بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 77
کل بازدیدها: 2259696
بعضی از خانمها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر حود تعریف کنند . با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خظرناک است و توصیه نمیشود که مدام صحبت نکنید ، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن می باشد.
آیا میدانید برای اینکه روابط زناشویی تان تداوم بیشتری داشته باشد، همه چیز را نباید به همسر خود بگویید! آیا میدانید چه صحبتهایی را باید به همسر خود بگویید و چه سخنانی را باید مطرح نسازید؟
اولین گام در روابط زناشویی نحوه ی صحبت کردن است ، طرز صحیح صحبت کردن با همسرتان تاثیر بسزایی را در روابظ شما میگذارد البته لازم به ذکر است نه هر صحبتی .
بعضی از خانمها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر حود تعریف کنند . با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خظرناک است و توصیه نمیشود که مدام صحبت نکنید ، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن میباشد.
در این مقاله توصیه و پیش نهادهایی را برای شما ارائه خواهیم کرد:
از دیدگاه روان شناسان انسانها از این منظر به چند دسته تقسیم میشوند
1- افرادی که همه مطالب زندگی خود چه در حال ، چه در گذشته را برای همسران خود بازگو میکنند به بلوغ فکری نرسیده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجوانی شان عمل میکند که عادت داشتند همه چیز را برای خانواده خود تعریف کنند .
2- افرادی که در تعاریف خود ، صحبتهای شان اغراق میکنند و حتی گاهی وقتها به دروغ نیز متوسل میشوند ، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند ، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند . امروزه پیوند بین زوجهای با ازدواجهایی که در سابق صورت میگرفت کاملا متفاوت میباشد . در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند ، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند ، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش میآید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا میگذرد ، به ندرت پیش میآید که زوجین در مورد رابطهی خودشان ، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند .
حال به توضیح این موضوع میپردازیم که چرا نباید تمام صحبتهای خود را به همسرتان بازگو کنید ؟ این سوال چندین پاسخ دارد:
1- از دیدگاه بعضی از روانشناسان افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که ، هنگامی تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلخ تان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نکنید . توجه کنید که شما دیگر در دوران مجردی به سر نمیبرید ، شما تشکیل خانواده داده اید و از همان روز اول که وارد زندگی زناشویی میشوید باید سعی کنید همهی گذشته ی خود را فراموش کنید ، و الان زمان آن است که زندگی دو نفره ی که در آینده خواهید داشت فکر کنید ، صحبتهایتان نیز باید حول زندگی مشترکتان باشد نه گذشته تلختان .
2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلی تان نادیده گرفته شود. مگر در مواردی که بازگو کردن تجربه شما میتواند مانع تکرار اشتباه برای طرف مقابلتان شود.
3- صحبتهایی را از گذشته ، حال برای همسرتان بازگو و تعریف کنید اما سعی کنید وارد جزییات نشوید ، مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید .
حال چه صحبتهایی را نباید مطرح کرد:
1- اسرار تان را به همسرتان نگویید .منظور از اسرار چیست ؟
مشکلاتی که در دوران قبل از ازدواج برایتان بوجود آمده و بازگو کردن آن تنها باعث مشغول کردن ذهن همسرتان میشود. نا گفته نماند که مسائلی است که گفتن آنها به همسرتان ضروری است مثلا تجربه نامزدی ناموفقی اگر در گذشته داشته اید به همسر تان بگویید اما آیا واقعا لازم است همسرتان از جزئیات آن مطلع باشد؟ مشکلاتی که با پدرو مادر، خواهر یا برادر تان داشته اید و عنوان کردن آنها به دیدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد میکند ، کمبودهایی که در زندگی با آنها مواجه بوده اید ، رنجها و مشقتهایی را که متحمل شده اید ، و مسائلی مانند این موضوعات بهتر است بازگو نکنید.
2- اگر زمانی به همسرتان ، رفتارهایی که انجام میداده شک کردید و در وفاداریش نسبت به خودتان مردد بودید
هرگز این موضوع را مطرح نسازید ، زیرا ممکن است شما به اشتباه چنین فکری را داشته بودید در این صورت احساس وفاداری که بین شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بین می رود.
