بازدید امروز: 198
بازدید دیروز: 77
کل بازدیدها: 2259795
ویژگی مکانیسم های روانی
همه ما از این مکانیسمهای روانی استفاده می کنیم چون وجود آنها برای کوچک نشان دادن شکست ها و حمایت در مقابل نگرانی ها و احساس ارزش و کفایت ضروری است و عادی جلوه می کند.مگر اینکه در استفاده از آنها افراط شود .به گونه ای دیگر می توان گفت من که هسته اصلی شخصیت و هر نوع تحقیر به ارزش های آن تهدیدی است به هسته مرکزی وجود شخص و به این مناسبت مکانیسم های دفاعی گوناگونی به منظور حفظ من از تحقیر وشکست به وجود آمده است و زمانی که ارزش و تمامیت شخص مورد تهدید باشد به عرصه پیکار فرا خوانده می شود .با وجود این مکانیسم های دفاعی حاوی زیانهای هم هستند نخست در همه آنها خود فریبی وفرار از حقیقت نقش مهمی بر عهده دارد و دیگر آنکه طبعا عملیات دفاعی با مسائل سازشی منافات دارد یعنی شخصی که دایم برای موجه نشان دادن اشتباهات خود دلیل می آورد نمی تواند از آن واقف شود و آز آن عبرت بگیرد دو آنکه چون سازش متضمن رد وبدل افکار واحساسات است طبعا برای کسی که پیوسته در یک سنگر دفاعی زندگی می کند امکان آن بسیار کم است.
-تمام این مکانیسمها جنبه ناخودآگاه دارند و فرد ظاهرا از فعالیت آنها در رفع اضطراب آگاه نیست.
-این مکانیسمها قدرت سازگاری دارند زیرا سبب کاهش اضطراب و اثرات سوء آن می شود و به فرد سازگاری و تطابق بهتری با عوامل نا مساعد محیطی می دهند.
-علی رقم قدرت سازگاری مکانیسمهای دفاعی در حقیقت نوعی تسکین تلقی می شوند وجنبه گول زدن و فریب آدمی در آنها نمایان است استفاده از آنها با سلامت فکر آدمی منافاتی ندارد ولی باعث می شود شخص نتواند با استفاده از منطق و دلیل مشکلات را حل کند و سازگاری مناسبتری با محیط به دست آورد.
-اسفاده شدید و مکرر از این مکانیسمها سبب دوری و جدایی از واقعیت می شود.
انواع مکانیسمهای دفاعی
واپس رانی(سرکوبی)
سرکوبی ،سرکوفتن،راندن،پس رانی یا واپس زدن نام یکی از مکانیسم های دفاعی است که در واقع عمل مقدماتی کلیه ی فعالیت های دفاعی می باشد. به بیان فروید واپس رانی حذف غیرارادی (و نه ارادی) چیزی از هوشیاری است. واپس رانی اساسا انکار وجود چیزی است که برای ما ناراحتی یا درد به همراه دارد.
باید توجه داشته باشیم که کارکرد نخستین خود کمک به نهاد در پدید آوردن لذت و اجتناب از درد است. بوسیله انکار و واپس راندن ، خطر آنی استیلا یافتن نهاد بر خود کاهش می یابد. البته اضطراب در ناهشیار می ماند – جایی که ممکن است تمام انواع آسیب را متجلی سازد – اما تعارض هوشیار دیگر وجود ندارد.
در یک معنا واقعیتی نادرست (گرچه آنگونه که فرد آن را درک می کند ، درست است) تصویر می شود که فرد می تواند در حیطه ی آن عمل کند. وقتی که واپس رانی به کار می رود ، دیگر رهایی از آن بسیار دشوار است. مکانیزم واپس رانی در نظریه فروید در پیوند با رفتار روان رنجوری است. مثال: شخصی پس از گذشت سه سال از حادثه تصادفش، تنها خاطرات مبهمی را از آن به یاد میآورد.
جبران
جبران عبارتست از : اغراق در یکی از مشخصات یا رفتارهای شخصی به منظور کاستن از احساس حقارت و نقایص و کمبودهای خود. مکانیسم جبران میتواند هم به صورت مثبت و هم به صورت منفی ظاهر شود. صورت مثبت آن این است که وقتی فرد میبیند در یک موضوع نمیتواند موفق شود یا اینکه با شکست مواجه میشود، با تلاش در جنبهای دیگر موفقیتهایی بدست میآورد. اما جنبه منفی آن چنین است که وقتی فرد در جایی با عدم موفقیت روبرو میشود برای جبران دست به کارهای تخریبی میزند.
همانند سازی
در این مکانیسم فرد به طور ناخود آگاه از رفتار، گفتار، کردار، حرکات شخصی و یا اشخاص دیگر پیروی میکند و حتی خود را شبیه شخصی که مورد احترام او است، قرار میدهد و بدین ترتیب، مزایا، کامیابی، برتری و ارزشهای او را از آن خود تلقی میکند به این نحو ارضا میشود.
