بازدید امروز: 640
بازدید دیروز: 321
کل بازدیدها: 2260558
غالبا والدین این احساس نگرانی و بلاتکلیفی را می شناسند این احساس که با اعتیاد ارتباط دارد .
شاید همین چند سال قبل اصلاً آنهادر باره این مسئله فکر نمی کردند زیرا این والدین فکر می کردند که فرزند آنها هرگز در خطر اعتیاد نیست ولی امروز تصور دیگری دارند زیرا آنها متوجه شده اند که همه در خطر هستند مگر اینکه قبلاً پیشگیری های لازم را کرده باشند .
در این راه دو تفکر ریشه ای وجود دارد .
1- این کاملاً بی نتیجه است که مسئولین فقط مانع تولید و عرضه مواد مخدر شوند ، زیرا این مسئله به مرور زمان غیر ممکن می شود . بلکه باید بیشتر تلاش در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپیشترفت اعتیاد باشد.
یعنی قدم اول مبارزه بامواد مخدر نیست بلکه هدف پیشگیری از بوجود آمدن اعتیاد است .
2- بهترین روش برای جلوگیری از اعتیاد معالجه آن نیست ،بلکه پیشگیری از بوجود آمدن آن است . طی سالیان گذشته متخصصین به این نتیجه رسیده اند که یک برنامه صحیح پیشگیری از اعتیاد خیلی زود تر از آن چیزی که قبلاً تصور می کردند باید آغاز شود .
بنابراین آنقدر که پیشگیری از ایجاد اعتیاد اهمیت دارد معالجه آن از این اهمیت بر خودار نیست .البته یک نسخه صد در صد برای مبارزه با اعتیاد وجود ندارد ولی سعی ما در آن است که تا جای ممکن راهی منطقی و عملی برای پیشگیری از اعتیاد کودکان و نو جوانان بیابیم.
در ابتدا نکته های اصلی برای پیشگیری از اعتیاد را ذکر می کنیم،و
در پایان از علائم خطر ی که نشانه اعتیاد است نام می بریم.
تقریباً 30 سال پیش گروهی از دانشمندان در امریکا یک تحقیقات دراز مدتی را آغاز کردند .در این تحقیقات 100 کودک از طبقات مختلف جامعه انتخاب شدند که از زمان تولد به مدت 20 تا سی سال طبق جدول ودر زمانهای مشخصی مورد معاینه جسمی وروانی وهمچنین بررسی چگونگی پیشترفت اجتماعی قرار می گرفتند . در این فاصله کودکان تبدیل به بزرگسال شده اند و محققین هم در این دوران مقدار زیادی اطلاعات بدست آورده اند . این تحقیقات دراز مدت نشان میدهد که انسانها در شرایط بخصوص واکنشی های متفاوتی از خود نشان می دهند .
نتیجه این تحقیقات نشان می دهد، احتمال گرایش به اعتیاد یا عدم گرایش انسانها به مواد مخدر بستگی نسبی با چگونگی شرایط زندگی آنها دردوران کودکی دارد .شرایط این دوران نشان دهنده خط مشی کودک در بزرگسالی است .خصوصا ً در مراحل تصمیم گیرنده،همانند زمان ورود به مهد کودک ، مدرسه وچگونگی گذران دوران بلوغ .
تمام تحقیقات دراز مدتی که تا کنون دردنیا انجام شده نتایجی مشابه داشته وآن اینستکه، کودکانی که در دوران کودکی از سلامت روحی و جسمی برخوردارند و زندگی رضایت بخشی دارند کمتر در خطر اعتیاد می باشند. وبرعکس کودکانی که از این شرایط برخوردار نیستند علائم واضحی نشان می دهند،که احتمال گرایش آنها به اعتیاد را در آینده بخوبی نشان می دهد.
امروزه محققین می توانند با اطمینان بگویند: کودکی که در زندگیش تعادل وجود دارد و از نظر جسمی وروانی زندگی رضایت بخشی دارد شخصیت مستحکمی می یابد و مشکلات را بهتر تحمل می کند ودارای اعتماد به نفس
قوی می شود ، این کودکان نیازی برای روی آوردن به مواد مخدر در خود نمی یابند .
