بازدید امروز: 148
بازدید دیروز: 77
کل بازدیدها: 2259745
انواع هیجان
مقدمه
ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات رو در رو هستیم. بطوری که این آشنایی ما با هیجانات به دوران نوزادی ما بر میگردد. به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی نشان میدهد. برخی از هیجانات لذت بخش ، خوشایند و تقویت کننده هستند، بطوری که فرد برای رسیدن به آن حالت خاص از هیجانات ممکن است تقلا و تلاش هم بکند.
ولی برخی دیگر بیشتر جنبه آزارنده را دارند و شاید فرد تلاش برای اجتناب از رسیدن به آنها داشته باشد یا اگر در آن حالات قرار گیرند، تلاش کند خود را از آن نوع هیجان رهایی دهد. به این ترتیب هیجانات از لحاظ میزان خوشایندی یا ناخوشایندی به دو دسته تقسیم میشوند: هیجانات مثبت و منفی. اما به این نکته باید توجه داشت، هر یک از هیجانات اهمیت و نقش مهمی در زندگی دارند. و کارکرد خاصی برای هر یک وجود دارد.
هیجان ترس
در اغلب بحثهای مربوط به هیجان ترس جای مهمی را به خود اختصاص داده است و حتی آن را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی شناختهاند. اما ترس همیشه ایجاد کننده ناراحتی و مشکل نیست. وجود آن در خیلی از مسائل موقعیتهای زندگی لازم است. این هیجان شاید از آن جهت اهمیت ویژهای دارد که در آن حالت فشار و تخریب بطور بالقوه از نظر مقدار و اهمیت بر حالت سازنده تفوق دارد و معمولا آمادگی برای بروز واکنشهای اجتنابی بیشتر از آمادگی برای کنشهای اکتسابی است.
شکسپیر میگوید: "از میان همه تمایلات و احساسات بد ، ترس منفورترین آنهاست." علائم ترس عبارتند از لرزیدن بدن ، سفید شدن پوست ، غدد عرقی فعال میشوند، مو بر بدن راست میشود، ترشحات دستگاه گوارش و کلیهها زیاد میشود و فضولات بدن به دلیل انبساط ماهیچههای اسفنکتر بطور غیر عادی رفع میشود. میزان تنفس زیاد میشود، قلب به تندی و شدت میزند. قوای ذهنی به مقدار زیادی مختل میشود. این علائم حتی در چهارپایان مثل سگ و گربه و میمونها نیز دیده میشود. پرندگان نیز در هنگان ترس تمامی پرهای خود را در هم فرو میبرند و در این حالت جثهشان کوچکتر به نظر میرسد.
از دیگر علائم ترس عبارت است از باز شدن دهان ، بالا رفتن ابروها ، فردی که دچار ترس شده است در آغاز مثل یک مجسمه از حرکت باز میایستد نقش میگیرد یا اینکه قوز میکند و دولا میشود، بطوری که گویی میخواهد خود را از دیدهها پنهان میکند. فعالیت غدد بزاقی کم و دهان خشک میشود. گاه ترس ضعیف باعث میشود در فرد میل شدیدی به خمیازه کشیدن بوجود بیاید. چشمها در حالت ترس شدید از حدقه بیرون میافتند و به سوی عامل ایجاد کننده وحشت ثابت میمانند، یا اینکه بی قرار از جهتی به جهت دیگر میچرخند. ترس همچون سایر هیجانات از شدت و ضعفهای مختلف برخوردار است. ترس شدید علاوه بر علائم متفاوت (از لحاظ شدت) کارکردهای مختلف میتواند داشته باشد.
