بازدید امروز: 137
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 2261653
چگونه میتوان بر خشم خود غلبه کرد ؟
خشم
یکی از مشکلات رایج قرن حاضر "مسئلة خشم و عصبانیت" است. در واقع بسیاری از اشخاص به دلایل شناخته شده و یا ناشناخته درگیر بحران خشم هستند. اما به راستی خشم چیست؟ علل و ریشههای عصبانیت ما چیستند؟ تظاهرات خشم چگونهاند؟ عملکردهای رایج ما پیرامون خشم چیست؟ و در نهایت چگونه میتوان با خشم برخوردی مناسب داشته باشیم؟
هدف این مقاله پاسخ به سؤالات فوق است، از اینرو بخشی جداگانه را در پاسخگویی به سؤالات فوق اختصاص میدهد.
تعریف خشم:
خشم بنابر تعریف برانگیخته شدن عواطف جریحهدار شده است. اگر چه نقطة آغاز این برانگیختگی عواطف و احساسات ماست اما دامنة تأثیر آن به فکر و بدن ما نیز سرایت میکند. به عبارت دیگر خشم همة ابعاد وجود ما را در بر میگیرد.
علل و ریشههای خشم:
علل فیزیکی: عدم تعادل هورمونی میتواند منجر به خشم شود. پرکاری غدة تیروئید و ترشح بیش از حد هورمون تیروکسین از عوامل رایج بروز خشم و عصبیت است. خانمها در دوران قاعدگی به علت بر هم خوردن تعادل هورمونی در معرض عصبانیت قرار میگیرند. از جمله عوامل دیگر رایج میتوان به خستگی اشاره کرد. هر چه سطح خستگی شخص بیشتر باشد، امکان تجلی خشم فراتر میرود. شایان ذکرست که زیگموند فروید خشم را یکی از گرایشات (Drive) ذاتی انسان میداند. برای فروید خشم جزئی از تار و پود وجود ماست. ما همانگونه که در حالت طبیعی با دست و پا بهدنیا میآییم، با خشم نیز زاده میشویم.
علل شخصیتی:
برخی اشخاص بیشتر از افراد دیگر واکنش خشم را بروز میدهند. از اینرو، روانشناسان معتقدند که خشم میتواند ریشه در شکلگیری خاص شخصیت افراد داشته باشد. اشخاصی که از حساسیتهای بالاتری برخوردارند و به اصطلاح زودرنجاند، طبیعتاً بیشتر خشمگین میشوند. بنابراین در این حالت باید به درمان حساسیت شخص پرداخت. همچنین افرادی که درجة اضطراب بالایی دارند، بیشتر عصبانی میشوند.
عجز (Frustration): عجز یکی دیگر از عوامل رایج شکلگیری خشم است. هنگامی که بهصورت مرتب موانعی غیرقابل عبور در مسیر حرکتمان ایجاد میشود به گونهای که دیگر قادر به برطرف کردن آنها نیستیم، خشمگین میشویم. بنابراین در این حالت باید به چارهجویی چگونگی برخورد خود با این عوامل بپردازیم زیرا که خشم ما در واقع نه علت بلکه معلول این عوامل است.
بیعدالتی: پر واضح است که نمایش ظلم، استثمار و پایمال کردن حقوق انسانها، خشم ما را برمیانگیزاند.
روابط جریحهدار شده: بخش عمدهای از خشم، ریشه در روابط آسیب دیده ما با دیگران دارد. برای درمان خشم باید آن روابط اصلاح گردند.
تظاهرات خشم:
به هنگام عصبانی شدن، چهره برافروخته میشود و فرکانس گفتار تغییر میکند. گاه نفسهای شخص تندتر میشود. کلام فرد عصبانی بوضوح قابل تشخیص است. اگر این تجلیات جزء مظاهر طبیعی خشم باشند، میتوان به تجلیاتی اشاره کرد که در ظاهر قابل تشخیص نیستند اما در واقع مؤید خشم شخصاند. از جمله این عوامل میتوان به غیبت کردن اشاره کرد. غیبت را میتوان انتقامی ظریف و زیرکانه دانست که ریشه در خشم فرو خورده فرد دارد. زمانی که نمیتوانیم آشکارا ناراحتی خود را به دلایل گوناگون ابراز کنیم، به غیبت متوسل میشویم. در واقع غیبت میتواند ابزار ابراز خشم ما باشد. گاه نیز خشم خود را با بیان شوخیها و جوکهایی ابراز میکنیم که در آنها فرد مورد خشم ما به باد تمسخر گرفته میشود. همانگونه که گفته شد این نوع تظاهرات در وهلة اول از دید دیگران معرف خشم نیستند اما به واقع طرق متفاوت ابراز عصبانیت ما هستند.