بر اساس همین آگاهی ها یک برنامه هفت قدمی برای پیشگیری صحیح از اعتیاد کودکان ونوجوانان برای والدین و مربیان پیشنهاد می کنیم.
هفت پیشنهاد در جهت پیشگیری از اعتیاد
1- کودکان نیاز به امنیت روانی دارند.
2-کودکان به تشویق وتائید نیاز دارند.
3- کودکان نیاز به بازی آزاد دارند وعادت های خوش آیند .
4- کودکان به الگوهای واقعی نیاز دارند .
5- کودکان نیاز به تحرک وتغذیه صحیح دارند .
6- کودکان نیاز به دوست وهمراه دارند و محیطی که نیازهای آنها را بفهمد.
7- کودکان نیاز به تخیلات وهدف دارند.
با رعایت این هفت نکته می توانیم راهی را انتخاب کنیم که کودکمان را از اعتیاد محافظت کنیم .
مطمئناً سئوال می کنید چگونه باید جلو برویم .
ما همه می دانیم همانطور که انسانها و خانواده ها متفاوت هستند روشهای تربیتی آنها هم متفاوت می باشد .ما تصمیم نداریم به کسی به گویم که خودش را تغیر دهد، فقط تاکید ما این است که هر کودک مثل سایر انسانها یک شخصیت فردی است و با توجه به این فردیت او والدین باید تلاش کنند نیاز های فرزندشان را تا جای ممکن از جان ودل تامین کنند، آنها باید سعی کنند نیاز های جسمی و روحی او را برطرف کنند و او را بفهمند وهر جا که او به همراهی نیاز داشت همراهیش کنند و هدفشان تربیت فرزندی باشد که دربزرگسالی فردی مستقل با اعتماد بنفس قوی و عشق به زندگی وبا تعادل روحی باشد.
1- کودکان نیاز به امنیت روانی دارند.
کودکان به امنیت روحی نیاز دارند و این به معنی این است که آنها باید از محبت والدین ونزدیکان بزرگسالشان کاملاً مطمئن باشند .
نکته اصلی اینستکه کافی نیست که والدین فقط فرزندشان را دوست داشته باشند ، بلکه آنها باید این محبت را نشان دهند به نحوی که کودک به خوبی آن را احساس کند بنابراین حرف، حرف احساسات است وهمانطور که همه می دانیم کودکان احساسات خاصی دارند. نیاز های عاطفی کودکان با توجه به سنشان تغیر می کند. و این از زمانی آغاز می شود که کودک در شکم مادر است او می تواند صدای والدین را تشخیص دهد و حتی علاقه و عدم علاقه آنها را قبل از تولد از صدایشان احساس کند. برای نوزاد وکودک کوچولو تماس پوستی خیلی مهم است وحتی بچه های کمی بزرگتر لذت میبرند که در آغوش گرفته شوند و مورد نوازش قرار گیرند . بنابراین والدین باید برای این کار وقت بگذارند باید کودک را در بغل بگیرند او را نوازش کنند،البته مدت و میزان این نوازش را خود کودک تعین می کند .معمولاً کودکان احساسات مستقیم وهیجان انگیز را بیشتر از بزرگسالان دوست دارند چیزی که معمولاً باعث عصبانیت والدین می شود ،چه روزهاوشبهائی که والدین به خاطر بچه ها از خستگی احساس بلاتکلیفی و ناامیدی می کنند ، مسلما بعضی وقتها تحمل وصبر کافی ندارند .البته همه ما می دانیم که هیچ انسانی کامل نیست ووالدین هم انسانندو نمی توانند کامل باشند واحتمالاً خطاهائی می کنند، که باید سعی کنند خطاهایشان را گاهش دهند ، یکی از خطا ها تنبه بی دلیل فرزندان می باشد ، البته تا زمانی که دعوا وبگو مگوی والدین با فرزندشان یک مسئله هر روزی نباشد وبه کتک کاری نیانجامد نباید به آن زیاد اهمیت داد.
اما نکته بسیار مهمی اینجا هست که والدین هرگز نباید آنرا فراموش کنند و آن اینستکه ، اگر کودکی خواست شما در آغوشش بگیرید ،بهیچ وجه نبایدبه سینه او دست رد بزنید مگر اینکه برای شما غیر ممکن باشد ولی تا جای ممکن حتی اگر در سخترین شرایط هستید باید او را در آغوش بگیرید و مورد نوازش قرار دهید.
