییرات هستند و توقع ندارند که هیچ تغییری در آنها ایجاد نشود. آنها انواع تحولات روحی مثبت و منفی را برای زندگی زناشویی می پذیرند.


 زن و شوهری که رابطه سالمی باهم دارند به خوبی می دانند که همانطور که قواعد و قانون ها تغییر می کنند آنها نیز باید تابع قانون های جدید باشند.


آنها از یکدیگر حمایت می کنند و این تغییرات را به نفع زندگی زناشویی شان می دانند. آنها هرگز مانع رشد یکدیگر در مسیر زندگی نمی شوند و با همدلی تغییرات را می پذیرند.


همچنین آنها سعی می کنند همانگونه که همسرشان تغییر می کند در خودشان نیز تحول و تغییر ایجاد کنند تا درک درستی از یکدیگر به دست بیاورند.

? هشیار و بیدار

شاید گمان کنید که زندگی زناشویی موفقی دارید و هیچ چیز نمی تواند در رابطه شما با همسرتان خللی ایجاد کند. اما هشیار باشید. گاهی زندگی به مرور زمان و بخاطر اتفاقات ناخوشایند آسیب می بیند بدون اینکه شما متوجه این ترک های کوچک بشوید.


زوج های موفق برای این که به این مرحله نرسند چه می کنند؟آنها همیشه با هم گفت وگو می کنند و درباره مسائل زندگی شان گفت وگو می کنند. آنها ازهم می پرسند که «کجای کار هستیم» و با این پرسش تلاش می کنند تا به یک زندگی شاد برسند.

اگر هرکدام از شما نخواهید تا با گفت وگو با هم به شناخت های جدید از یکدیگر برسید مشکلات همچنان باقی خواهند ماند. زن وشوهر های موفق زمان را از دست نمی دهند و نمی گذارند با بی توجهی به رابطه زناشویی شان آسیبی وارد شود.

? تصمیم گیری مشترک

آنها در مورد موضوعات مهم زندگی تصمیم های مشترک می گیرند و هرگز تک روی نمی کنند. مثلا اگر قرار است درباره مدرسه فرزندشان تصمیمی بگیرند هردو نفر درباره آن نظر می دهند. یا اگر قرار است تغییر شغل بدهند و یا خانه جدیدی بخرند تنها یک نفر تصمیم نمی گیرد.


اگر عادت دارید که تصمیم های شخصی تان را به دیگران تحمیل کنید باید درمورد روش زندگی تان تجدید نظر کنید.


 زمانی که تنها یک نفر در مورد مسائل زندگی تصمیم می گیرد شریک زندگی همواره با این احساس درگیر است که نظر و خواسته هایش از سوی همسرش نادیده گرفته می شود. زوج های موفق تصمیم گیری های مشترک را از روی احترام به حقوق یکدیگر می گیرند.

? اعتماد همیشگی

یکی از راز های ازدواج های موفق اعتماد به یکدیگر است. اعتماد یک شبه بین زن وشوهر ایجاد نمی شود زمان زیادی لازم است که هر دونفربتوانند کاملا به هم اعتماد کنند. اما اگر قرار است بنای درستی در زندگی زناشویی ایجاد شود زن و شوهر باید بتوانند که به یکدیگر اعتماد داشته باشند.


 زوج های موفق این اعتماد متقابل را در خود پرورش می دهند. آنها همسرشان را تکیه گاه خود می دانند. برای تکیه کردن به دیگری باید به او اعتماد داشت. آنها عشق و اعتماد را به عنوان دو خصلت مهم در زندگی زناشویی زنده نگه می دارند.


پس به یاد داشته باشید که اگر در زندگی یک تکیه گاه می خواهید و به دنیال یک زندگی شاد هستید باید شک و بی اعتمادی را کنار بگذارید و به یکدیگر اعتماد کنید.

? تعامل مناسب

آیا در زندگی زناشویی تان می توانید درباره ایده ها و افکارتان به راحتی با همسرتان حرف بزنید؟این ویژگی زوج های موفق است که می توانند با تعامل درست با یکدیگر در مورد خواست ها،نیازها و افکارشان گفت وگو کنند. آنها نسبت به شریک زندگی شان ترس و نگرانی ندارند

 و از قضاوت هایش هراسی ندارند. ایجاد یک ارتباط زناشویی سالم بسیار ساده است اگر بخواهید که این رابطه را داشته باشید. برقراری این ارتباط و تعامل بسیار مهم است زیرا اگر چنین تعاملی نداشته باشید به مرور زمان عقده ها و مشکلات زیادی نسبت به همسرتان پیدا خواهید کرد.

? عشق جاودان

عشق ورزی یکی از کلید های زندگی سالم خانوادگی است. زمانی که به همسرتان عشق می ورزید شما توانایی انجام بسیاری از کارها را دارید. اگر بتوانید احساسات مثبت، دوستی و علاقه تان را به همسرتان نشان بدهید زندگی شادتر و موفق تری خواهید داشت.


 احساساتتان را به همسرتان ابراز کنید و گاهی با خرید گل و یا هدیه ای علاقه و عشق تان را نشان بدهید. زوج های موفق راه ابراز عشق و علاقه را می شناسند. و از هر فرصتی برای ابراز علاقه به همسرشان استفاده می کنند.