عملکردهای رایج پیرامون خشم:
انکار: بسیار دیده شده است که اشخاص عصبانی منکر عصبانیت خود هستند. این واکنش گرچه ظاهراً گاه خبر از تعادل عاطفی ما در مقابل دیگران میدهد اما معرف حقیقت نیست و توسل دائم به آن میتواند صدمات بسیاری به ما وارد کند. خشم فرو خورده میتواند به زخم معده، فشار خون بالا، ترس و اضطراب شدید و گاه حملات قلبی منجر شود.
سرکوب: در این واکنش شخص خشم خود را به لایههای تحتانی روح و روان خود منتقل میکند زیرا که نمیتواند با آن روبرو شود. علاوه بر تأثیرات جانبی بسیار مخرب بالا، خشم سرکوب شده میتواند در دراز مدت به کینه و تلخی عمیقی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش به طرز منفی تحت تأثیر قرار دهد.
انفجار مستقیم (خشم فعال): مهمترین قربانی این واکنش است که مورد خشم ما واقع میشود. گاه آسیبهای فیزیکی و روحی روانی آن هرگز از خاطره پاک نمیشود. انفجار خشم همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود ثمره دیگری به بار نمیآورد.
خشم منفعل: همانگونه که ذکر شد خشم میتواند خود را در تمسخر دیگری، ترور شخصیت و همچنین انتقادهای ظریفی که در پی ضربه زدن به شخصاند بروز دهد.
برخورد مناسب با خشم:
راهکارهای زیر تا حد قابل توجهی میتوانند به برخورد مناسب با خشم بپردازند.
پذیرش: پذیرش نقطة آغاز برخورد با خشم است. منظور از پذیرش آن است که در وهلة اول واقعیت وجود خشم را در خود رد نکنیم.
تمدید خشم: پس از پذیرش عصبانیت خود، باید به خشم قدری زمان بدهیم. این عمل همچون سرد کردن ماشینی است که تازه جوش آورده است. راههای پایین آوردن تدریجی نقطة جوش خشم در اشخاص مختلف متفاوت است. برخی دوش بگیرند، عدهای پیادهروی میکنند. برخی دیگر هیزم خرد میکنند. برخی موسیقی گوش میدهند و ..... به عبارت دیگر، این مرحله ما را آمادة ارزیابی صحیح خشم خود میکند.
ابراز: پس از پایین آمدن قابل توجه نقطة جوش و ارزیابی علل خشم، باید ناراحتی خود را با شخصی که از او عصبانی شدیم در میان بگذاریم. پایین آمدن سطح خشم به ما کمک میکند که ضمن ابراز ناراحتی به سخنان شخص دیگر گوش دهیم و به عبارتی تفسیر او را نیز از وقایع دریابیم. میتوان ناراحتی خود را در فضایی توام با احترام بیان کرد.
ارزیابی خشم: در این مرحله ما به بررسی علل و ریشههای خشم خود میپردازیم. خوب است که از خود بپرسیم چرا عصبانی شدم؟ آیا زود نتیجهگیری نمیکنم و درگیر قضاوت عجولانه نشدم؟ آیا انتظارات معقولی دارم؟ آیا چیزی در من وجود دارد که حس ترس و حقارت مرا بالا میبرد و در نتیجه مرا خشمگین میکند؟ به عبارتی دیگر آیا نقطة آغاز خشم من دیگری است و یا مسائل درونی خودم. مرحلة ارزیابی وسعت دید ما را نسبت به خشم افزایش میدهد.
نتیجهگیری:
خشم را بجای انکار و سرکوب باید پذیرفت و ابراز کرد. ابرازی سازنده که در آن هدف نه تخریف دیگری بلکه بیان و رفع آسیبهای عاطفی است.
برگرفته از سری مقالات روانشناسی