کودک خصوصاً بعد از یک دعوا وتنبیه احتیاج دارند که در آغوش گرفته شوند ودلداری داده شوند والدین باید همیشه آماده آشتی باشند حتی اگر می دانند که حق باآنهاست .این کودک خیلی رنج می کشد اگر والدین ساعتها از نوازش او خودداری کنند وحتی با قهر او را به رختخواب بفرستند.
امنیت روحی به این معنی است .که اگر والدین استرس دارند ، وقت ندارند وحتی زمانی که با هم اختلاف دارند کودکشان را با آغوش باز بپذیرند وبه او نشان دهند که در هر شرایطی او را دوست دارند. کودکان به این محبت بی قید وشرط والدین نیاز دارند تا اعتماد به نفس خود را پرورش دهند.کودکی که اعتماد بنفس قوی دارد یاد میگیرد ومیداند که به هنگام گرفتاری کسانی هستند که به او پناه بدهند، بنابراین او نیازی ندارد که برای فراراز مشکلات به مواد مخدر پناه ببرد .
2- کودکان نیاز به تشویق وتائید دارند.
امروزه روشهای تعلیم وتربیت کاملاً نسبت به گذشته تغییر کرده اند .در حال حاضر همه متخصصین بر این عقیده اند ، که کودکان را نباید کتک زد و ضمناً تشویق موثر تر از تنبه است .
همه ما می دانیم که فرزندمان به تشویق ما نیاز دارد ولی اکثراً تردید می کنیم وترجیح می دهیم که او را مورد انتقاد قرار دهیم .بنابراین سعی کنید دفعه بعد کمی جلوی خودتان را بگیرید وبه جای انتقاد او را تحسین کنید .این هم درست مثل محبت کردن است نباید فکر کنید که او می داند بلکه باید نشان دهید و به زبان بیاورید که شمامی بینید که او زحمت می کشد و می فهمید که او تمام سعی خودش را می کند.
نباید فقط موفقیت فرزندتان را مورد تحسین قرار دهید ، بلکه باید او را به خاطر تلاش وکوششی که بکار برده هم تشویق وتائید کنید.
بسیاری از والدین فرزندشان را از ابتداء زیر فشار می گذارند این مسلم است که از همان ابتداء این کودک دیگری است که زودتر می نشیند یا راه می افتد وسریع تر زبان باز می کند . باید اعتراف کرد که جامعه امروز جامعه ایست با انتظارات بالا و متاسفانه بعضی از والدین فراموش می کنند که هر انسانی یک توانائی دارد و همه مثل هم نیستند همه استعداد های مشابه ندارند و به همین دلیل است که بعضی از کودکان در همان سالهای اول دبستان خودشان رااز نظر روحی کاملاً تنها احساس می کنند .مسلم است که والدین بهترین ها را برای فرزندشان می خواهند ،اما آنها باید بدانند که با تحت فشار گذاشتن فرزندشان به نتیجه بهتر نمی رسند .با توجه به این نکته است که باید مجدداً تکرار کنیم که فرزندان را نباید فقط برای رسیدن به موفقیت تحسین وتشویق کرد بلکه او راباید به خاطر زحماتش مورد تشویق و تائید قرار داد.
کودکان به این تجربه ریشه ای نیاز دارند ، که اطمینان بیابند که والدین و سایر بزرگسالان توانائی های آنها را می شناسند و بدون قید شرط آنها را تائید می کنند .
حتماً از خودتان می پرسید که تشویق وتائید چه ارتباطی با پیشگیری از اعتیاد دارد . ولی همین تائید و تشویق باعث تقویت اعتماد بنفس کودک می شود وهمین اعتماد بنفس قوی است که بزرگترین مانع در مقابل اعتیاد است.
3- کودکان نیاز به بازی آزاد و عادت های خوش آیند دارند.