 رسیدن به یک زندگی شاد و سالم که در آن زن و شوهر فارغ از انواع مشکلات و سوء تفاهم ها با عشق و علاقه زندگی کنند آسان نیست اما هوشیاری و هوشمندی همسران می تواند راه رسیدن به آن باشد. برای داشتن یک زندگی موفق باید تلاش کنید و درک بالایی از زندگی مشترک و خانواده داشته باشید.

از عشق ورزی خجالت نکشید و به تفسیر ها و تعبیرهای غلط دیگران در این باره اهمیتی ندهید. بسیاری از مردم تعاریف غلطی از عشق ورزی در ذهن دارند اما زوج های موفق ابراز عشق درست و کاربردی را به خوبی می شناسند.


شما نیز ابتدا به تعریف درستی از عشق ورزی برسید و آن را نشان بدهید.

هر کدام از الگوهایی که زوج های موفق برای بهبود روابط شان استفاده می کنند تنها در صورتی برای شما کارایی دارد که ذهن و قلب پذیرایی داشته باشید. این الگوها را جدی بگیرید و سعی کنید از آنها در زندگی زناشویی تان پیروی کنید.
 
 


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 

پژوهشگران امریکایی اعلام کردند که طی تحقیقاتی جدید مشخص شد که استفاده از دست ها هنگام سخن گفتن حافظه را تقویت می کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سینا، پژوهشگران دانشگاه های پیتسبورگ و شیکاگو با بررسی 50 خانواده ای که کودکان کمتر از یک سال داشتند کشف کرده اند کودکانی که برای برقراری ارتباط با سایراعضای خانواده از دست ها استفاده می کنند شاداب تر از سایرکودکان هستند.

در این بررسی مشخص شده است کودکانی که از دست هایشان هنگام سخن گفتن استفاده کرده اند در مدت یک و نیم ساعت توانسته اند از طریق حرکات دست 24 کلمه را بیان کنند در
حالی که در همین مدت کودکانی که از حرکات دست استفاده نکرده اند موفق به بیان 13 کلمه شده اند.

کودکانی که قادر به ارتباط بر قرار کردن نیستند و یا به سختی نسبت به همسالان خود با دیگران ارتباط بر قرار می کنند دچار سر خوردگی و عدم اعتماد به نفس می شوند و همین امر
آنها را به شدت با مشکلات روانی رو به رو می کند.

به گفته پژوهشگران استفاده از دست ها هنگام سخن گفتن نه تنها برای بیان کردن کلمات مفید است بلکه می تواند به یادگیری نیز کمک کند.

 




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
اگر می‌خواهید واقعا میزان علاقه به همسر‌تان را تخمین بزنید، 20 نشانه یک عشق واقعی اینجاست. اگر شما تعداد زیادی از این نشانه‌ها را در خود‌تان می‌بینید، باید به آینده رابطه با همسرتان امیدوار باشید و به رابطه‌ای که ساخته‌اید افتخار کنید.


اگر گشت کوتاهی در اینترنت بزنید یا این‌که چند ایمیلی که به تازگی برای‌تان رسیده را باز کنید، قطعا با تعداد زیادی از این تست‌ها روبه‌رو می‌شوید؛ تست‌هایی که می‌خواهند میزان عشق یا صداقت شما را بسنجند و گاهی آنقدر جالب هستند که باورشان می‌کنید

اما اگر کمی بیشتر به این سوال‌ها دقت کنید، می‌بینید که هیچ ارتباط منطقی میان آن‌ها و اتفاقی مثل دوست داشتن وجود ندارد. اگر می‌خواهید واقعا میزان علاقه به همسر‌تان را تخمین بزنید، ‌راه بهتری را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

ابتدا در این 2 صفحه، با یک خودآزمون شامل 5 سوال آشنا می‌شوید که از همان تست‌هایی است که در اینترنت می‌بینید اما در صفحات بعد، به نشانه‌ها می‌پردازیم؛ 20 نشانه یک عشق واقعی. اگر شما تعداد زیادی از این نشانه‌ها را در خود‌تان می‌بینید، باید به آینده رابطه با همسرتان امیدوار باشید و به رابطه‌ای که ساخته‌اید افتخار کنید.

سوال اول:شما به طرف خانه کسی که دوستش دارید می‌روید.2راه برای رسیدن به آن‌جا وجود دارد:

یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می‌رساند ولی خیلی ساده و خسته‌کننده است.
اما راه دوم به‌طور قابل ملاحظه‌ای طولانی‌تر ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوب‌تان انتخاب می‌کنید؟ راه کوتاه یا بلند؟

جواب سوال اول: جاده نشان‌دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده‌اید زود و آسان عاشق می‌شوید ولی اگر راه طولانی را انتخاب کرده‌اید به آسانی عاشق نمی‌شوید.
--------------------------------------------------------------------------------



 



سوال دوم:در راه 2 بوته گل رز می‌بینید؛ یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید. شما تصمیم می‌گیرید 20 شاخه از رزها را برای او بچینید،چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می‌کنید؟

(می‌توانید یا همه را به یک رنگ یا ترکیبی از 2 رنگ انتخاب کنید)

جواب سوال دوم: تعداد رزهای قرمز نشان‌دهنده آن است که در یک رابطه چقدر از خود‌تان مایه می‌گذارید و تعداد رزهای سفید نشان می‌دهد که شما چقدر در آن رابطه از طرف مقابل‌تان انتظار محبت دارید.مثلا اگر 18 رز قرمز و 2 عدد رز سفید انتخاب کرده‌اید به این معناست که شما 90درصد محبت می‌کنید و 10درصد انتظار محبت از طرف مقابل دارید.