مرد خودش رو جمع و جور کرد و خونسرد پاسخ داد:" ترافیک بود"
زن با صدای بلند ادامه داد:" بخاطر ترافیک مبایلتو جواب ندادی؟"
مردچشمهاشو ریزکرد و گفت:"منظورت چیه؟"
زن در حالی که داد می زد گفت:" دقیقاً منظورم اینه که چرا یک ساعت دیرکردی و تلفونت رو هم جواب ندادی؟ چرا؟"
مرد که سعی می کرد آرام باشد ادامه داد:" نه،،، راحت باش، اصلاً مگه تو به من شک داری؟ کجا بودی ؟چی خوردی ؟ مبایلت کجا بود ؟ چی دیدی، چی شنیدی؟ "
مرد تن صداشو بالاتر برد وگفت:"اصلاً تو زن منی یا بازپرس اداره آگاهی یا شاید فکر کردی من ..."
پلان دوم:
مرد چشمهای غضبناکش رو به زن دوخت و گفت :"لیلا، اون آقا کیه که هروقت زنگ می زنم گوشیتو برمی داره؟"
زن بهت زده گفت:"خوب آقای محجوب همکارمه"
مرد خنده عصبی کرد و ادمه داد:" جدی ؟ این آقای محجوب کنار میز شما می نشینه که هروقت خواست تلفونت رو جواب بده؟"
زن :"نه ولی وقتی نتونم تلفونمو جواب بدم اون از میز خودش می تونه شماره منو جواب بده،حالا با این حرفها می خوای چی بگی؟"
مرد که چشمهاشو بسته بود و دهانش رو باز گفت :"می خواهم بگم بابا من نمی خوام زنم با مرد غریبه کار کنه ،اصلاً نمی خوام زنم کار کنه"
زن که حسابی دلخور شده بود با صدایی نه چندان بلند پاسخ داد:"ببین مراقب حرفها و فکرهات باش .اینهایی که تو می گی و من می شنوم نه در شان توست که بگویی نه در شان من که بشنوم"
اما مرد گویی صدایی را نمی شنود به تهدیدهایش ادامه می داد...
شاید برای شما هم پیش آمده باشد وقتی به تلفن مستقیم همسرتان زنگ زده اید همکارش گوشی را برداشته باشد.
یا وقتی باهم صحبت می کردید همکار همسرتان با او صحبتی کرده و شما حسابی به فکر فرو رفته اید که چه رابطه ای بین همسرم با این شخص وجود دارد؟
گاهی که همسرتان دیر به منزل می رسد از او می پرسید، نکند همکارت را رسانده ای؟
یا اگر زود رسیده باشد پرسیده باشید: نکند همکارت تو را رسانده؟
اگرآراسته تر از قبل برای رفتن به محل کار آماده شود می پرسید :"امروز کسی را قرار است ببینی؟
خوب همه اینهایی که گفتم یکی است از هزاران. اما واقع مطلب این است که در دنیای امروز که به جهان صنعتی و فراصنعتی معروف شده است، اغلب کارها به صورت گروهی است که باز برخلاف گذشته، زنان و مردان در کنار هم قرار می گیرند و بحث جنسیت (زن- مرد) زیاد مطرح نیست و این دو جنس چه به صورت همکاری غیرمستقیم در یک سازمان و یا مستقیم در یک اتاق و یا حتی با هم به مأموریت رفتن، در کنار هم قرار دارند و جبراً تماسهای نزدیکی طی چند ساعت در روز با یکدیگر خواهند داشت. اینکه با هم بودن این دو جنس چه جنبه های مثبت حساسیت زن یا شوهر بر روابط کاری همسر
همکاری زنان و مردان در دنیای صنعتی امروز اجتناب ناپذیر است زیرا با توجه به شرایط موجود و برخلاف گذشته که اکثر زنان تحصیل می کنند و با تخصصهایی که دارند، مشاغلی را برای خود بر می گزینند، لاجرم در کنار مردان قرار می گیرند و مردان نیز با توجه به عادت دیرینه و سنتی که یک باور فرهنگی است، خود رامسئول می دانند و در طول تاریخ سعی کرده اند مشاغل را در دست خود داشته باشند، علیرغم اینکه در دلشان از لطیف شدن جوّ سازمانی با حضور زن در محیط کار لذت می برند، اما مخالفت و عدم رضایت خود را به شکلهای مختلف نشان می دهند که در نهایت مجبورند بپذیرند که زنان را در کنار خود در محیط کار تحمل نمایند.