کودکان باید خودشان تجربه کنند .مسلماً در سخن آسان است ولی در عمل مشکل. مطمناً شما می گوئید: خوب اگر او هر کاری که دوست داشت انجام دهد به خطر می افتد .البته این حرف شما کاملاً صحیح است ،و پاسخ هم اینستکه در جائی که او در خطر جدی است می توانید مانعش شوید ولی سعی نکنید دائم مانع او شوید چون در این صورت کودک هیچ تجربه ای بدست نمی آورد .او باید بدود زمین بخورد تا درد زمین خوردن را حس کند فقط با تجربه کردن است که او واقعیت زندگی را تجربه می کند در حال بازی است که موفقیت وعدم موفقیت را می شناسد. هیچ کس نمی تواند تجربه را به کودک منتقل کند نه مادر ، نه پدر و نه تلویزیون به همین دلیل است که شما باید در هر فرصتی به او آزادی تجربه کردن را بدهید. مطمئن باشید که اگر او کمک بخواهد به سراغ شما خواهد آمد . اما این غلط واشتباه محض است که دائم به او نشان دهید ،که هر کاری یا بازی چگونه درست است ، حتی اگر او قوطی بالای قفسه را می خواهد بگذارید خودش فکر کند که چگونه آن را پائین بیاورد ؟ حداکثر کاری که شما می کنید باید این باشد که مثلاً قوطی را کمی پائین تربگذارید که او با یک صندلی به آن برسد .
والدینی که همه کار های فرزندشان را می کنند مانع بزرگ شدن او می شوند ، این کودکان قربانی محافظت زیادی والدین می شوند ودر بزرگسالی مشکل می توانند روی پای خودشان بایستند یعنی مستقل وبدون وابستگی زندگی کنند.
برعکس بعضی از والدین هم هستند که آنقدربه فرزندشان آزادی می دهند که او هیچ مرزی را نمی شناسد ومسلماً تعجب ندارد که این فرزند معتاد شود.
متخصصین این روش ر ا هم غلط می دانند .بهترین روش میانه روی است وقتی آدم امروزه برنامه اکثر کودکان را نگاه می کند متوجه می شود که آنها واقعاً آزادی ندارند اکثراً بعد از مدرسه در کلاسهای مختلفی باید شرکت کنند و جای زیادی برای تجربه شخصی نمی ماند . در گذشته والدین کمی به بچه ها سخت می گرفتند اما در عوضش آنها فرصت زیادی داشتند خیلی از چیز هارا خودشان تجربه کنند ، مثلاً می توانستند ساعتها جلوی در خانه با دوستانشان بازی کنند، آنها مخفیگاههای کودکانه داشتند و حتی رازهای کودکانه ای داشتند که والدین اکثراً از آنها خبر نداشتند .
اما امروزه اکثر بچه ها تحت نظارت کامل هستند آنها به ندرت شانس تجربه فردی می یابند ،در حالیکه این تجربیات کودکانه برای رشدجسمی و روانی صحیح آنها لازم است .
مسلماً باید برای کودکان مرزی تعین کرد ، آزادی آنها در آنجائی تمام می شود که آزادی دیگری را سلب کنند ، البته در این شکی نیست که برای عدم تجاوز از این مرز والدین باید سختگیر باشند و شاید برایشان مشکل ایجاد شود ولی آنها نباید هرگز کوتاه بیایند. البته باید این تعین مرز منطقی باشد مرز غیر منطقی باعث مقاومت فرزندان می شود. اگر والدین همه چیز را ممنوع کنند روش آنها فایده ای ندارد و این راه به هیچ نتیجه ای نمی رسد.
قبلاً تصور می کردنند که ممنوعیت درست است در حالیکه امروزه معتقدند که عادات خوب را باید در خانواده تقویت کرد و برای آنها ارزش گذاشت مثلاً اینکهحداقل یک وعده غذا را همگی باهم بخورند ، یا به هنگام خواب حتماً برای بچه های کوچکتر یک قصه گفته شود، یا آخر هفته همگی کاری دسته جمعی بکنند. شاید بنظر شما این چیزها مسائل عادی وکمی خسته کننده بنظر بیایند به حدی که ما معمولاً فراموش می کنیم .در حالیکه آزادی تجربه کردن و عادت های خوش آیند به کودک امکان تجربه موفقیت را می دهد وتفکر مثبت را در او تقویت می کند .این عادات به کودک در دوران بعدی زندگی امنیت می دهد و او برای راضی شدن نیازی به پناه بردن به مواد مخدر احساس نمی کند.