سوال سوم:بالاخره شما به خانه او می‌رسید.یکی از افراد خانواده در را روی شما باز می‌کند.
شما می‌توانید از آن‌ها بخواهید که دوست‌تان را صدا بزند،یا این‌که خود‌تان او را خبر کنید.حالا چکار می‌کنید؟

جواب سوال سوم: سوال سوم نشان‌دهنده طرز برخورد شما با مشکلات در یک رابطه است. اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده‌اید که محبوب‌تان را صدا بزند به این معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می‌ترسید


و امیدوار هستید که مشکلات به‌خودی خود حل شوند ولی اگر خود‌تان به اتاق رفته‌اید که او را از حضور خود مطلع کنید این نشان می‌دهد که شما با مشکلات روبه‌رو می‌شوید و دوست دارید آن‌ها را هر چه زودتر حل کنید.


سوال چهارم:شما وارد منزل شده به اتاق او می‌روید ولی کسی آن‌جا نیست. پس تصمیم می‌گیرید رزها را همان جا بگذارید.
ترجیح می‌دهید آن‌ها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

جواب سوال چهارم: محل قرار دادن رزها نشان‌دهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوب‌تان است. اگر آن‌ها را روی تخت می‌گذارید نشان می‌دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید و اگر آن‌ها را لب پنجره قرار می‌دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل می‌کنید.


سوال پنجم:شب می‌شود شما و او هر کدام در اتاق‌های جداگانه‌ای می‌خوابید. صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می‌روید به‌نظر شما وقتی آن‌جا می‌روید او خواب است یا بیدار؟

جواب سوال پنجم: سوال پنجم نشان‌دهنده تفکر و طرز فکر شما در کاراکتر و شخصیت فرد محبوب‌تان است. اگر شما او را درحالی‌که خوابیده است در اتاق می‌بینید، این به این معناست که شما او را همان‌طور که است دوست دارید و اگر او را بیدار دیده‌اید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود.

سوال آخر: وقت برگشتن به خانه است آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب می‌کنید؟
یا ترجیح می‌دهید از راه طولانی و جالب‌تر بروید؟


جواب سوال آخر: راه بازگشت به خانه نشان‌دهنده دوام عشق شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کرده‌اید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده‌اید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود.


خسته از کار برگشته‌اید، ‌روز گرمی بوده و حسابی عرق کرده‌اید. همسر‌تان یک ساعت دیگر به خانه می‌رسد. آیا اول زیر باد کولر یک چرت حسابی می‌زنید یا این‌اکه دوش می‌گیرید و سعی می‌کنید کمی به ظاهر خود‌تان برسید؟ اگر همسر‌تان را واقعا دوست داشته باشید، ‌تصوری که او در مورد شما می‌کند برای‌تان از هر چیزی مهم‌تر است


زندگی‌تان را پر انرژی کرده؟


از همان صبح که از خواب بلند می‌شوید انرژی زیادی دارید و حتی اگر بیمار هم باشید می‌توانید کارهای روزانه‌‌تان را با سرزندگی و آرامش انجام دهید؟ و آیا این رابطه و این حس باعث می‌شود که نسبت به‌خود‌تان هم احساس خوبی داشته باشید

و به زندگی که ساخته‌اید با احساس غرور نگاه کنید؟ عشق واقعی در تمام روز شما و احوال شما تاثیر می‌گذارد و حتی اگر یک زندگی کاملا معمولی داشته باشید احساس رضایت فوق‌العاده‌ای در شما ایجاد می‌کند.


چقدر قهر می‌کنید؟


آخرین‌باری که با هم قهر کردید چه زمانی بود؟ یک ‌‌ساعت پیش؟ یک هفته پیش یا یک ماه پیش؟ اگر شما واقعا عاشق یکدیگر باشید می‌توانید خیلی راحت در مورد اختلافات‌تان صحبت ‌کنید و چون نظر طرف مقابل‌‌تان برای‌تان مهم است، ‌خوب به حرف‌هایش فکر می‌کنید و سعی کرده


تصمیمی بگیرید که هم منطقی باشد و هم به او آسیبی نزند. شاید گاهی از هم برنجید اما قهر در رابطه شما اتفاق عادی‌ نیست. شما ناراحتی‌های‌تان را از هم پنهان نمی‌کنید ولی قرار هم نیست


به‌خاطر رسیدن به خواسته‌‌تان با قهر از طرف مقابل‌تان باج بگیرید. حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبه‌راه می‌شوید و دل‌تان می‌خواهد که با هم حرف بزنید.


به این فکر می‌کنید که هیچ‌چیز ارزشمندتر از این نیست که شما 2 نفر می‌توانید با هم در مورد احساسات و تصمیمات‌تان گفت‌وگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید.

حتی اگر یک جنگ تمام عیار بین شما اتفاق بیفتد و با هم دعوا کنید ظرف تنها چند دقیقه روبه راه می‌شوید و دل‌تان می‌خواهد که با هم حرف بزنید.