هیجان خشم
هیجان خشم همراه با مفاهیم مترادف و مباحثی که با آن مرتبط هستند بسیار بیشتر از هیجانهای دیگر (البته به غیر از ترس) در نوشتهها مورد بحث قرار گرفته است. بسیاری از روشهای کنترل اجتماعی بزرگسالان و خردسالان به اجتماعی کردن واکنش خشم به موقعیتهای مختلف مربوط است. خشم از دسته هیجانات منفی است و علل مختلفی برای آن شناسایی شده است که بسیار گستردهتر از آن هستند که در این بحث بتوانند مطرح شوند. اما علائم آن عبارت است از سرخ شدن صورت ، منبسط شدن رگهای پیشانی و گردن ، سرخ شدن چشمها، جمع و کوچک شدن مردمکهای چشم ، کشیده شدن لبها و در نتیجه آشکار شدن دندانها ، بدن تاخورده ، ابروان در هم کشیده ، لبان سخت و محکم و دندانهای قفل شده و در حال سایش.
هیجان اندوه
اندوه نیز مانند سایر هیجانات از شدت و ضعف برخوردار است. بطوری که در حالتی از آن با یکسری علائم ویژه طبیعی تلقی میشوند. در حالیکه انوع شدید و مهمتر آن یا زمانی که بدون دلیل واضحی در فرد وجود دارند، وجود یک اختلال روانی را در پیش میکشند. در هر حال این هیجان نیز از دسته هیجانات منفی است که برای جنبه ناخوشایندی دارد. مشخص بودن و بی تحرکی ، کاهش گردش خون ، رنگ پریدگی صورت ، سست شدن عضلات ، پلکهای پایین افتاده از علائم اندوه هستند.
همچنین حالت سر کمی رو به سینه خم میشود، لبها ، گونهها و آروارهها همه از حالت طبیعی خارج میشوند و به طرف پایین رها میشوند. تنفس کند و ضعیف میشود و غالبا آههای عمیق نفس را قطع میکنند. یک نشانه ثابت و دائمی اندوه این است که افراد به سرما حساسیت نشان میدهند و به سختی می توانند خود را گرم نگه دارند. بی اشتهایی و عدم تمایل به غذا خوردن نیز در هیجان اندوه دیده میشود.
هیجان تنفر
با وجود اینکه این هیجان یک مکانیزم دفاعی اساسی است و دارای ارزش حیاتی قابل ملاحظهای است، لکن هنوز بطور منظم مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است و از آنجائیکه تنفر در مواجهه با یک محرک آزارنده که موجب رنجش میشود بوجود میآید، همراه با حرکاتی است که هدف آنها کنار زدن عامل آزار دهنده یا محافظت فرد از آن عامل است. تنفر شدید به صورت حرکاتی در اطراف دهان بروز می کند که درست شبیه حرکات دهان قبل از استفراغ کردن است.
در این حالت نیمه بسته شدن پلکها و به عقب برگشتن صورت یا تمامی بدن نیز نشان دهنده ابراز انزجار شدید است. این حرکات طوری انجام میگیرد که گویا محرک مورد نظر ارزش گناه کردن هم ندارد. تف کردن نشانهای عمومی برای تنفر و انزجار است. داروین میگوید: "تف کردن بیانگر رفع عوامل آزار دهنده از دهان است.
هیجان شادی
همه حالات شادی و لذات را تجربه کردهاند. درجاتی از آن نیز مانند هیجان اندوه طبیعی است، ولی انواعی از آن که بطور مستمر و شدید و با علائم تشدید شده و بوجود میآید، به عنوان یک اختلال روانی شناخته میشود که در آن فرد دائما در حالت شادی و شعف شنگولی به سر میبرد و ممکن است دست به کارهای عجیب و غریب بزند. حالات چهرهای خنده مثل کشیده شدن لبها ، چشمهای براق و گاه اشک آلود ، تحریک زیاد ، تکلم زیاد از علائم شادی هستند. رقص و پایکوبی ، بالا و پایین بردن و در حالت خوشحالی شدید و ناگهانی جیغ زدن از علائم شادی هستند.