دلیل تراشی
به وسیله مکانیسم دلیل تراشی احساس ارزش خود را با ارائه منطقنمایی به جای رفتار منطقی توجیه می نماییم. این یکی از رفتارهای متداول انسان است و غالبا هنگامی ظاهر میشود که سعی داریم رفتار خود را به دیگران بقبولانیم و نشان دهیم که آنها در اشتباهند.دزد ادعا می کند که صاحب فروشگاه مستحق آن بوده است و ضرب المثل«گربه دستش به گوشت نمیرسد، میگوید بدبوست» مصداق این مکانیسم است
واکنش سازی یا واکنش معکوس
بر اساس این واکنش یا مکانیسم شخص سعی میکند برداشتها، حالات، طرز فکر و رفتاری کاملا نقطه مقابل انگیزههای ایجاد کننده آنها را از خودشان نشان دهد. واکنش سازی، در واقع رفتار معکوس و آگاهانه نسبت به تمایل ناخود آگاه است بدون اینکه فرد بداند که چنین عملی را انجام میدهد.مثلا فردی که ناخواسته ازدواج کرده سعی می کند از همسرش بی اندازه مراقبت کند .
جابه جایی
مکانیسم جا به جائی عبارتست از : سوق دادن جهت یک احساس به یک موضوع امن یا قابل قبول به جای یک موضوع خطرناک یا غیرقابل قبول. به طور کلی وقتی در بین امکاناتی که در فعالیتهای شخصی برای هم زیستی و سازگاری وجود دارد، نتوان با تهاجم یا پرهیز یا فرار، موانع را بر طرف کرد، راه ثانوی پذیرفتن هدف دیگری است که جانشین هدف اولی شود. این استعداد پیوسته در فرد وجود دارد که در قبال هدفی که نتواند بدان برسد، هدف دیگری انتخاب کرده و جانشین هدف نخستین نماید. این کیفیت مبین آن است که انرژی روانی یا حالت عاطفی انسان قابل جا به جا شدن است و از موضوعی به موضوع دیگر منتقل میشود.ممکن است فردی از رئیس خود ناراضی باشد و نتواند بروز دهد در منزل با افراد درگیر می شود و مادری که به علت مشاجره با همسایه عصبانی است، کودک را به خاطر انداختن تصادفی لیوان آب کتک میزند.
واپس رانی یا گسستگی
تفکیک گروهی از افکار و فعالیتها از بخش اصلی سطح هشیاری و گریز روانی از شرایط آسیب زا. جدا کردن خود از واقعیت. تغییر عمده و موقتی در شخصیت ویا هویت. وجود دو یا چند روند ذهنی در آن واحد بدون یکپارچه شدن آنها. فرد روندهای رفتاری و هیجانی خود را از الگوی رفتاری هشیار و یا هویت معمول خود جدا میسازد. قطع به هم پیوستگی خاطرات، هیجان و خوداگاهی. قطع ارتباط با خود و یا محیط. مانند واپس رانی بوده و معمولا در پی یک ضربه روحی سهمگین عارض میگردد. مثال: خیال پروری در طی روز. مثال: شما پس از تصادف سهمگین به گونه ای رفتار میکنید که انگار شما در این تصادف حضور نداشته اید. مثال: نیاوردن مشکلات کاری به خانه (یک گسستگی سالم).
درون فکنی
درون فکنی یعنی نسبت دادن امور برون ذاتی و خارجی به درون ذات. از این رو درون فکنی را میتوان مرحله مقدماتی همانندسازی تلقی کرد زیرا فرد به این وسیله پارهای از جنبههای موقعیتهای مختلف را به درون خود برده و به تملک خود در میآورد، درون فکنی وقتی پدید میآید که ما چیزی را که دوست داریم از دست میدهیم. در این مورد، ما صورت ذهنی چیز از دست داده را جذب روان خود میکنیم و آن را به عنوان جزئی از خود میپذیریم.
برون فکنی
مکانیسم برون فکنی عبارتست از انکار بعضی خصوصیات، حالات، صفات و یا تمایلی که در فرد وجود دارد و نسبت دادن آن به دیگران. فرا فکنی یکی از مکانیسمهای متداولی است که از طریق آن، شخص اندیشهها و افکار غیرقابل پذیرش و تمایلات درونی و ناخودآگاه خویش و همچنین تقصیرها و اشتباهات و بدکاریهای خود را به دیگری نسبت میدهد، بسیاری از تحقیقات روان شناسی اجتماعی نشان داده است که یکی از عوامل اساسی تعصبهای نژادی – مذهبی و طبقاتی به خصوص علیه اقلیتها، از مکانیسم دفاعی برون فکنی نشأت میگیرد.