به این فکر می‌کنید که هیچ‌چیز ارزشمندتر از این نیست که شما 2 نفر می‌توانید با هم در مورد احساسات و تصمیمات‌تان گفت‌وگو کنید و از طرف دیگر طاقت هرچیزی را که داشته باشید طاقت دیدن ناراحتی او را ندارید.


اگر واقعا عاشقش باشید نه شما و نه همسر یا نامزد‌تان نمی‌خواهید که وفاداری دیگری را به شکل عجیب و غریبی امتحان کنید. قهرهای الکی به‌دلیل این‌که ببینید او برای آشتی پیش قدم می‌شود، بهانه‌گیری‌ها یا درخواست‌ها و انتظارهای غیرمتعارف در رابطه شما هیچ جایی ندارد


از ریسک کردن نمی‌ترسید؟


از این‌که با او در شهر دیگری زندگی کنید نمی‌ترسید و فکر می‌کنید خیلی از کارهایی که پیش از این در توان خود‌تان نمی‌دیدید حالا انجام شدنی است؟ عشق به طرز عجیبی شما را شجاع می‌کند. از ریسک کردن در کنار او نمی‌ترسید. انگار وجودش به شما قدرت عجیب و غریبی می‌دهد.

از اخم و نگاه سرد دیگران نمی‌ترسید و فکر می‌کنید تا زمانی که او هست، چرا باید از چیزی بترسید؟ البته اینها یک تصور غیرواقعی نیست، او واقعا شما را حمایت می‌کند و هر زمان که به مراقبتش نیاز داشته باشید در کنار‌تان او را می‌بینید.


او چه چیزی را دوست دارد؟


برای خرید یک کادو ذهن‌تان پر از ایده‌هایی است که او را شگفت‌زده می‌کند یا این‌که باید از ده‌ها نفر مشورت بگیرید و باز هم به نتیجه‌ای که می‌خواهید نمی‌‌رسید؟ اگر ارتباط شما نزدیک و گرم باشد، سعی می‌کنید از هر راهی که می‌شود به علائق او پی ببرید و آن‌ها را در رفتارها، پوشش و آرایش و همه ابعاد زندگی‌‌تان جلوه دهید. او را بهتر از هر کسی می‌شناسید،

حتی اگر یک‌سال بیشتر از ازدواج‌تان نگذشته باشد، ‌آنقدر پیوند میان شما قوی هست که از اعضای خانواده‌اش هم بیشتر روی احساسات، رفتارها و حتی منظورهای پنهانش شناخت دارید. خوب می‌دانید در چه موقعیتی نباید قرارش دهید یا این‌که در چه شرایطی مهم‌ترین حرف‌ها را باید به او بزنید.

شما این اطلاعات را به طرز عجیب و نامحسوسی به دست آورده‌اید. حالا دیگر می‌توانید از نگاه او درونش را بخوانید و به غیر از شما هیچ‌کس از پس این کار برنمی‌آید. حس می‌کنید هر روز که می‌گذرد، ارتباط‌تان به طرز شگفت‌آوری قوی‌تر می‌شود و خیلی زودتر از انتظار‌تان چیزهایی که می‌خواهید را درباره‌اش کشف می‌کنید.

همیشه از او دفاع می‌کنید؟


اگر یکی از اعضای خانواده‌‌تان به او توهینی کند یا این‌که متهمش کند، چه واکنشی نشان می‌دهید؟ ممکن است حق با خانواده‌‌تان باشد، بنابراین به آن‌ها اجازه می‌دهید که در نبود همسر‌تان حسابی سرزنشش کنند یا این‌که در موردش جملات ناخوشایندی را به کار ببرند؟

در صورتی که واقعا عاشقش باشید، قطعا ‌از او دفاع می‌کنید و خود‌تان را به خاطرش در خطر می‌اندازید؟ اگر واقعا عاشقش باشید حتی اگر نگرانی‌هایی در رابطه شما وجود دارد مقابل دیگران به او توهین نمی‌کنید یا از او گلایه نمی‌کنید.

دوست دارید حتی در سخت‌ترین روزهای رابطه‌‌تان همه بدانند که برای‌تان محترم است و آن‌ها هم وظیفه دارند به او احترام بگذارند.


حسرت زندگی دیگران را دارید؟


نگاهی به زندگی‌‌تان در این چند‌سال بیندازید. تا امروز پیش آمده حسرت زندگی دوستان‌تان را بخورید یا این‌که همسر‌تان را با مردهای دیگر مقایسه کنید و بعد از آن یک آه بکشید؟

اگر عاشقش باشید حتی اگر او یک آدم کاملا معمولی باشد، آدمی که پول محدود، ‌ظاهر متوسط و خانواده متوسطی هم دارد، ‌هرگز فکر نمی‌کنید که می‌توانستید انتخاب بهتری داشته باشید.


از نظر شما بهتری و بدتری با این معیارها سنجیده نمی‌شود. شما فکر می‌کنید او با تمام کاستی‌هایش بهترین گزینه برای شماست و آرامشی را که در کنار او می‌گیرید از هیچ‌کس دیگری نمی‌توانستید بگیرید.

چطور توصیفش می‌کنید؟


او را در 5 جمله توصیف کنید. حالا به جملاتی که انتخاب کرده‌اید نگاه کنید؛ چه تعداد از آن‌ها مثبت هستند و چه تعداد منفی؟ شما او را همانطور که هست می‌پذیرید و به همه چیزش افتخار می‌کنید یا این‌که همیشه منتظر روزی هستید که او قرار است تغییر کند؟ در زندگی عاشقانه اینطور نیست که شما ویژگی‌های منفی همسر‌تان را نبینید.

