بازدید امروز: 126
بازدید دیروز: 77
کل بازدیدها: 2259723 کودک درون - سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوالات ارشد آزاد،سوالات دکتری،سوالات بهداشت،سوالات سراسری،سوالات

 شفای کودک درون 

کودک درونتان علاقه‌مند به شنیدن چه چیزهایی است؟

او مایل است که به او بگویید:

دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان‌طور که هستی می‌پذیرم، از این که تو را دارم بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم، تو بسیار زیبا و جذاب هستی عزیزم، تو هنرمند و خلاقی،  تو تواتمند و پرتلاشی،  متاسفم از اینکه به تو آسیب رساندم،  متاسفم از اینکه فراموشت کردم،  متاسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آن‌طور که بودی نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی، می‌توانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت می‌خواهد باشی (خودت باشی)، ما برای رسیدن به سلامتی ، رشد، شادی و لذت  با هم همکاری خواهیم کرد.

 پیامدهای منفی سرکوب کردن کودک درون

وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کودک درون را سرکوب می‌کنید، در معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید:

- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید.

- هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه آرام باشید و استرس‌های خود را کنترل کنید.

- از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه می‌کنید و  از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمی‌برید.

- نسبت به افرادی که از زندگی لذت می‌برند، بدبین می‌شوید.

- از صمیمی شدن با دیگران می‌ترسید، منزوی می‌شویدو می‌ترسید که در ارتباط با مردم بی‌کفایت ارزیابی شوید.

 

مراحل شفای کودک درون

مرحله 1: به منظور آشنایی با کودک درونتان ابتدا چشم‌هایتان را ببندید و آرام باشید، سعی کنید حداقل به مدت نیم ساعت خودتان را در نقش کودکی خردسال (3 تا 8 ساله) مجسم کنید و خودتان را ببینید که با اعضای خانواده در تعاملید و به واکنش‌های کودکانه خود دقت کنید.

- خودتان را با هم بازی‌هایتان مجسم کنید. توجه کنید که در کنار آنان چه احساسی دارید و چقدر لذت می‌برید.

- خودتان را در کلاس درس مجسم نمایید و دقت کنید که با معلم چگونه ارتباط برقرار می‌کنید.

اگر احساس کردید در آن حالت، کودکی ناراحت و ناراضی هستید، سعی کنید به یادآورید، آخرین بار در کودکی چه زمانی شاد و خوشحال بودید. این آخرین خاطره شما از کودک شاد همان «کودک درون» است که در حال حاضر به منظور مقابله با استرس درونتان مخفی شده است.

مرحله 2: اکنون که با کودک درونتان آشنا شدید، سعی کنید به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:

الف) کودک درونتان را چگونه وصف می‌کنید؟

ب) چه زمانی کودک درونتان تصمیم گرفت در درون شما مخفی شود؟

ج) چگونه می‌توانید  پیام‌های مثبت را به او انتقال دهید؟

د) عقاید غیرمنطقی درباره کودک درونتان، در زندگی چیست؟ و چگونه با آن مقابله می کنید؟

مرحله 3: در حال حاضر، برای برنامه‌ریزی عملی در جهت مراقبت از کودک درونتان آماده‌اید. سه فعالیت زیر می‌تواند در برنامه‌ریزی شما و مراقبت از کودک درونتان موثر باشد.

فعالیت اول: یادبگیرید چگونه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید.

چشم‌هایتان را به روی زیبایی‌های طبیعت بگشایید و از آنها لذت ببرید، دایره لغات «حسی» خود را گسترش دهید. سعی کنید زندگی را با تمام وجود و با تمام حس‌هایتان تجربه کنید. با طبیعت ارتباط برقرار کنید.

 برای مثال در ساحل رودخانه قدم بزنید، نور مهتاب را تماشا کنید و در زیر آسمان پرستاره پیاده روی کنید. خود را با کودکان و حیوانات مشغول کنید، در یک کلاس سرگرم کننده و شادی‌آور شرکت کنید و حسی از شوخ طبعی را در خودتان ایجاد کنید و از آن لذت ببرید.

شادی کودکانه

فعالیت دوم: یاد بگیرید چگونه احساس کنید و چگونه احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید. به این منظور نیز باید گام‌هایی بردارید:

 احساسات خود را همه روزه دردفترچه یادداشت بنویسید.

یک داستان فانتزی در دفترچه یادداشت خود بنویسید، داستانی که تجربه شما را حداقل در 10 احساس مثبت متفاوت، وصف می‌کند.

آرام باشید و خودتان را مجسم کنید که احساسات مثبتی را تجربه می‌کنید. تجربه حاصل را در دفترچه یادداشت خود ثبت کنید.

فعالیت سوم: یاد بگیرید چگونه کودکانه بازی کنید.

سعی کنید «خشک بودن» و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید «کودک درونتان»  خود را رها سازد.

سعی نکنید حالت‌ها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید.

بازی، مستلزم استفاده ازتخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید.

برای خودتان جشن تولد بگیرید.