بازگشت ـ عقبنشینی ـ واپس روی
وقتی که خواستهها و آرزوهای افراد با امکانات موجود سازش نداشته باشد و فرد در ارضای تمایلات درونی خود با شکست مواجه گردد دچار ناکامی شد، و این ناکامی باعث میشود فرد به عادت قبلی و رفتارهای بدوی خود برگردد، بنابراین بازگشت عبارتست از:عقب نشینی از مشکلات زندگی به وسیله متوسل شدن به رفتارهایی که شخص در گذشته انجام میداه است یعنی بازگشت به مراحل اولیه و ساده رفتار.مثلا فرد بزرگسال در هنگام عصبانیت وسایل را می شکند یا در را مثل دوران کودکی خود به هم می کوبد . کودک دهسالهای پس از جدایی والدینش، برای آنکه تنها در اتاقش نخوابد چهار دستوپا به رختخواب مادرش میرود.
تصعید یا والایش
گاهی برای ارضای خواستههای محروم شده، میتوان از راههای اجتماع پسندانه وارد شد این امر به وسیله مکانیسم تصعید صورت میگیرد. در بین مکانیسمها، مکانیسم تصعید سالمترین آنهاست. شخص به مدد تصعید میتواند احساسات هیجان انگیز و کنشهای ابتدایی خود را از حالت اولیه به سوی هدفهای عالیتر و بهتر سوق دهد، به گونهای که هم رضایت خاطر خودش تأمین شود و هم نفعی عاید اجتماع کند. والایش زیان قابل توجهی برای فرد در برندارد. چون واقعیت امر را مکتوم و افکار ننموده، بلکه فرد را با شرایط و مقتضیات موجود و ارزشهای و خواستههای جامعه روبرو میکند. در واقع والایش، نوعی جا به جایی است که در آن هدف جا به جایی جنبه سازندگی و خلاقیت دارد؛ از این راه، انرژی بسیاری از تمایلات تهاجمی و جنبی و آزار دوستی غیرقابل قبول جامعه، تحت کنترل در راه ابداعات و آفرینشهای آثار ادبی به طور کلی هنری به کار گرفته میشوند. مثال: فردی که میل به پرخاشگری دارد به ورزشهای رزمی روی میآورد و موفقیتهای زیادی کسب میکند.
تبدیل
مانند جسمانی سازی میباشد اما این بار تعارضات در نواحی از بدن که از عصب حرکتی و حسی عصب گیری میشوند بروز می یابند. انتقال تعارضات روانی (تکانه های سرکوب شده) به نشانه های جسمی به منظور تسکین اضطراب. این علایم شامل نابینایی، فلج شدن و نا شنوایی موقت و یا تشنج، سردرد، خستگی و تیک های عصبی میباشد. مثال: مصرف بیش از حد مشروبات الکلی به آخر هفته محدود میشود. مثلا خانمی که با همسرش مشاجره و کشمکش دارد، دچار زخم معده میشود.
توجیه عقلی
استفاده مفرط از تفکر و منطق انتزاعی-پرهیز از احساسات آزار دهنده با تمرکز بر جنبه های عقلانی-انفصال هیجان از اندیشه-نادیده گرفتن جنبه احساسی قضایا و پرداختن به تجزیه و تحلیل شناختی آنها. مثال: تمرکز بر جزئیات برگزاری مراسم ترحیم و خاک سپاری جای عزاداری و سوگواری. مثال: زنی که مورد تعرض جنسی قرار گرفته شروع میکند به تحقیق و جستجوی اطلاعات در زمینه سایر موارد تجاوزها و روانشناسی متجاوزان و قربانیان آن و یا در کلاسهای دفاع شخصی شرکت میکند.
بی ارزش سازی
فرد اهداف مطلوب و خواستنی اما غیر قابل دسترس را بی ارزش و معیوب معرفی میکند. مثال: مصداق ضرب المثل گربه دستش به گوشت نمیرسد میگوید بو میدهد. مثال: فردی که در مصاحبه ورودی استخدام رد میشود، شرکت مورد نظر را بی اعتبار معرفی میکند.
خیال پردازی در خود مانده نوع شدید خیالبافی است که درآن فرد کاملا یک زندگی خیالی را برای خود پدید می آورد. قدرت مطلق یا همه توان فرد به گونه ای رفتار میکند که گویی از یک قدرت، توانایی و یا موهبت ویژه برخوردار بوده و برتر از دیگران است
نماد سازی
یک بازنمایی روانی، یک ایده و یا شیء پیچیده جای خود را به یک شیء و یا عمل دیگر میدهد. جابجایی آرزوهای عمیق(سرکوب شده) و نسبت دادن آنها به اشیا و اعمال. مثال: سربازان علت پیوستن به ارتش را دفاع از پرچم معرفی میکنند.
مکانیسم های دفاعی حیاتی و ضروری اند و بدون آنها فرد دچار روان پریشی و روان رنجوری می گردد ، و مدت زیادی نمی تواند زنده بماند.