همه عیب و ایرادهایش را می‌بینید اما برای‌تان آزار‌دهنده نیست. شما می‌دانید که خود‌تان هم خالی از عیب نیستید. در مقابل نقاط قوت او برای‌تان مهم و ارزشمند است و سعی می‌کنید با مطرح‌کردن این ویژگی‌های مهم در مقابل دیگران، ارزش او را پیش دیگران هم بالا ببرید.

او را برای اشتباهات دیگران سرزنش می‌کنید؟


هیچ‌وقت از او نمی‌خواهید که بین شما و وفاداری‌اش به خانواده‌ خود یا دوستانش یکی را انتخاب کند. سعی می‌کنید به موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اش احترام بگذارید

و او را به‌خاطر اشتباهات دیگران هرگز تحقیر نمی‌کنید. حتی در سخت‌ترین شرایط به آدم‌هایی که برایش ارزشمند هستند احترام می‌گذارید و هرگز حتی به‌دلیل خنک‌شدن دل خود‌تان او را در مقابل دیگران شرمنده نمی‌کنید.

از رویاهای‌تان می‌گذرید؟


قطعا شما و او قبل از آشنایی‌‌تان رویاهایی داشته اید. ممکن است یکی‌ از شما فکر تحصیل در کشوری دیگر را می‌کرده‌ و فکر دیگری این بود که در همین کاری که هست چطور می‌تواند پیشرفت کند. آیا زمانی


که رویاهای شما در یک مسیر قرار نمی‌گیرد، حاضر می‌شوید از رویای خود‌تان به‌دلیل رسیدن او به آرزوهایش صرف‌نظر کنید و در راه تحقق آرزوهایش بهترین همراه برای او باشید؟

باید فقط متعلق به شما باشد؟


اگر روزی بفهمید که جدایی برای شما بهترین چیز است، ‌آیا به او اجازه می‌دهید که بدون جنگ و دعوا از شما جدا شود؟ شاید شما یکدیگر را دوست داشته باشید اما به دلایل بسیار نتوانید زندگی‌‌تان را آن‌طور که انتظار دارید یا لیاقتش را دارید بسازید.

اگر شما یک عاشق واقعی باشید هرگز به این فکر نمی‌کنید بلکه فکر می‌کنید اگر او قرار است مال شما نباشد پس دیگر چه دلیلی دارد، نگران او و آینده‌اش باشید. شما او را هرجا که باشد دوست دارید، چه در کنار‌تان و چه دور از شما.


زیادی مراقبش هستید؟


آیا سلامتش برای شما نخستین اولویت است؟ از نگرانی‌هایش کم می‌کنید چون نمی‌خواهید استرس‌ها اذیتش کنند، وقتی که بیمار می‌شود مهم‌ترین موضوع زندگی‌‌تان مراقبت از او و سلامتش می‌شود؟ اگر این‌طور باشد شما واقعا عاشقش هستید.

این مسئله قطعا در کوچک‌ترین بخش‌های زندگی شما بروز پیدا خواهد کرد. از پختن یک غذای سالم بگیرید تا کنترل وزن و سلامت او یا حتی مراقبت از سلامت روانش، همگی برای شما اهمیت ویژه‌ای پیدا خواهند کرد.


همه چیز «ما» شده است؟


در رابطه‌‌تان مدام حرفی از «من» به میان نمی‌آورید و حتی وقتی می‌خواهید تصمیمی بگیرید و به او انتقال دهید مصلحت «ما» را در‌نظر‌ می‌گیرید. وقتی که به آینده فکر می‌کنید

قبل از هر تصمیمی که می‌گیرید به این فکر می‌کنید که این اتفاق روی احساسات و آینده او چه تاثیری می‌گذارد. خوشبختی شما یک خوشبختی مشترک است. اتفاقی که لبخند را روی لب هر دوی شما می‌نشاند.


نزدیکانش را دعوت می‌کنید؟


آخرین باری که دوستان او یا اعضای خانواده‌اش را دعوت کردید کی بود؟ اگر عاشقش باشید به او حق می‌دهید که مانند شما با کسانی وقت بگذراند که دوست‌شان دارد


و کنارشان آرامش می‌گیرد. دوستان قدیمی، اعضای خانواده یا حتی کسانی که خیلی هم در دل‌تان به آن‌ها تعلقی ندارید را به خاطر


خوشحالی او به خانه‌‌تان دعوت می‌کنید یا وقتی که از شما می‌خواهند آخر هفته با آن‌ها باشید فکر نمی‌کنید که روز‌تان را قرار است تلف کنید. هیچ ارتباطی را به او تحمیل نمی‌کنید. اگر می‌خواهید کسی را به خانه‌‌تان دعوت کنید اول به این فکر می‌کنید که او از این مهمانی چه لذتی می‌برد.


حرف‌های‌تان تمام نمی‌شود؟


آخرین‌باری که یک روز تمام با هم تنها بودید کی بود؟ آیا در پایان روز خسته و بی‌حوصله شده بودید و دیگر حرفی برای گفتن نداشتید؟ اگر احساس بین شما قوی باشد، حرف‌هایی که دوست دارید به هم بزنید هیچ وقت تمام نمی‌شود.