اگر برگردیم به حساسیت همسران کارکنان به همکاران جنس مخالفشان، ابتدا باید علت و ریشه این حساسیت را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم این حساسیتها به چه شکل و نوع می باشد.
حساسیت کنشی، یک نوع ترس از رابطه نزدیک همسر است
حساسیت نشان دادن، به عنوان رفتار که علت تاثیر افکار و احساس شکل می گیرد، گاهی اوقات کُنشی و گاهی واکنشی است و در پاره ای موارد فراکنشی است که هر کدام زمینه های خاص خود را دارند.حساسیت زمانی کُنشی است که فرد (همسر)برای پیشگیری (مبادا که همسرش با دیگری رابطه برقرار کتد و از او چشم بپوشد) حساسیت نشان می دهد که اغلب تهدید ضمنی نیز همراه دارد. در واقع این همسر با ذهنیت کلی که دارد، با ابراز چنین حساسیتی، می خواهد از حوادث و خطرات احتمالی آینده جلوگیری کند زیرا در طول زندگی بارها شنیده است که " آتش و پنبه" نباید کنارهم باشند، یا در کنار هم بودن به مدت طولانی بخصوص اگر شرایط هم مساعد باشد(جای خلوت و دونفره- گفتگوهای احساسی- کمک کردن به هم و غیره) موجب درگیری عاطفی و ایجاد رابطه خواهد شد. بنابراین همسران سعی می کنند هر از گاهی حساسیت خود را به شکلهای مستقیم و غیر مستقیم و حتی با طرح سوالات اکتشافی، به طرف مقابل بفهمانند که حواست جمع باشد.
حساسیت واکنشی ،پاسخی است به رفتارهای مشکوک همسر
یک نوع حساسیت دیگر، حساسیت واکنشی است. این رفتار در واقع بر می گردد به رفتار همسر(کارمند) که چه می کند. بر اساس رفتارهایی که کارمند انجام می دهد ، همسرش واکنش نشان می دهدو به اصطلاح حساسیت نشان می دهد. این حساسیت را بیشتر در خانمهایی شاهد هستیم که شوهرانشان علاوه بر بی توجهی و کم محلی به همسر خود رفتارهای مشکوک از خود نشان می دهند که اگر این نشانه ها را کنار هم بگذاریم، پازلی شکل می گیرد که حاکی از نوعی رابطه خارج از زندگی زناشویی است والبته گاهی اوقات این رابطه ها کشف و بر ملا می شود.
برچسب زدن ممنوع
حساسیت دیگر، حساسیت فراکنشی است. وقتی صحبت از فراکنشی در روانشناسی می شود، دو جنبه دارد، هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی.
اما چون بحث حساسیت است، لذا جنبه منفی آن در اینجا مد نظر است.
حساسیت ناشی از فراکنش، در واقع افکار و باورهایی هذیانی است که بعضی از افراد دچار آن می شوند که نشانه بیرونی ندارد. بدبینی و برچسبهای نامربوط زدن که عاری از حقیقت است، از نظر بالینی، این یک مورد روانپزشکی است که در اصطلاح به آن پارانویا می گویند.
دلایل حساسیت در خانمها
اگر از شکل و نوع حساسیت گذر کنیم و از منظر دیگری به حساسیتها نگاه کنیم، تفاوتهایی است که بین حساسیت زن و مرد وجود دارد. از نظر ریشه ای، حساسیتها در زنها، دو علت مکمل دارد که یکی احساس ترس ناشی از بی پناهی است و دوم رفتار حساسیت برانگیز مردها است.
دلایل حساسیت در آقایان
اما حساسیت مردها بر می گردد به باورهای خودشان که طیفی از بدبینی تا هذیان را شامل می شود زیرا اگر در واقعیت چیزی از همسرشان ببینند، نوع واکنشی که نشان می دهند بسیار خطرناک تر و سخت تر از واکنش زنان خواهد بود.