در مجموع، همه فعالیت‌های ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش‌ نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد. به‌علاوه زخم‌های احساسی شما زودتر بهبود می‌یابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتی‌های جسمانی، شما را ترک خواهند کرد



   کودک درون

 کودکی بازی شیرینی بود

کودکی سیبی بود

بر سر شاخه احساس وجود

کودکی سرخ گلی بود در آن سوی بهار

کودکی بوته سرسبزی بود

رسته در باغچه رویاها

کودکی خواندن شیوای قناری ها بود

کودکی چلچله ای بود پر از شوق سفر

کودکی شیطنت ماهی سرخی بود در حوض حیات

 کودکی بوسه نوشینی بود

که من از لب های شیدایی دزدیدم

کودکی خوشه انگوری بود

که من از تاک رفاقت چیدم

 کودکی حرف قشنگی بود در جمله عمر

کودکی بیت لطیفی بود در شعر امید

کودکی نغمه زیبای شکوفایی بود

کودکی پاکی سرچشمه بیداری بود

کودکی بازی پروانه دل بود در آبی عطش

کودکی رقص گل نیلوفر بود در آب

 کودکی تابش پرتوهای ایمان بود

کودکی خنده شفاف دلی شادان بود

 کودکی وصلت جادویی شب با مهتاب

کودکی اوج هماغوشی بیداری و خواب

کودکی رقص گل قاصدکی بود پر از شور و شتاب

 کودکی زمزمه ای دلکش و جان پرور بود

کودکی نرمی لالایی یک مادر بود

 یاد آن دوره شیرین ز کف رفته به خیر!

یاد آن کودک در خاطره ها خفته به خیر!

 همه آدم ها در لحظاتی از عمرشان و برخی در تمام طول و عرض عمر، بین دو اتوپیا در نوسان و تموجند: اتوپیای گذشته و اتوپیای آینده. و کمتر کسی را می  توان یافت که ذهنش آغشته به آرزو پردازی، خیال بافی و رویا پروری در باره گذشته و آینده نباشد، و آن چه این میان اغلب فدا می شود و به فراموشی سپرده می شود، زمان اکنون است و متاع حال که نقد عمر است و هدیه طبیعت به ما، و ما از سر غفلت معمولاً این گوهر گران بها را از کف می دهیم و این نقد ارجمند را در قمار گذشته و آینده به رایگان می بازیم.




   نقاشی های کودک درون من 


a.jpg

 

 

pic.jpg

 

 

inn1.jpg

 



کودک درون احساسی است که درباره خودداریم

  همان­طور که با "کودک طبیعی"پا به عرصه دنیا می­نهیم مقدمات کودک درونی ما نیز مهیاست. اساساً "کودک درون" احساسی است که درباره خود داریم ما نیازها و خواسته­ها و احساساتی داریم که عبارتند از گرسنگی، تشنگی، ترس، کنجکاوی، خشم، نیاز به محبوب­بودن و مجموعه وسیعی از دیگر احساسات که همراه با بزرگ شدن ما آشکار می­شوند.   همه این موارد ضبط می­شوند. انگار که "کودک درون" دیسکی کامپیوتری است که بر روی آن همه چیز را ضبط کرده باشیم، به مرور اطلاعات جدیدی بر آن اضافه می­کنیم و هر گاه که بخواهیم، فایل­های کهنه را بازخوانی می­کنیم. ممکن است این کار را آگاهانه انجام دهیم، همچون زمانی که می­دانیم خاطره­ای را به یاد آورده­ایم. ممکن است فایل را گم کرده باشیم، همچون زمانی که تلاش ما برای یادآوری آنچه سال­ها پیش رخ داده است، ناموفق می­ماند. ممکن است بدون آنکه بدانیم، به گذشته بازگردیم، همچون زمانی که اتفاقی در زمان حال به طور نیمه خودآگاه، واکنش هیجانی کهنه­ای را در ما زنده می­کند. "کودک درون" را همچون حلقه­هایی که بر یک کنده درخت دیده می­شود تصور کنید. همچنان که درخت رشد می­کند حلقه­های بیشتری بر محیط خارجی درخت افزوده می­شود.  حلقه­ها زیر پوست درخت پنهانند. اما همیشه حلقه جدیدی زیر سطح خارجی در حال  شکل گرفتن است. درنتیجه هر روز بر ضبط­های "کودک درون" خود می­افزاییم. به اتفاقاتی که در پیرامون رخ می­دهند، با شیوه­های مختلفی واکنش نشان می­دهیم. این واکنش­ها، خاطرات آینده ما می­شوند. یعنی همان حلقه­هایی که در حال اضافه شدن هستند. همه ما در درونمان کودکی داریم، که بخش احساسی و عاطفی وجود ماست. این کودک بازیگوش و شهودی و خلاق و خودانگیخته است. اگرچه اغلب اوقات زیر نقاب با لفافه­ای که بر چهره می­زنیم پنهان می­ماند. کلید انس و الفت در روابط، شادابی و طراوت و تندرستی، کشف گنجینه­هایی درون و آگاهی از ضمیر نورانی خویشتن، جملگی در دست­های اوست. این کودک عزیز بخش ارزشمند و نازنین وجودتان و منتظر توجه هوشیارانه شماست. "کودک درون" کمکتان می­کند تا شادمانه گذشته را رها کنید و هشیارانه در این لحظه حضور یابید



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/1/4 توسط