حتی اگر به یک مسافرت یک ماهه 2 نفره بروید و مدام با هم تنها باشید بین شما سکوت آزار‌دهنده‌ای برقرار نمی‌شود و همیشه آن‌قدر موضوع مشترک برای صحبت کردن و علاقه مشترک برای تفریح کردن دارید که خلا یک همراه واقعی را در زندگی‌تان احساس نمی‌کنید.

اشتباهاتش را نمی‌بخشید؟


وقتی که با هم دعوا می‌کنید فورا ذهن‌تان به عقب بر می‌گردد و تمام مشکلاتی که در این سال‌ها بین شما پیش آمده را به او یادآوری می‌کنید؟ اگر عاشقش باشید هرگز از اشتباهات گذشته‌اش یک داستان نمی‌سازید و تحقیرش نمی‌کنید.

شما اغلب اتفاقات بد گذشته را به راحتی می‌بخشید و تا حدودی فراموش می‌کنید و حتی اگر بعضی‌های‌شان از یاد‌تان نرود، مقابل او وانمود می‌کنید که فراموش‌شان کرده‌اید.


خودتان را کنار نمی‌کشید؟


هیچ وقت این جمله را به زبان آورده‌اید؟ بی‌پولی و مشکلات تو به من ربطی ندارد! یا این‌که شما هم برای آینده مشترک‌تان مدام برنامه‌ریزی می‌کنید و دوست دارید به هر قیمتی که شده تلاش‌تان را بیشتر کنید تا بهترین آینده را برای یکدیگر بسازید و خود‌تان را از منافع این زندگی کنار نمی‌کشید

و به یک مصرف‌کننده پر توقع تبدیل نمی‌شوید. پا به پای هم مسائل مالی، ‌تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ها را مدیریت می‌کنید و هیچ وقت فکر نمی‌کنید که او تنها کسی است که در قبال این زندگی وظیفه دارد.

شرایطش را درک می‌کنید؟


نه این‌که یک آدم وابسته و منفعل باشید اما برنامه‌های شما به جای برنامه‌های من، به ما تبدیل می‌شود. تفریحات شما می‌شود تفریح 2 نفره و شادی شما می‌شود شادی مشترک. حتی زمانی که حسابی دل‌تان گرفته برای تفریح کردن نگاهی به برنامه او می‌اندازید.

آیا او سالم است و حوصله و توان جسمی این تفریح را دارد. آیا به خاطر برنامه کاری‌اش به او فشاری نمی‌آید و او هم مانند شما از این برنامه‌ای که گذاشته‌اید لذت می‌برد یا این‌که بهتر است تفریح‌تان را به زمان دیگری منتقل کنید.


دوست دارید همه چیز متعلق به او باشد؟


وقتی به قصد خریدن چیزی برای خود‌تان به خرید می‌روید، پشت مغازه‌ها چشم‌تان به چیزهایی جلب می‌شود که او دوست دارد داشته باشد یا به لباس‌هایی که به‌نظر‌تان اگر بپوشد خیلی زیبا می‌شود؟ برای شما که عاشقانه دوستش دارید،

‌همیشه برای‌تان زیبایی‌اش تازه می‌ماند. وقتی که لباس تازه‌ای می‌پوشد دوست دارید نگاهش کنید. احتیاجاتش را به خاطر دارید و حتی حاضر هستید به خاطر فراهم‌کردن‌شان از احتیاجات خود‌تان صرف‌نظر کنید.

منبع:سیب سبز




ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
زوجین در زندگی زناشویی خود با چالش های زیادی روبه رو هستند و برای حل مشکلات باید در نقش های مختلفی ظاهر شوند. برای پیوستن به جرگه و زوج های موفق به توصیه های زیر توجه کنید:

در عین احساس نزدیکی با همسرتان، هویت خود را حفظ کنید

زوج های موفق در کنار یکدیگر هویت پیدا می کنند. آنها می توانند جملات ناتمام طرف مقابل را به پایان برسانند،

واکنش او را در موقعیت های مختلف حدس بزنند و احساساتش را درک کنند. آنها درگیر یک بازی دوطرفه هستند ولی در عین حال به حریم خصوصی همسرشان احترام می گذارند،

این زوج ها میان «با هم بودن» و «جدایی از یکدیگر» تعادل برقرار می کنند و همسرشان را همانند کف دست می شناسند. البته تقریبا! با شناخت همسر خود زمینه های خشنودی او را فراهم کنید. شما در ضمن باید از خودتان نیز شناخت کافی داشته باشید.

شما باید همسر و والدین خوبی باشید

صاحب فرزند شدن لذت بخش ترین لحظات زندگی انسان را رقم می زند ولی می تواند بحران آفرین باشد. برخی از مردها پس از پدر شدن احساس انزوا و عدم امنیت کرده و تصور می کنند

که همسرشان به آنها توجهی ندارد. از سوی دیگر برخی از زنان آنچنان غرق در وظایف مادری می شوند که از همسر خود غافل شده ولی دلیل بی اعتنایی او را درک نمی کنند!

در این زمان است که فاصله میان زوجین زیاد می شود. امکان دارد مرد به دوستان، کار یا اعتیاد پناه ببرد و زن اوقات زیادی را با کودکش صرف کند. اگر آنها نتوانند در زندگی خود تعادل برقرار کنند ازدواج شان به خطر می افتد.