دلایلی که خانمها می آورند تا حساسیت خود را نسبت به همکاران زنِ همسرش توجیح کنند این موارد است: کم توجهی مرد به همسرش
- تعریف و تمجید کردن از همکاران زن- تماسهای تلفنی که بعضاً به لحاظ ضرورت کاری بعد از وقت اداری با یکدیگر دارند مخصوصاً اگر از طرف همکار (زن )باشد- مرموز بودن رفتار مرد و غیبت از منزل- بیش از حد در اداره ماندن مرد- تغییر رفتار ناگهانی مرد به ویژه اگر کارمند زنی جدیداً به آن اداره آمده باشد.
در مورد حساسیت آقایان، اینگونه می توان گفت که وضعیت کاملاً متفاوت است و از آنجائیکه مردها در چنین شرایطی به صورت صفر ویک(همه یا هیچ) عمل می کنند، چنانچه شک کنند که همسرشان احتمالاً رابطه با همکار مرد داشته باشد، رفتارشان بسیار جدی تر از زنان خواهد بود. بنابراین حساسیتها در مردها دو علت دارد. یکی اینکه بیشتر جنبه فرهنگی و باوری دارد که امروزه، این موضوع تعدیل شده و بسیاری از ایشان که خود شاغلند و میزان درآمدشان کم است، ترجیح می دهند که همسرشان کار کنند اما اگر محیط و شرایط کاری به گونه ای باشد که مردی در آن حضور نداشته باشد، راحت ترند برای همین است که اساسا مردان ترجیح می دهند که همسرانشان در خانه باشند و به امورات خانه رسیدگی کنند و دوم اینکه چون همنوع خود را می شناسند که بسیار تحریک پذیر و سُست اراده تر از زنان هستند. لذا ترس از آن دارند که مردان همکار نتوانند خود را کنترل کرده و بستری را فراهم نمایند که بخواهند به همسرشان که البته همکارشان است نزدیک شوند.
بنابراین مردان از کارکردن همسر خود در جمع مردان زیاد راضی نیستند حتی اگر از همسر خود بسیار اطمینان داشته باشند و تجربه نشان داده که زنان محکم تر ازمردان هستند و بسیار نادر خلاف آن ثابت می شود.
انون برای اکثر آقایان :همه یا هیچ
به هرحال مردانی که می پذیرند همسرانشان در جامعه حضور فعال داشته باشند و با دیگران (آقایان) کار کنند و حساسیت نشان نمی دهند، در واقع همان پدیده همه یا هیچ است به این معنا که آنها کاملاً همسر خود را قبول دارند و از شرایطی که همسرانشان در آن کار می کنند، کاملاً مطمئن هستند. که در غیر این صورت، حساسیت خود را به شکلهای مختلف و بهانه های مختلف نشان می دادند کما اینکه هرگاه ایشان با همسران خود درگیری پیدا می کنند، اولین تهدید آنی این خواهد بود که آنها را از کارکردن و سرکار رفتن منع خواهند کرد و این نشان از حساسیت آنهاست.
به گناه نکرده
در بررسیهای بالینی و خانواده درمانی، گاهی اوقات حالتی را شاهد هستیم که چه زن و چه مرد بی هیچگونه ارتباطی با همکار و فقط از روی بی حوصلگی- بی توجهی یا بی علاقگی به همسر در اثر گذشت زمان یا دلایل دیگر، و گاهی اوقات از روی لجبازی بر سرِ موارد دیگر در زندگی مشترک ،اعمالی را انجام می دهندکه طرف مقابل دچار شک و تردیدهایی می گردد و برای خود حدثهایی می زند که در عمل و واقعیت چیز خاصی وجود ندارد.
گاهی اوقات شک و حساسیت به گونه ای می شود که طرف مقابل را وادار می کند همان رفتار را بکند. یعنی به خود می گوید که "آش نخورده و دهان سوخته" پس حالا می خورم (همان کار رامی کنم که تو به آن حساس هستی) تا ببینم چه می شود.
مورد توجه آقایان
تا آنجائیکه ممکن است باید رفتاری انجام شود که شک برانگیز نباشد و مستقیماً به مشکلات فی مابین اشاره کرد و آن را حل نمود تا اینکه بخواهیم به شیوه های غیرمستقیم کسی را متهم کرده و یا از روی لجبازی برای حل نشدن مسا له، خود را گرفتار کارهای دیگری کنیم که برای خود عوارض جانبی خاصی خواهد داشت.