برخی معتقدند علائم شادی در برخی اوقات به علائم خشم شبیه است، هر چند آنها به دستههای جداگانه تعلق دارند، ولی علائم جسمی آنها مثل فریاد زدن ، پا کوبیدن ، افزایش فعالیت بازوان و دستها ، چشمهای سرخ شده و در حال چرخش ، گامهای محکم و راسخ در هر دو هیجان وجود دارند، اما هدف آنها متفاوت است. هر دو آنها هیجانات گرایشی هستند بطوری که باعث نزدیک شدن فرد به محرک خوشحال کننده یا خشم آور میشوند، اما هدف خشم تخریب و از بین بردن است، ولی هدف شادی تداوم و نگهداری آن محرک.
هیجان تعجب
همه موجودات زنده در جریان زندگی خود به خودی به محرکهای جدید و نو ظهوری مواجه میشوند. در برخورد با چنین محرکهایی الگوی واکنش را میتوان تکان هیجانی یا تعجب نامید. این واکنشها فقط در مواقعی بروز میکنند که محرکهای شناخته نشده ، مبهم ، نامعلوم ، شدید و ناگهانی وارد عمل میشوند. برانگیخته شدن بینایی و شنوایی ، باز شدن دهان و چشمها و ابروان بالا کشیده شده ، تولید صدای ناگهانی از دهان و از جا پریدن علائم اساسی تعجب هستند، با توجه به اینکه در مورد انسان نوع شخصیت در الگوی خاص او در حالت بازتاب هیجانی مثل تعجب تاثیر دارد. برخی افراد شاید سر و صدای بیشتری بکنند و تفاوتهای دیگری با یکدیگر داشته باشند.
هیجانهای مرکب
گفته میشود این هیجانات از ترکیب سایر هیجانات که بوجود میآیند بطوری که در هر یک از هیجانات رگههایی از احساسات مربوط به هی
جاناتی را که از آنها ترکیب شدهاند میتوان یافت. موارد زیر نمونههایی از هیجانات ترکیبی هستند که در مقابل هر یک ، هیجاناتی را که از آنها ترکیب شدهاند نوشته شده است:
روانشناسی هیجان
یکی از مشکلات اصلی که پژوهشگران هیجان با آن روبرو هستند فهمیدن علت یا علتهای هیجان است. در این بررسی علیتی دیدگاههای متعددی مطرح شده است که دیدگاههای زیستی ، روان تکاملی ، شناختی رشدی ، روان کاوی ، اجتماعی ، جامعه شناختی ، فرهنگی و انسان شناختی از جمله آنها هستند.
نگاه اجمالی
هیجانها چند بعدی هستند. هیجانها به صورت پدیدههای ذهنی ، زیستی ، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجانها از این نظر احساسهای ذهنی هستند که باعث میشوند به صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجانها واکنشهای زیستی هم هستند. آنها پاسخهای بسیج کننده انرژیاند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که روبرو میشویم آماده میسازند. برای مثال خشم نوعی میل انگیزشی در ما ایجاد میکند تا کاری انجام دهیم که معمولا آن را انجام نمیدهیم، مثلا با یک دشمن بجنگیم یا به یک بیعدالتی اعتراض کنیم. هیجانها پدیدهای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجانی میشویم علائم قابل تشخیص چهرهای ، ژستی و کلامی میفرستیم که کیفیت هیجان پذیری ما را به دیگران منتقل میکند. (مثل حرکت ابروهایمان و تن صدایمان)
این اصطلاح از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت ، تحریک ، حالت تنش یا تهییج مشتق شده است.
ابعاد هیجان
* عنصر ذهنی به هیجان احساس میدهد یعنی تجربه ذهنیای که هم معنی و هم اهمیت شخصی دارد. هیجان از نظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس میشود.