میان خانواده، کار و زندگی اجتماعی خود تعامل برقرار کنید

اگر از دوستان تان بپرسید خانواده خود را ترجیح می دهند یا کارشان را، تمام آنها گزینه اول را انتخاب می کنند ولی بسیاری از آنان روزی را می بینند که مدارج ترقی زندگی شغلی را طی کرده اند اما در زندگی خانوادگی با مشکلاتی روبرو شده اند.

مشکل این افراد آن نیست که وقت کافی در اختیار ندارند، اگر مردم حقیقتا بر این عقیده باشند که خانواده در اولویت قرار دارد روزی پنج دقیقه هم که شده در کنار خانواده سپری می کنند. یادتان باشد همه ما می توانیم همزمان همسر، کارمند و شهروند خوبی باشیم.

میان خانواده خود و والدین تان مرزبندی کنید

هر چند ممکن است برخی از مردم این کار را بی وفایی بدانند ولی جدا شدن از خانواده و سرمایه گذاری بر روی خانواده جدید بخشی از روند رشد انسان است.

زوجین باید رابطه خود را با هر دو خانواده تعریف کنند. شما می توانید فرزندی دوست داشتنی، همسری مهربان و برادر و خواهری خوش قلب داشته باشید.

همسرتان را حتی در لحظات بحرانی دوست داشته باشید و از وی حمایت کنید.

در بیشتر ازدواج ها تا زمانی که اوضاع بر وفق مراد پیش می رود مشکلی وجود ندارد ولی به محض رخ نمودن معضلات، زندگی مشترک به بن بست می رسد.

پس از بروز مشکلات زوجین با یکدیگر مشاجره می کنند و این کار میزان استرس را در خانواده افزایش می دهد. همواره از همسرتان جانبداری کنید و از مضطرب کردن او بپرهیزید.

عاشق و حامی همسرتان باشید.

هر کسی دوست دارد از حمایت و محبت دیگران- به خصوص همسرش- برخوردار باشد. همسرتان را آن گونه که هست بپذیرید.


کدام یک از ویژگی های او را بیشتر می پسندید؟ زوج های موفق نسبت به هم احساس غرور می کنند و پاسخ محبت های یکدیگر را به بهترین نحو می دهند.
شعله شور و اشتیاق را در زندگی خود روشن نگاه دارید


زوج های موفق شور و اشتیاق خود را تا پایان عمر حفظ می کنند و هر زمان که به یاد مراسم عروسی و اوایل ازدواج می افتند دچار شعف می شوند. آنها حتی پس از 50-40 سال چنین احساسی دارند و درواقع تجدید خاطرات باعث استحکام رابطه این زوجین می شود.



ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است.


برای این‌که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده‌اش کنید، ‌راه‌های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه‌ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط‌تان قضاوت کنید.

وستش دارید که دل کندن از این رابطه برای‌تان اگر محال نباشد، لااقل زیادی سخت است؟ از همان روز که به خواستگاری تان آمده و رسما نامزد شما شده، برای ساختن این رابطه هر کاری کرده‌اید اما باز هم همه چیز آنطور که می‌خواهید پیش نمی‌رود؟


احساس می‌کنید با وجود تمام علاقه‌ای که به او دارید، چندان دوست‌تان ندارد یا این‌که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟


یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است.

برای این‌که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده‌اش کنید، ‌راه‌های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه‌ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط‌تان قضاوت کنید.


با هم بخندید


نامزدتان را در تفریحات و فعالیت‌های‌تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی‌شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید.


مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می‌خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید.

اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای‌تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد.


سعی کنید علائق مشترک‌تان را پررنگ‌تر کنید. اگر شما 2 آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت‌های متفاوت باشید، هرگز نمی‌توانید آنطور که می‌خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.

خودتان را قربانی نکنید


به این بهانه که می‌خواهید یک رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نکنید. فکر نکنید با امتیاز دادن‌های بی‌وقفه، او به این رابطه تکیه خواهد کرد و شما همه کس او خواهید شد.

شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می‌کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ کنید. هیچ مردی از این‌که وقتش را با یک زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی‌کند.

پس سعی کنید واقعا یک رابطه دو طرفه بسازید نه این‌که با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید. سعی کنید تا آنجا که می‌توانید در دسترش باشید اما این حق شماست که چنین انتظاری را از او هم داشته باشید.


اگر می‌بینید که او تمایلی به این موضوع نشان نمی‌دهد، یکدفعه همه چیز را به هم نریزید بلکه سعی کنید با زیرکی تعادلی در این بده‌‌بستان‌ها به‌وجود بیاورید البته یادتان نرود که قبل از قضاوت کردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید.

ممکن است این‌که او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی‌دهد برای‌تان نشانه بی‌علاقگی‌اش به شما باشد اما شاید هم شرایط کاری او در این روزها به شکلی است که واقعا نمی‌تواند بیشتر از این شما را ببیند.


به اطرافیانش گره بخورید


سعی کنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی‌اش وارد شوید. اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد.

دوستانش را ببینید و تلاش کنید که به جمع‌شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیکی شما به یکدیگر بیشتر خواهد شد.


گاهی هم او را به جمع دوستان‌تان بیاورید یا وقتی که می‌خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی‌اش را هم با خود همراه کنید. اجازه دهید که بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نکنید که از اصرارهای شما خسته و عصبی شود.