بنابراین آقایان اگر ریگی به کفش ندارند، پس بهتر است آن بخش از رفتارشان که شک برانگیز است را کنار بگذارند،خود را در مظان اتهام قرار ندهند و سعی کنند بیشتر با خانواده باشند و آن گروه آقایانی که بهانه های مختلفی برای در خانه نماندن دارند، بهتر است به خانه برگردند چون در نهایت باید در خانه از این دنیا بروند و وای به حال کسانی که خانه و خانواده ای برای حمایت در روز مبادا نداشته باشند.
از طرفی بهتر است آقایان نسبت به همسران خود محبت عملی داشته باشند و صرفاً به کار کردن خود و درآمد خود که برای رفاه خانواده است، بسنده نکنند و با زبان و محبت عملی غیر مالی و مادی، نشان دهند که خانواده دوست هستند و به همسرشان علاقه دارند.
مورد توجه خانمها
تجربه نشان داده است که اکثر آقایان بعد از ازدواج به همسرو خانواده همسرشان گرایش دارند که البته این یکی از گلایه های خانواده پسر است که اغلب عنوان می شود.
حال اینکه این گرایش دراکثر مردها وجود دارد لذا خانمها باید به آن توجه نموده وشرایطی را مهیا کنند که این رفتار تقویت شود.
وبرهمین اساس بکوشند شرایط جذب همسر را فراهم سازند و از انتقاد و ایراد گرفتن بپرهیزند چون این روش طرد کننده است و کسی که طرد شد دیگر بر نمی گردد و وقتی برنگشت ممکن است به سوی دیگری روی آورد، درست همان چیزی اتفاق بیافتد که سالها از آن ترس داشته اند.
ومعمولًا دیده می شود که مردهای طرد شده اگر به سوی دیگری نروند حتماً رجعت به خانواده قبلی خود می کنند و به شدت چند برابر گذشته و یا حتی برای جبران بیشتر به آن پناه برده و وابسته می شوند .
در اینجاست که اشتغال زنان بیرون از خانه سخت تر می شود.
هنگامی که همسرتان برای سومین هفته متوالی نشتی شیر آب را تعمیر نکرد، شما شکایت او را پیش بهترین دوست خود می کنید. یا اتفاقا مادر شوهرتان اظهار می کند: چرا تو و همسرت همیشه در مورد برنامهریزی برای تعطیلات با هم مشاجره می کنید؟ و در این جاست که متوجه می شوید همسرتان شکایت کرده است. مشکل چیست؟ بعضی وقت ها بیان احساسات نه تنها بسیار خوب، حتی لازم و ضروری است اما عیب جویی کردن باعث ایجاد میزان بسیار زیادی انرژی منفی می شود. آیا دوست دارید همه فکر کنند که زندگی زناشویی شما یک فاجعه است؟ به چیزهایی که دوست ندارید از یاد ببرید و آن چه سبب پیوند شما در نخستین دیدارتان شد، فکر کنید.
راه حل: از به اشتراک گذاشتن همه جزئیات مسائل خصوصی زندگی زناشویی خود، خودداری کنید. اگر دوست شما شروع به صحبت در مورد عیب های شوهرش کرد، با او همدردی کنید اما مسائل خصوصی خودتان را تعریف نکنید؛ مگر این که بخواهید شوهرتان را مانند یک فاتح معرفی کنید. به علاوه، در جمع های خانوادگی به هیچ وجه نارضایتی خود را ابراز نکنید و در عوض از هر فرصتی برای تعریف و تمجید آشکارا از یکدیگر استفاده کنید.
سندروم بیچاره من
وقتی برای رفتن به یک میهمانی عجله دارید و شما هنوز آماده نیستید و شوهرتان آه می کشد یا به شما چشم غره می رود، با خونسردی به کارتان ادامه دهید. لطفا از کارهای غیرضروری صرف نظر کرده و از برخورد کردن با همسرتان جدا خودداری کنید. مشکل چیست؟ همانقدر که شکایت کردن به غریبهها کاری ناپسند است، سکوت کردن و تحمل کردن نیز می تواند به همان میزان مخرب باشد. وقتی افراد نقش شخص فداکاری را بازی می کنند، هیچ کاری صورت نمی دهند به جز این که با مخفی کردن احساسات واقعی خود و بنا کردن دیوار بلند تنفری که از هم پاشیدن آن کاری بس دشوار است، خود را به خطر می اندازند.
راه حل: چاره کار بسیار ساده است. هر آن چه احساس می کنید را بیان کنید. گاهی یکی از زوجین در مورد مشکل خود با همسرش صحبت نمی کند، زیرا فکر می کند این کار چیزی را تغییر نمی دهد که این موضوع هم به خودی خود یک مشکل محسوب می شود. بنابراین، زمانی را به گفتگو با همسرتان اختصاص دهید اما این زمان باید وقتی باشد که هر دوی شما آرام و خوشحال هستید. شرایط را مانند معمایی مطرح کنید که با کمک یکدیگر بتوانید آن را حل کنید. به طور مثال، حالا که ما نمی توانیم صبح ها سر وقت از خانه خارج شویم، بهتر نیست که من بگذارم که تو اول از حمام استفاده کنی تا کمی زودتر آماده شوی؟ در برخی موارد می توانید با نگرشی زیرکانه برخورد کنید. ابتدا شروع به تعریف و ستایش از همسرتان کنید و با این کار هر بار تغییری جزئی را که او خواهانش است، در او می بیند. مثلا او به جای این که لباس های چرکش را روی زمین بیندازد، آن ها را در سبد رخت های چرک می اندازد. می توانید یقین داشته باشید که پس از مدتی او شروع به تلاش بیشتری می کند تا تعریف های بیشتری از طرف همسرش دریافت کند. این موضوع نهتنها باعث ایجاد عشق بیشتری می شود، بلکه بسیار هم تأثیرگذار است.
دعوا بر سر موضوعات مختلف
همسرتان به طور مداوم از انبوه کتاب هایی که کنار قفسه کتاب هایتان انباشته کردهاید، به شما شکایت می کند و شما هم هر بار متقابلا به او جواب می دهید که جدا! آیا تو هم به همه آن 7دوربین احتیاج داری؟
راهحل: بیشتر وقت ها جمعآوری وسایل همسرتان نشانه این است که من این عمل تو را دوست ندارم، پس همین حالا تغییرش بده! اما درخواست این که کسی همه عادات بخصوص خود را رها کند و انتظارات شما را عملی کند، واقعا ناعادلانه است.
راه حل: گاهی موضوع مورد بحث در واقع برای یکی از طرفین از اهمیت خاصی برخوردار است. در همه موارد آن را به عنوان موضوعی رنج آور بپذیرید. اما اگر هر دوی شما مدام در مورد وسایل تان که در واقع آنقدرها هم ارزش ندارند، مشاجره کنید یا اگر به خاطر نداشتن وقت کافی برای دسته بندی و جمعآوری آن ها و توافق درباره این که کدام را باید دور بیندازید، گیج و سردرگم هستید، با کمک یکدیگر راه کاری تازه برای مشکلات خود بیابید. برای نمونه، وسایل اضافه را که شامل مجموعه کتاب های شما و دوربین های اضافه همسرتان می شود، فروخته و با پول آن تلویزیونی را که هر دوی شما دوست داشتید، خریداری کنید.
فاصله زیاد
هر دوی شما مشغله های زیادی اعم از کار، فرزندان و سرگرمی هایی که در طول روز در خلوت تان و برای خودتان انجام می دهید، دارید. بدون شک زمانی هم برای استراحت و خواب نیاز دارید.
مشکل چیست؟ وقتی کیفیت زمانی را در زندگی زناشویی خود نادیده بگیرید، شما با جدی نگرفتن یا بدتر از آن، وانمود کردن به این که اصلا نیازی به کوشش بیشتر برای صمیمی کردن ارتباط نیست، روابط زناشویی تان را به خطر می اندازید. تکرار بیش از حد این کار برای مدتی طولانی می تواند منجر به این شود که روزی چشم باز کرده و حتی دلیل ازدواج با هم را به خاطر نخواهید آورد. افراد با عقب نگهداشتن خود به جدایی پاسخ می دهند و این مسأله باعث به انحطاط کشیدن زندگی زناشویی می شود.
راه حل: افراد به احترام و خوبی نیز با مهربانی پاسخ می دهند. بنابراین، پریشانی ها را از بین برده برای برقراری ارتباطی دوباره، از فرصت استفاده کنید. گاهی اوقات دور از چشم بچه ها با هم به پیاده روی بروید. اگر عادت ناپسند میخکوب شدن جلوی تلویزیون را دارید، حداقل برای 20 دقیقه آن را خاموش کنید و با همسرتان صحبت کنید یا یک جدول را با کمک هم حل کنید.
دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرفهایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آنکه اگر هم پیش بیاید، رودربایستیها و ملاحظات باعث میشود، طرفین حرف خود را فروبخورند.
پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقعبینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، میتوانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.
دقت کنید که هیچیک از محورهای پیشنهادی گفتوگو که در ادامه میخوانید، برای ارزشگذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوتها است. تفاوتهایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت.
محاسن خانوادهها؛ محور اول
هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانوادهای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که بهعنوان ارزشها و محاسن خانوادهی همسر آیندهاش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» میداند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه بهعنوان یکی از خوبیهای خانواده و اقوام خود میپنداشتهاید، در نظر همسر آیندهتان، یک رفتار ناپسند یا مشکلساز تلقی شود.
معایب خانوادهها؛ محور دوم
هریک از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانوادهای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید که آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترک با همسر آیندهاش مشکلساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشکلساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید که افکار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید که آیا میتواند با چنین روحیاتی کنار بیاید یا نه؟
زمان بچهدار شدن؛ محور سوم
هریک از طرفین باید نظر خود را دربارهی زمان بچهدار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچهدار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج میکنند و نگران فاصلهی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بلکه کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابستهی هم میشوند و رفتارهای کودکانهی خود را زودتر کنار میگذارند.
در این میان عدهای هم معتقدند همینطور که زندگی سر و سامان میگیرد، بچهی زودآمده هم از آب و گل در میآید و همهی دردسرهای اول زندگی با هم تمام میشود.
اما شاید طرف مقابل شما از آنهایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آنهایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچهدار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.
تعداد بچهها؛ محور چهارم
هریک از طرفین باید نظر خود را دربارهی تعداد بچهها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تکفرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصلهی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچهی یکییک دانه، خل و دیوانه میشود و بچه باید همبازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیشتر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچهدار شدن را باید حتیالامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیدهی خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.
تربیت بچهها؛ محور پنجم
هریک از طرفین باید نظر خود را دربارهی نحوهی تربیت بچهها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روشهای سنتی تربیت و سختگیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئنترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روشهای نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعهی کتابهای روانشناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که میگویند باید کتابهای تربیتی را خواند اما این روشها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه بهکار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سختگیران و آسانگیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینههای بروز اختلاف است.
دایرهی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشاندهندهی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم بهخاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات خود با آنها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشتهی نامزدتان باشید.
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول اینکه؛ هرگز نمیتوانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم اینکه؛ از ماجراهای گذشتهی خود، آنچه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکلساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشتهی یکدیگر بیش از این جستوجو نکنید.
خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینههایی خرج لازم و چه هزینههایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفهجویی خود میگذارید، همسر آیندهی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر میدانید؟ نمونههایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آنها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصهای برای بروز چشم و همچشمیها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بیمورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمیهایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالریهای هنری و کنسرتهای موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟
پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر میکنید که طی هر یک سال باید پیشرفتهای مهمی در زندگیتان محقق شود یا در عرض کمتر از یک سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامههای کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامههایتان میدانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر میکنید فعلا بیش از این نمیتوان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب میدهد و همفکری با همسرتان در این مورد، میتواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانهی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدلبالا و یک ویلا در منطقهای خوش آب و هوا؟ یا...؟
اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم
به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقبافتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چهقدر است؟ بیشتر اهل کدامیک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصلهتان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع و جور، رُفت و روب، شست و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچهها و... ـ تا چه اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسباند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح میدهید یا سینما؟
مطالعه را مفید میدانید یا ضروری؟
چهقدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چهمقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چهمقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چهقدر اهل سفر هستید و چه گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچهها و خیابانهای شهر را دوست دارید؟
آیا...؟
صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایرهی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجرههای لفظی را چهگونه ترسیم میکنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او میکنید، یا کل شخصیت و کل رابطهای را که با او دارید، زیر سوال میبرید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چهگونه باشد؟ با حرفهای محبتآمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