* عنصر زیستی فعالیت دستگاههای خودمختار و هورمونی را شامل میشود، به این صورت که آنها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه آن در هیجان دخالت دارد. فعالیت نور و فیزیولوژیکی آن چنان با هیجان آمیخته است که هر گونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریبا غیرممکن است.
* عنصر کارکردی (هدفمند) به این سوال مربوط میشود که وقتی فردی هیجانی را تجربه میکند چه فایدهای از آن میبرد. آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدمها اشکال دارد. برای مثال تجسم کنید فردی که قابلیت ترس ، علاقه یا عشق ندارد از نظر بقای جسمانی و اجتماعی چقدر در وضعیت نامساعدی قرار دارد.
* عناصر بیانگر جنبه اجتماعی و ارتباطی هیجان است. تجربههای خصوصی ما از طریق ژستها ، آواگریها ، و بویژه جلوههای صورت به دیگران ابراز و منتقل میشوند. پس هیجانها کل بدن ما را درگیر میکنند. احساسها و پدیدارشناسی مان ، زیست شیمی و نظام عضلانی مان ، امیال و هدفهایمان و ارتباط و تعاملمان با دیگران است.
دیدگاههای مربوط به هیجان
دیدگاه زیستی
این دیدگاه معتقد است که هیجانها از تاثیرات بدنی گذرگاههای عصبی لیمبیک، الگوهای شلیک عصبی و پس خوراند صورت میگیرد.
دیدگاه شناختی
این دیدگاه معتقد است که هیجانها از رویدادهای ذهنی نظیر ارزیابیها ، دانش و حافظه ، زمانی که فرد معنی شخصی رویدادهای محرک را تعبیر میکند ناشی میشود. چون مواردی نظیر داروها ، تحریک برقی مغز و پس خوراند صورت هیجان را فعال میکند. معلوم است که نیروهای زیستی بدون دخالت شناختی یا با دخالت آن تجربه هیجانی به بار میآورند چون افراد تقریبا همیشه ارتباط شخصی و اهمیت شخصی رویدادها را تعبیر میکنند پس معلوم میشود که نیروهای شناختی هم موجب تجربه هیجانی میشوند.
چند تا هیجان وجود دارد؟
گرایش شناختی بر هیجانهای اصلی مثل خشم ، ترس تاکید میکند و به اهمیت هیجانهای ثانوی یا اکتسابی کم بها میدهد. گرایش شناختی قبول دارد که هیجانهای اصلی مهم هستند اما معتقد است جالب بودن تجربههای هیجانی به خاطر تجربههای فردی ، اجتماعی و فرهنگی است. در نهایت پاسخ دهی به سوال فوق بستگی به اینکه طرفدار گرایش شناختی باشیم یا زیست شناسیی فرق میکند.
* دیدگاه زیستی معتقد است که انسانها چیزی بین 2 تا 10 هیجان دارند.
* دیدگاه شناختی معتقد است که انسانها خزانه هیجان بسیار متنوع تری از هیجانهای اصلی دارند. این نظریه پردازان میگویند درست است که تعداد معدودی مدار عصبی و واکنش بدنی مثل جنگ و گریز وجود دارد اما چند هیجان مختلف میتواند از واکنش زیستی یک ایجاد شوند برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی تنها مثل بالا رفتن سریع فشار خون میتواند مبنای زیستی خشم ، حسادت یا رشک باشد.
هیجانها چه فایدهای دارند؟
از دیدگاه کارکردی هیجانها به صورت واکنشهای زیستی تکامل یافتهاند تا به ما کمک کنند تا با تکلیف اساسی زندگی مثل مواجه شدن با تهدید به خوبی کنار بیاییم. علاوه بر این هیجانها به هدفهای اجتماعی هم کمک میکنند. هیجانها احساسات ما را به دیگران منتقل میکنند، بر نحوه تعامل دیگران با ما تاثیر میگذارند، ما را به تعامل اجتماعی فرا میخوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی ، حفظ و قطع آن دارند.