در ضمن شما باید در مورد خاطره‌های تلخ و شیرینش، ‌آدم‌هایی که دوست‌شان دارد یا از آن‌ها بیزار است و... هم اطلاعات دقیقی داشته باشید تا بتوانید در موقعیت‌های مختلف واکنش‌هایش را حدس بزنید و خودتان هم بهترین همراه برای هر حال و هوایش بشوید.


به خاطراتش وارد شوید


سعی کنید، تجربه‌های مشترکی داشته باشید. به یک محل جدید بروید و یک پیک نیک خوب را تجربه کنید. یک ورزش 2 نفره انتخاب کنید یا این‌که قرار یک پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید.

سعی کنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی‌کننده شرایط یا مکان‌هایی باشید که همیشه با هم تجربه‌شان می‌کنید. با هم به کنسرت‌های موسیقی بروید و آلبوم‌های جدید را تجربه کنید. با این کار شما کم کم بخشی از خاطره شنیداری او هم می‌شوید.

شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نکند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی که لذت واقعی این تجربه‌های مشترک را حس کرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت.

هفته ای فقط یک تغییر


به نامزدتان در این رابطه مسئولیت‌هایی بدهید. همانطور که خودتان همه هوش و حواس‌تان به او و آرامشش است،

‌باید انتظارهایی هم داشته باشید. اگر ازدواج کرده‌اید او را در مسئولیت‌های خانه سهیم کرده و سعی کنید در مورد تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های آینده، خودتان را وارد میدان تصمیم‌گیری‌اش بکنید.

اگر هم نامزد هستید و می‌بینید که مرد آینده‌تان زیاده از حد از شما فاصله می‌گیرد، از او بخواهید که گاهی دنبال‌تان بیاید، در مورد بعضی کارها و موضوعات برای‌تان تحقیق کند یا نظرش را در مورد کارهایی که می‌خواهید انجام دهید بپرسید و وادارش کنید که فکرش درگیر فعالیت‌های شما و آینده‌تان شود.


باز هم باید تاکید کنیم که در سهیم کردن او اغراق نکرده و فکر نکنید یک روزه باید همه چیز تغییر کند. اگر شما هر هفته یک تغییر کوچک هم در این رابطه به‌وجود بیاورید یک برنده واقعی هستید.

به او بگویید که چه انتظاراتی از او و این رابطه دارید. سعی کنید بدون دعوا و گلایه‌های همیشگی، خودتان را به او بشناسانید. هیچ وقت محبتش را رد نکنید.


اگر پیشنهاد یک شام بیرون را می‌دهد نه نگویید و نخواهید با مراعات کردن‌های بیهوده فاصله خودتان با او را بیشتر کنید. از او بخواهید که مثل شما به فکر برنامه‌ریزی‌های مشترک‌تان باشد یا این‌که گاهی به شیوه‌ای که دوست دارید و برایش توضیح داده‌اید به شما محبت کند.


با دنیای هم آشنا شوید


دوره‌های مشاوره 2 نفره را تجربه کنید. با مطرح کردن خواسته‌ها و احساسات‌تان در کنار هم و در مقابل یک متخصص بی‌طرف هم یکدیگر را بیشتر بشناسید و هم با دنیای واقعی زنان و مردان هم آشنا شوید.


شاید بد نباشد گاهی در کلاس‌ها و همایش‌های رایگانی که برای زوج درمانی برگزار می‌شود هم شرکت کنید و با یاد گرفتن فوت و فن گفت‌وگو با همسر یا نامزدتان، از این فاصله‌ای که میان شما ایجاد شده کم کنید.


یا رومی روم؛ یا زنگی زنگ


نامزدی یک مرحله حساس از زندگی شماست. مرحله ای که در آن نمی توانید به بهانه های کوچک همه چیز را از بین ببرید و نباید هم دلایل بزرگی که به شما خطر یک زندگی ناموفق را گوشزد می کنند نادیده بگیرید.


اگر برای ترک‌کردن این رابطه آماده نیستید پس باید راهی برای درست کردنش پیدا کنید. به نامزدتان بگویید که چه رفتارهایی باعث آزرده شدن‌تان می‌شود، چه انتظاراتی از او دارید

و حتی اگر واقعا از این فاصله نگران هستید، نگرانی‌تان را با او درمان بگذارید و بگویید که نمی‌توانید آنطور که می‌خواهید به سرنوشت این رابطه امیدوار باشید.


شاید همسر یا نامزدتان نداند که چطور می‌تواند به شما نزدیک‌تر شود، پس با گفت‌وگو دوستی میان‌تان را عمیق‌تر کنید اما شاید او واقعا میلی به بهتر کردن این رابطه نداشته باشد.


اگر شفاف با هم در مورد آینده و احساس‌تان حرف بزنید شاید بتوانید تصمیم منطقی‌تری بگیرید و بدانید که شکاف میان شما 2 نفر پر شدنی است یا این‌که بیش از آنچه فکر می‌کنید رابطه‌تان از دست رفته است.


ravanshena30.mihanblog.com   منبع
سوالات تمامی کنکورها :کاردانی کارشناسی دکتری سراسری آزاد فنی حرفه ای وزارت  علمی کاربردی بهداشت استخدامی  تامین اجتماعی
در آزمون برتر  www.azmoonbartar.com
 

نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/3/11 توسط 
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >